رمان گلادیاتور پارت 4 - رمان دونی

 

کاووس با دیدن ابروان درهم یزدان و تعللش ، خودش دست دراز کرد و پول ها را از میان دستان یزدان بیرون کشید و شمرد و ………. با دیدن کم بودن مبلغ ، نگاه برزخی شده اش را بالا کشید و درون چشمان خندان و از همه جا بی خبر گندم انداخت .

– امروز چندتا فال فروختی بچه ؟

گندم کوله عروسکی کوچک و کثیفش را از پشت کمرش جلو کشید و فال های باقی مانده را از داخل کیفش بیرون کشید و طرف کاووس گرفت .

– اینا فقط مونده عمو .

کاووس فال ها را از دست گندم گرفت و با نگاهی سرسری توانست تعدادشان را بشمرد .

– پولات که کمه بچه ………. ده و پونصدش نیست …….. چی کار کردی ؟

– هیچی عمو .

– بلند شو بیا اینجا ببینم .

گندم ترسیده از نگاهی که کم کم داشت رنگ خشم می گرفت ، با تعلل از جایش بلند شد و سمت کاووس رفت و با سری به پایین متمایل شده مقابلش ایستاد و زیر زیرکی و ترسیده از بالای طاق چشمانش ، کاووس را رصد کرد .

کاووس خشمگین مچ گندم را گرفت و جلو تر کشیدش و پیراهن بلندش را بالا داد و دور کش شلوارش را جستجو کرد و با نیافتن پول مورد نظرش ، به سراغ جیب شلوارش رفت و آنجا را هم جستجو کرد .

– کجا قایمشون کردی تخم جن ؟

گندم ترسیده از صدای بلند کاووس بغض کرده ، لب برچید و چانه لرزاند :

– بخدا دیگه پولی دستم نیست عمو ، فقط همیناست که دادم بهتون .

کاووس عصبی بار دیگر پول ها را شمرد و حرصی تر از قبل محکم پشت گندم زد ، که گندم نامتعادل روی زمین افتاد و ترسیده صدای گریه اش بلند شد :

– خرجش کردی ، تخمِ جن ……. آره ؟ خرجش کردی ؟

یزدان ابروانش را بیشتر از قبل درهم کشید و از جا بلند شد و دو دست زیر بغل های گندمِ ولو شده مقابل پای کاووس زد و بلندش نمود و به آغوشش کشید که کاووس ترش کرده ، تشرش زد :

– بذارش زمین یزدان ……… تا نگه با پولا چه غلطی کرده حقِ بیرون رفتن از اینجا رو نداره ……… مقور بیا تخم حروم ، بگو با اون پولا چه غلطی کردی !!! بگو تا انقدر نزدمت که سیاه و کبود بشی .

گندم ترسیده از حرف های کاووس دست دور گردن یزدان حلقه کرد و با تمام جانش خودش را به او چسباند و رویش را از کاووس گرفت و گریه های از سر وحشتش را بلند تر کرد …….. کاووس ترس داشت ، کتک های بی رحمانه اش ترس داشت . تنبیه های ظالمانه اش ترس داشت .

کاووس از جا بلند شد و عصبی سمت گندمِ در آغوش یزدان رفت و حرصی بشکونی از بازوی لاغرش گرفت که جیغ از سر دردِ گندم به هوا رفت و یزدان برای جلوگیری از اتفاقات دیگر ، قدم دیگری به عقب رفت و دست جای بشکون کاووس گذاشت و فشرد ………. باید می فهمید پلکیدن هوشنگ به دور گندم ، بی دلیل نیست ………. باید می فهمید تمام این چیزها زیر سر هوشنگ است و با کش رفتن پول گندم ، او را در بد دردسری انداخته .

– بهت گفتم بذارش زمین یزدان ……… بیا پایین بچه ……. بیا ببینم تخم حروم .

اما گندم هق هق زنان به یزدان چسبیده بود و خیال رها کردن او را حتی برای ثانیه ای هم نداشت .

– آقا کاووس کار هوشنگه …….. اون پولای گندم و کش رفته .

کاووس با چشمانی ورقلمبیده و عصبی ، نگاهش را سمت یزدان چرخاند .

– تو از کجا می دونی ؟

– چند دقیقه پیش دیدم داره دور و بر گندم می پِلِکه …… مطمئنم کار خودشه ……… گندم جرأت پول دزدیدن نداره . مطمئنم کار هوشنگه .

– برو هوشنگ و بیار داخل .

یزدان خواست گندم را روی زمین بگذارد و خودش برای آوردن هوشنگ به بیرون برود که جیغ از سر ترس گندم بلند شد و صورت خیس از اشکش را به گردنش چسبید ………… یزدان خودش سنی نداشت ، اما با همین سن کمش ، پشت پناه گندم شده بود .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا

  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا

  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون رو از نامزدش دور نگه داره؟       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح

    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر با مرگ…   این رمان فصل دوم داره🤌🏻   به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که اسمش قسم راستم بود… کسی که خودش اومده بود تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای محترم هیئت منصفه، این دادگاه در باب اتهامات موجود در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برگریزان به صورت pdf کامل

    خلاصه رمان : سحر پدرش رو از دست داده و نامادریش به دروغ و با دغل بازی تمام ارثیه پدریش سحر رو بنام خودش میزنه و اونو کلفت خونه ش میکنه. با ورود فرهاد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 3.6 / 5.

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تیام
تیام
2 سال قبل

سلام ببخشید این رمان بدون سانسور هست؟

تیام
تیام
2 سال قبل

نه اتفاقا رمان بدون سانسور نمی خواهم، یه رمان خوب معرفی می کنید

تیام
تیام
2 سال قبل

مرسی حتما میخونم

LM30
2 سال قبل

سلام عذر میخوام شما پارت ها رو به صورت خلاصه میزارید؟ چون من اینو توی یک سایت دیگه خوندم کامل تر بود

ریحان
ریحان
2 سال قبل

چرا اینقدر کم زاده نور که زیاد بود

آتاناز 🌹
آتاناز 🌹
2 سال قبل

خیلی قشنگیه و متفاوتیش قشنگ ترش میکنه

RomRom
RomRom
2 سال قبل

قشنگه رمانش
فقط اسم نویسندش چرا ننوشته

Rom Rom
Rom Rom
2 سال قبل

آهان مرسی

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x