رمان عشق صوری پارت 222 - رمان دونی

 

اول به صورت جدی و بعد به دستش که به سمتم دراز شده بودنگاه کردم.
اون مصمم بود اما من نه.
با دل و جرات ازم میخواست همراهش برم خونه ی پدرش تا به همه بگیم همدیگرو میخوایم اما…
اما من همچنان فکر رو در رو شدن با اونا آزارم میداد.
یعنی توانشو نداشتم.
سکوتم که طولانی شد با تشر و عصبانیت گفت:

-شیوا…تکلیف منو مشخص کن! با من میای بریم یا میخوای تا آخر عمرت از همه فراری باشی هاااان !؟ کدومش!

مضطرب و هول و دستپاچه گفتم:

-ن…نمی…نمیدونم…

انگار که بخواد به این ماجرا خاتمه بده با جدیت گفت:

-یا با من بیا یا تا آخر عمرت همینجا بشین و زانوی غم بگیر کدومش؟ هان؟
حرف بزن…میای یا می مونی!؟

آب دهنمو قورت دادم و با شک و تردید نگاهش کردم.
احساس پِرس شدن داشتم چون تحت فشار بودم و این تحت فشار بودن مثل این بود که انگار گیر کرده بودم لای منگنه.
یعنی ازم میخواست باهاش بلند بشم و برم خونه پدرش و بگم میخوام باهاش ازدواج کنم!؟

صدای پر تحکم و قویش دوباره تو سکوت پیچید:

-ببین شیوا اگه اومدی که هیچ..من میرم اونجا و قصد و محکم به همه میگم دوست دارم. میگم که میخوامت و دلم میخواد باهات ازدواج کنم.
اگه نیومدی هم دیگه اسمتو نمیارم.
حالا…با من میای یا نه !؟

گرچه ازش عصبانی و دلگیر بودم اما جز خودش هم نمیخواستم خودم رو کنار مرد دیگه ای ببینم برای همین دلمو زدم به دریا و گفتم؛

-میام

تا اینو گفتم لبخند زد و گفت:

-پس پاشو

دستمو توی دستش گذاشتم و از جا بلند شدم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یغمای بهار

    خلاصه رمان:       دلارای ایلیاتی با فرار از بند اسارت، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که خان بود و سیبی ممنوعه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند

خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب قوانین خاص خودش‌و داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برزخ اما pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :     جلد_اول:آدم_و_حوا         این رمان ادامه ی رمان آدم و حواست درست از لحظه ای که امیرمهدی تصادف می کنه.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اسمارتیز

    خلاصه رمان:     آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه اونم بلاهایی که دنیز بچه ها سر باباشون میارن که نگم …

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
35 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Blackpink jennie
Blackpink jennie
2 سال قبل

نویسنده محترم عالی بود خسته شدم انقدر پارت ات طولانی بود خدا قوت

Sheyda
Sheyda
2 سال قبل

پارت بعدی همین رمان
شیوا:از جام بلند شدم و رفتم کم کم‌ سمت دشویی داشتم تصمیم میگرفتم که برم دشویی یا نگه دارم برم بیام بعد برم اخ که چقد سخت بود انتخاب اما باید انتخابمو میکردم ترجیح دادم برم چون نگه داشتن واقعا سخت بود بالاخره رفتمو کارمو انجام دادم شیلنگو که باز کردم به این فکر کردم برم به مامان مهربونم چی بگم تاحالا نزاشتم اب تو دلش تکون بخوره ……
و اینگونه بود که اب مملکت را به چخ دادم

پایان

دوستان نویسنده تشریف بردن زیارت من به جاشون پارت گذاشتم 🙄😁

سمیه
سمیه
2 سال قبل
پاسخ به  Sheyda

وایییییییییییی…….عالیییی بودند…به خدا از رمان انقدر لذت نبردم….خیلی خوب بود…بازم بنویس

Sheyda
Sheyda
2 سال قبل
پاسخ به  سمیه

😂🤍چشم

منیژ
منیژ
2 سال قبل
پاسخ به  Sheyda

خیلی هم خوب 😄

Rose
Rose
2 سال قبل

یا رمان کتی.مقبره لیا و چند تای دیگه

Rose
Rose
2 سال قبل

مثلا من خودم رمان های پنجاه طیف خاکستری و تاریکتر و آزادی رو خوندم
شماها خوندینش؟؟؟؟

aram
aram
2 سال قبل
پاسخ به  Rose

احیانا اینا فیلم نیستن؟

Rose
Rose
2 سال قبل
پاسخ به  aram

فیلمش رو از روی رمانش ساختن عزیزم و اینکه رمانش خیییلی جذذذاب تره

Rose
Rose
2 سال قبل

سلام بچه ها یه مدت نخونین رمانو مثلا یک‌ماه صبر کنین بعد بخونین
بعدش یه سوال؟؟؟؟
رمان تو این سبک ها معرفی کنید
اروتیک😁

منیژ
منیژ
2 سال قبل
پاسخ به  Rose

آره من موافقم من میرم یکی از همینا ک معرفی کردی میخونم سرگرم میشم نمیام سمت این پارت چس مثقالی 😵‍💫

Rose
Rose
2 سال قبل
پاسخ به  منیژ

ایناییکه معرفی کردم کاملش هستpdf
بازم اگه خواستی ذمان درجه یک بهت معرفی میکنم
هرکی خواست بگه

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل

جون بکن برودیگه…خوبه همه میدونم قبلا تاکجاها باشهرام جونش پیش رفته 😐😐

منیژ
منیژ
2 سال قبل

دهنمان سرویس کردی ..😶✋

آتی
آتی
2 سال قبل

خدا حالا باور کن لباس پوشیدنش هم توضیح میدهههه تو ماشین هم ۱۰ پارت باید بگه تا برسه به خونههه رهااااام …. خداکنه پارت بعد یهو در خونه رهام ظاهر بشن
بخدا من یکی که گاییده شدممم
من نمیدونم چرا چند وقته از شهرام بدم میاد آلبرده فقط رهام بگیره یه تل بکوبش من دلم خنک شه گوزو رو 😂

elnaz
elnaz
2 سال قبل

دهنمون سرویس شد انقد صبر کردیم تقصیر نویسنده نیس ما خودمون انقد بیشوریم که این رمان کوفتیو میخونیم😂😂

نیلو
نیلو
2 سال قبل

مثل اینکه بلند شد شیوا ک باهاش بره پارتای باقی رو با قلم خوش مشقم بنویسم دوستان😂💔

الی
الی
2 سال قبل

نویسنده دهنت سرویس

aram
aram
2 سال قبل

خوندن این رمان صبر ایوب میخواهد

سمیه
سمیه
2 سال قبل
پاسخ به  aram

صبر ایوب نمیخواد….عمر حضرت نوح و لازم داریم

هستی
هستی
2 سال قبل

اینو دیگه همه میدونستن که
شیوا با شهرام میره یکم بیشتر کنی پارتا رو چهار روز صبر کردیم برای همین

سمیه
سمیه
2 سال قبل
پاسخ به  هستی

اومم…رمان مسخرس من فقط میام نظراتون میخونم

هستی
هستی
2 سال قبل

نویسنده عزیز چرا داری رمانتو خراب میکنی

نیلو
نیلو
2 سال قبل
پاسخ به  هستی

تازه فهمیده قصدش خراب کردنه😂😂کجا بودی تو ویرانش کرده خیلی وقت پیش موقع های دیاکو دادوند😂😂😂😂😂😂

سمیه
سمیه
2 سال قبل
پاسخ به  هستی

رمان پوکیده ….

پریا
پریا
2 سال قبل

هر ۴روز یکبار ی پاراگراف فقط میزارن .من ک دیگه دنبالش نمیکنم بدونم چیشد .چون هر چی از قبل خونده بودمم پرید .اصلا نفهمیدم چی خوندم

Mobina
Mobina
2 سال قبل
پاسخ به  پریا

ارع کاشکی مثل قبل پارت بزارن خیلی توجهم رو جلب نمیکنه دیگه

Mobina
Mobina
2 سال قبل

خیلی پارتاتون کوتاه شده دیگه اصلا مشتاق خوندنش نیستم :))))!

سمیـرا :)
سمیـرا :)
2 سال قبل
پاسخ به  Mobina

کاملا حق با شماست منم اوایل این رمان بسیار مشتاقم بودم و هیجان داشتم اما با مرور زمان هر چه می‌گذرد نسبت به این رمان بی میل تر میشم و همین اواخر خوندن یا نخوندن هم برام تفاوتی نداره فقط میخونم ببینم آخرش چی میشه

تازه این یک قسمت ماجراست شیواست نوبت به شیدا برسه واویلا 😂

سمیه
سمیه
2 سال قبل
پاسخ به  سمیـرا :)

منم همینجور شدم …بزای خوندن نظرات بیشتر مایلم تا خود رمان

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل

خسته شده بدبخت…. رمان میخوای بخونی و حال کنی. برو الفبای سکوت رو بخون

نیلی رحیمی
نیلی رحیمی
2 سال قبل
پاسخ به  فاطمه

یادمه یکی بهم گفت رمان گلادیاتور عالیه خوندم فقط سردردشدم حالا الفبای سکوت بریم بخونیم بگیم دهنت سرویس که گفتی بروبخون😐😐

فاطمه
فاطمه
2 سال قبل
پاسخ به  نیلی رحیمی

بخون پشیمون نمیشی… خیلی موضوعش جالبه

سارا
سارا
2 سال قبل

خسته نباشی دلاور،خدا قوت پهلوون

Nahar
Nahar
2 سال قبل

نوییسنندههه چقدددررر زحمت میکشی یه تیکه پوست و استخون شدی فقط بخاااطررر ما…!!!!!

نکننن با خودتتتت نکننننن ما نمیخوایییم تو اذییت شیی

دسته‌ها
35
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x