رمان عشق صوری پارت 241

5
(1)

 

دستهامو رو گوشهام گذاشتم تا حرفهاش رو نشونم.
این حرفهای تلخ و گزنده و تکراری بیشتر غمگینم میکردن.
بیشتر از قبل ! بیشتر از همیشه!
اومد سمتم و انگشت اشاره اش رو به سمتم گرفت و با داد و بیدادگفت:

-میدونی چی شیدا ! منو و تو میتونستیم خیلی زود بچه دار بشیم اگه تو میذاشتی واسه یه بار هم که شده درست و حسابی باهم بخوابیم!

دستهامو از روی گوشهام برداشتم و با بلندشدن از روی زمین لباسهامو از تو کمد بیرون آوردم و گفتم:

-باشه من گناهکارم…

بهم نزدیکتر شد و گفت:

-هیچوقت نخواستی علاقه ی من به خودت رو باور کنی…

سرمو با تاسف تکون دادم و گفتم:

-علاقه؟ کدوم علاقه…من اینجا هیچی نیستم.
من فقط زندونی توام!
یه زندونی که حالا چون مادر گرامی فرزندتون از این اتاق خوشش اومده باید بند و بساطشو جمع کنه و بره یه سلول دیگه!
من اینم…من اینجا اینم
بی ارج و قرب…بی ارزش!

با خشم دلخوری برگشتم سمت میز.
شارژر و وسایل توی میزم رو برداشتم و چپوندم تو یه جعبه ی دیگه.
اومد سمتم و گفت:

-بهت که گفتم فرصت میخوام…

حرف از فرصت که زد درونم آتیش گرفت.
یه جوری فرصت فرصت میکرد هرکی ندونه فکر میکرد ما عاشق و معشوق بودیم و حالا به نفر سومی اتفاقی اومده تو زندگیمون.
هیستریک خندیدم و پرسیدم:

-فرصت !؟ چه فرصتی !؟فرصت برای درست کردن چی؟

لبخندی واسه دلخوشی و امیدوار شدن من به زندگی رو صورت خودش نشوند و بعد هم گفت:

-بجه که دنیا میاد رزارو میفرستم از اینجا بره…
من بهش علاقه ای ندارم اگر هم اینجاست فقط بخاطر بچه ی توی شکمس هست…
اون بچه رو خودمون بزرگ میکنیم!

تا اینو گفت بازم مثل دیوونه ها از شدن غم شروع کردم خندیدن ..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 3.9 (7)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حدیث گودرزی
حدیث گودرزی
1 سال قبل

نویسنده جان پارت لطفا💋

آیناز
آیناز
1 سال قبل

اوففففف برای شما پارت 242اومدع

برای مح نیومدع چکار کنم؟

آیناز
آیناز
1 سال قبل

بچه ها کیی پارت بعدی رو خونده

آوینا
آوینا
1 سال قبل

چرا پارت بعدیش نمیاد برام؟

حدیث گودرزی
حدیث گودرزی
1 سال قبل

از قسمت هایی که شیدا هست متنفرم

آنیتا
آنیتا
پاسخ به  حدیث گودرزی
1 سال قبل

حقققققق دقیقا الان بعد چند هفته امدم فقط نظرات بخونم
واقعا قسمت هایی که مربوط به شیداست بیمزه است
کاش تمام بشه زودتر

آوینا
آوینا
پاسخ به  حدیث گودرزی
1 سال قبل

عا

مینوووو
مینوووو
1 سال قبل

من ساقی فرهاد رو زنده می خوام. آخه جنش حرف ندااااااره😐

فاطمه
فاطمه
پاسخ به  مینوووو
1 سال قبل

خیلی باحال گفتی ولله

زهرا
زهرا
1 سال قبل

اصلا شیدا چرا مونده تو اون خراب شده؟ بره طلاق بگیره ، آنقدر حرص خوردم واقعا به چه قیمتی مونده تو اون خونه

الی
الی
1 سال قبل

بلده چجور برینه عصابه شیدا

الی
الی
1 سال قبل

عجب ادمیه فرهاده
تو حرص دادن همتا نداره😂😂😂

nara
nara
1 سال قبل

عجب😐😐
واقعا درست میگن ک ادم نمیتونه با این بچه ننه ها زندگی کنه))): 😐
فرهاد آیا عاقلی؟؟
تب داری؟؟
د لامصب این دختره میگه من از ننش متنفرم بعد بیاد تولشو بزرگ کنه؟؟ چندش😐/:
این شیداهم ک فقط بلده چسناله کنه خا میتونس ی تکونی ب خودش بده و فرار کنه ب جایی ک بره خونه اون فرزاد و زرتی بزنه زیر گریه😐😐😐

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط nara
حدیث گودرزی
حدیث گودرزی
1 سال قبل

اوف شیدای نکبت اصلا سیاست نداره

نیلو
نیلو
1 سال قبل

من عررررر😂این فرها چی میزنه اینقد عاقله😂

ارزو
ارزو
1 سال قبل

فرهاد به میزان غیر قابل باوری دیوثههه:)))😐😐💔💔

دسته‌ها

16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x