– پسر؟ من از تو… پسر دارم؟

 

گلین عصبی مشت های کوچک و بی جانش را به سینه ی ستبر مرد زد ، فریاد کشید انگار به جنون رسیده باشد.

هورمون هایش انگاری جابه جا شده باشند.

اما حق داشت.

اورا ناجوانمردانه بیرون کرده بودند ، نمی‌توانستند او را ببخشد، قبلا فکر میکرد با دیدن نریمان خودش را در آغوشش بیندازد ولی حالا..‌

حاضر نبود حتی یک لحظه کنارش باشد.

مرد را دوست داشت عاشقش بود…

اما ترسیده بود.

مکان امنش دیگر آغوش او نبود.

 

– چه پسری؟

پسری که مادرش و با نامردی بیرون کردی؟

طبل روسواییم‌و زدین !

نقل محل شدم ، با چه رویی اومدی دنبالم ها؟

 

جیغ کشید و گریه کرد ، بی جان مشت هایش را به نریمان می‌کوبید و نریمان حرکتی نمی‌کرد چیزی نمی‌گفت.

 

– فکر کردی فوراً دستت‌و میگیرم و دِ بزن که بریم؟

 

نریمان دستش را گرفت، می‌ترسید عروسکش دردش بیاید.

پشیمانی از سر و رویش می‌بارید ولی حالا زخم دل دخترک باز شده بود.

 

– نمیتونم ازت دست بکشم،  نمیتونم گلین !

 

گلین هق زد ، به یاد روزهایی که ویار شوهرش را داشت، یاد روزهایی که از دلتنگی نمیدانست چه کند‌

به یاد روزهایی افتاد که در اوج احمق بودن امید داشت به آمدنش.

 

– ولی چهار ماه من‌و رها کردی.

حتی برات مهم نبود ببینی من زنده ام یا مرده؟

 

صدای نریمان برخلاف گلین که با داد حرف هایش را میگفت ، آرام بود.

 

– گلین… هیچوقت همچین چیزی‌و تجربه نمیکنی.

 

فئـــْودآٰل|•🍃

#پارت۳۳۰

 

 

 

 

 

– برو بیرون از اینجا نمیخوام ببینمت !

 

نریمان به شیر ماده‌ی جلویش خیره شد ، گلین آرامش را اینگونه عذاب داده بود.

عذاب وجدان داشت جانش را می‌گرفت.

جلوی پای گلین زانو زد.

 

– گلین خانمم… من‌و ببخش!

تقصیر خودم نبود، منه احمق چیزی‌و که دیدم باور کردم.

 

گلین هم کنارش نشست، از نظر نریمان ، گلین زیباترین زنی بود که به عمرش میدید حتی بااین شکم گردالی جذابش!

 

– آخه مرد حسابی!

چند بار پام‌و کج گذاشتم که فوراً ننگ خرابی زدی رو پیشونیم؟ هوم؟

از اینجا برو ، عصبانیت برای بچه ام خوب نیست‌ نمیخوام بخاطر تو خودم‌و اذیت کنم.

 

نریمان نگاه خیس و سرخش را به او دوخت، یعنی وجودش او را آزار میداد.

 

– برگرد بهم‌… کاری میکنم همه چی‌و فراموش کنی!

 

در چشم های مرد نگاه کرد ، خیره و عصبی‌

 

– اگه میخوای بهم لطف کنی برو!

 

نریمان سرش را تکان داد ، دست لرزانش را روی صورت نرم و سفید دخترک گذاشت.

 

– میرم گلینم… ولی بازم برمیگردم.

 

نریمان گریه میکرد ، حالش خراب بود و بدنش میلرزید.

اشتباه کرده بود و حالا چوب اشتباهش را میخورد.

گلین نگاهش را از او گرفت، نریمان از جا بلند شد.

 

– پاشو دردت به جون نریمان… غذات سرد میشه، برو .

 

با رفتن نریمان و بسته شدن در هق زد، کاش می‌توانست او را ببخشد.

 

فئـــْودآٰل|•🍃

#پارت۳۳۱

 

 

 

 

 

– اومد اینجا اذیتت کرد؟

 

به یاسر نگاه کرد ، یاسر در واقع یک ساعت بعد دوباره پیش خواهرش آمده بود.

گلین تلخ خندید.

 

– نه. میگفت برگرد.

 

یاسر ابرویش را بالا انداخت، می‌دانست این حرف هارا می‌زند.

 

– تو چی گفتی؟

 

گلین اشک هایش را پاک کرد، فکر میکرد اگر نریمان بیاید به آغوشش میپرد اما همه چیز انقدر آسان نبود.

او را دید یاد روزی که او را بی رحمانه از خانه پرت کرده بود می افتاد.

 

– معلومه گفتم نمیام

 

یاسر سرش را تکان داد ، احساس می‌کرد گلین بزرگ شده و با مادر شدنش قوی شده است.

 

– چرا نمیری پیشش؟

مگه نمیخواستیش؟ مگه دنبال ثابت کردن بی گناهی‌ت نبودیم که برگردی پیشش؟

الان ثابت شده بی‌گناهی، چی عوض شده؟

 

گلین بینی اش را بالا کشید ، لبش را روی هم فشرد و پلک هایش را  روی هم فشرد.

 

– داداش… من وقتی دیدمش همه چیز یادم افتاد.

بیرون کردناش‌و!

نگاه های تحقیر آمیز خواهر و مادرش و زنش‌و !

چجوری میتونم انقدر راحت ببخشمش؟

 

یاسر حرفش را تأیید کرد.

 

– تا تو نخوای کسی نمیتونه بهت زور بگه !

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۱۰۶

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده

    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هیچکی مثل تو نبود

  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و نظرات خانواده اش گاهی با اون یکی نیستن مجبوره زیر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ترانه
ترانه
13 ساعت قبل

😑 😑 😑 😑
اینم شده عین رمان حورا، همونقدر کم محتوا و مزخرف با حسی مشترک که هم گلین به نریمان داره ، هم حورا به قباد

Baran
Baran
پاسخ به  ترانه
11 ساعت قبل

دقیقا . فقط نریمان برا گلین زرشک پلو با مرغ نمیاره😂

𝓜𝓪𝓮𝓭𝓮𝓱
𝓜𝓪𝓮𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  ترانه
9 ساعت قبل

چون نویسندش همون نویسنده حوراس😂💔

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x