جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 310

            _ میدونستی من مشکلی ندارم؟   فقط سکوت کرد، جلوتر رفتم و انگشت اشاره‌ام را به سینه زدم:   _ میدونستی، من، مشکلی ندارم؟ اره؟   صدایم داشت بالا میگرفت:   _ با‌ توام! جواب منو بده، میدونستی؟   او اما عصبی‌تر از جا

ادامه مطلب »
دانلود رمان گل سرخ
رمان

دانلود رمان گل سرخ به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان گل سرخ :   ـ گلی!! صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 109

        می‌ماند پریناز. بارداری خیلی سنگینی نداشت، فقط یک شکم بالا آمده، صورتش کمی پف می‌کرد بیشتر صبح‌ها.   عصر نوبت به ورم پاهایش می‌رسید. در خوردن نمک افراط می‌کرد، چندبار تذکر دادم.   فروغ حرفی نزد ولی در خلوت گوشزد کرد که بخشی از ویار پریناز

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 28

    گذر زمان را حس نمیکردم. نفهمیدم چقدر در آن حالت ماندم که دستی را روی شانه ام حس کردم.   پلک های خسته ام را کمی از هم فاصله دادم و با دیدن مادر باوان، هوشیار شدم. خودم را تکانی داده و بلافاصله سر پا ایستادم.   چشم

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 173

  دست از در زدن بر می‌دارد و صدای خش دارش به گوشم می‌رسد: – منم، در و باز کن. انگار به خر تیتاپ داشته باشند، همین که خیالم راحت می‌شود امید پشت در است، نفسی از سر آسودگی می‌کشم. در را باز می‌کنم. چشمانم به تاریکی عادت کرده بودند،

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 2

  ولی از وقتی اومدم اینجا فربد به بهانه های مختلف زیاد سراغم نمیومد جدیدا هم میگه رفتم شهرستان کار کنم و پول جورکنم….. نمیدونم راست میگه یا دروغ آخه کی میره شهرستان برای پول درآوردن وقتی همه میان تهران؟ یه وقتایی که عقلم درست کار میکنه میگم حق با

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 47

    سکوت ماشین را فرا گرفته بود و رستا هم توی خودش غرق بود. امیر نگاهی بهش انداخت و عاصی از این سکوت ابرو در هم کشید. -چرا حرف نمی زنی…؟! رستا نیم نگاهی بهش انداخت. -حوصله ندارم. این مسئله باید امشب برای همیشه تمام می شد. -یه مسئله

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 27

        تمام صورتش به آنی سرخ شد و خون بود که از چشمانش میبارید. اما بر خلاف تصورم هیچ اثری از بهت و تعجب در حرکاتش ندیدم.   یعنی میدانست؟! شاید همین دلیل بلایی بود که بر سر باوان آورده بود.   مردک دیوانه، به چه جرمی

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 309

            کاملا مشخص بود که میخواست بحثی به میان بیاورد تا همکلامش باشم. چرا نمیخواست متوجه شود که حضورش آزارم میدهد؟   _ چرا همش میاد دور و ور تو؟   قاشق را توی ظرف پلاستیکی کوبیدم و خیره‌اش شدم:   _ نمیدونم! میخوای از

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 308

            تا به خودم بیایم رفته بود، فرار کرد… نفس عمیقی کشیدم تا آتش تنم را خاموش کنم، دلم تنگ هم آغوشی بود اما خب، عقلم نهیب میزد، تصور اینکه اگر در آغوشش باشم و در ذهنم کس دیگری را با او تجسم کنم آزارم

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 1

    رمان تاوان   به نام خدا♥️   من” میعاد پیشرو”بعد از ۳سال بالاخره انتقام الهه مو گرفتم زنی که تمام زندگیم بود ولی از یه آدم اشتباه از آدمی که هیچ ربطی به این قضیه نداشت و من بهش ظلم کردم آهش گرفت و خدا پشت اون دخترو

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 1

  رمان جزر و مد   با حس لمس چیزی روی بازوم و فکر کردن به اینکه سوسکی چیزی باشه چشمام باز شد چندش طور دست کشیدم رو بازوم و برگشتم ولی….. با دیدن هیبت اون کثافت کنارم رو تخت خشک شده بودم   ‌_شب بخیر….   ابرو بالا فرستاد

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها