رمان عشق صوری پارت 242

3.8
(4)

 

تا اینو گفت باز مثل دیوونه ها از شدن غم شروع کردم خندیدن.گاهی مثل الان حس میکردم اون فکر میکنه من بچه ام!
حتی بدتر…یه احمق!
چه نقشه هایی می ریخت.
گمونش دختری که از خیلی وقت پیش دندون تیز کرده واسه خود فرهاد و خونه زندگیش به این سادگی ها ولش میکرد!

سرم رو با تاسف تکون دادم و گفتم:

-تو واقعا باخودت چی فکر کردی جناب آقای فرهاد معتمدی!؟ هاااان ؟
به خیالت دختری که واسه این شرایط دندون تیز کرده و از همین حالا داره منو مثل یه حریف از میدون مینداره بیرون بچه اش رو دو دستی تقدیم من میکنه و خودش از اینجا میره و پشت سرش رو هم‌نگاه نمیکنه ؟
نه اون اینکارو میکنه و نه من علاقه ای به نگهداری از بچه ی یکی دیگه دارم!

دستمو گرفت و با تنگ کردن چشمهاش پرسید:

-تو چرا به من اعتماد نداری؟

هه! حرف از اعتمادمیزد.
اشاره ای به دور و اطراف کردم و گفتم:

-وصغمو ببین !؟ ببین…دارم وسایلمو جمع میکنم تا برم جای دیگه و این اتاق رو واسه مادمازل خالی کنم بعد تو دم از خوب شدن اوضاع میزنی!؟
دم از اعتماد؟
اونم وقتی که دسته گلت واسه همه رو شد…یه زن باردار!
متاسفم…من به هیچکی اعتماد ندارم!خصوصا تو

خم شدم.حعبه ی وسایل و لباسهارو برداشتم و بعدهم از اتاق بیرون رفتم.
این شرایط مثل تن دادن به ذلت و خاری بود.
مثل که نه…واقعا تن دادن به ذلت بود و فقط نمیدونستم قراره چی پیش بیاد بعد از این و مرحله ی بعد از بیرون انداختنم از این اتاق چی هست!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی
علی
1 سال قبل

مدرسه‌ها باز شد و این رمان تمام نشد 🤣

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

سلام عزیزان…. اگه دوس دارین رمان توپ بخونین و حالشو ببرین برید معجون رو بخونید ـدم این نویسنده گرم. ـواقعا رمان نوشته

♡♡♡
♡♡♡
1 سال قبل

واقعا براوو عالی بود خسته نباشید دستت دردنمیگیره اینقدر تایپ میکنی😑😑😑 بعد از دوسال از اتاق رفت بیرون😐😐

Queen
Queen
1 سال قبل

خاک تو سرتتتت شیدا خااااک به جای اینکه بمونه پیش اون فرزام یا واقعا فرار کنه مونده پیش اون بیشورر

بی اعصاب
بی اعصاب
1 سال قبل

شیدا میگه فرهاد قکر میکنه من احمقم…خب هستی دیگه..احمقققق…والا …میگه چی قرار پیش بیاد…یه جوری میگه انگار دست و پاشو بستن نمی تونه بره طلاق بگیره…خودش عین کنه چسبیده به خونه فرهاد و ول نمی کنه

sanaz
sanaz
1 سال قبل

یعنی یکم عشوه خرکی این بلد نیست خاک تو سرش کنم😐💔

جانان
جانان
1 سال قبل

فک کنم فرهاد سنتی و صنعتی با هم میزنه با این حجم از توهمات
بابا فرهاد ساقیتو عوض کن از موتوری جنس نگیر

نیلو
نیلو
1 سال قبل

بعدش طلاق شیدای عزیز😂💔

Sheyda
Sheyda
1 سال قبل

چقد احمقه شیدا من باشم رومخش راه میرم طلا ملا بخره خونه اینا بخره به اسمم با لوس شدنو اینا بعد بند و بساطمو جم میکردم ول مبکردم این پدر سگو

باز دوباره میره خونه فرزاد چسناله میکنه میگه عه برم پیش کی چیکار کنم برمیگرده باز شبیه جوجه اردکه والا

نویسنده ایسگامون کردی واقعا؟یا زیادی ساده ای؟😑

nara
nara
1 سال قبل

ای ایشالا از این خونه هم بندازنت بیرون تادل من خنک شهههههه اخه احمقققق خل وضع حیفه این کلمه احمق رو بهت بچسبونن
ب جایی ک بری پیش اون فرزاد و زرتی بزنی زیر گریهههه میتونستی بری ی‌ شهر دیگه😐😐

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x