جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

دانلود رمان روابط
رمان

دانلود رمان روابط به صورت pdf کامل از صاحبه پور رمضانعلی

    خلاصه رمان روابط :   داستان زندگیِ مادر جوونی به نام کبریاست که با تنها پسرش امید زندگی می‌کنه. اونا به دلیل شرایط بد مالی و اون‌چه بهشون گذشت مجبورن تو محله‌ای نه چندان خوش‌نام زندگی کنن. کبریا به‌خاطر پسرش تو خونه کار می‌کنه و درآمد چندانی نداره.

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 43

        آخرین ظرف را هم توی کابینت گذاشت و سمت سایه برگشت. -وای کمرم شکست… چقدر ظرف بود…؟!     سایه هم کمر راست کرد و با غرولندی گفت: این خودشیرین یهو کجا رفت…؟!     رستا حواسش جمع شد. نگاه سایه کرد و بلند شد… از

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 98

        -کـی بهـت گفـت دنبـال مـن بیـای؟ بـا چـه اجـازهای؟! با صدای فریاد و ناگهانی آشنا شانه هایم بالا پرید و شوکه سر پایین بردم. شهراد در حالی که به شدت فریاد میکشید مقابل یک زن غریبه ایستاده بود. -با تـوام حرف بـزن سلـیطه مـگـه بهـت نـگفـتم

ادامه مطلب »
چت روم

🖤❤️🖤❤️

اگه بهت بگن یه هفته بیشتر زنده نیستی تو اون یه هفته چیکار میکنی؟؟

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 304

            _ درست میگین دکتر، ازین به بعد بیشتر مراقبشم…   پوزخندی زدم که دست خودم نبود، دکتر هرچه برداشت کرد، با خنده رو به قباد گفت:   _ ظاهرا یه دل رنجور دارین که باید به دستش بیارید، خانمای باردار روحیه‌ی حساس‌تری دارن، تنهاتون

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 97

        کرده بود را هضم کرد و تشخیص داد، دیگران به کنار گاهی حتی از من هم کناره میگرفت و هیچوقت دیگر اینگونه در آغوشم نیامد! اما حال جوری که انگار شهراد عزیزترینش است به او چسبیده بود! و نمیتوانستم که بگویم حق ندارد!861 این مرد بزرگترین

ادامه مطلب »
رمان دلارای
رمان دلارای

رمان دلارای پارت 343

        دلارای بی توجه به آن ها سمت پله ها دوید   تحمل نگاه های سنگینشان را نداشت   صدای آلپ‌ارسلان را می‌شنید که دستور میداد :   _ حورا ، امروز نامزدی پسرِ عبدلحمیده بعد از‌ مراسم میان اینجا نمیخوام نبودِ جمیله حس شه برای بچه‌ها

ادامه مطلب »
دانلود رمان حسرت با تو بودن
رمان

دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

      خلاصه رمان حسرت با تو بودن :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم

ادامه مطلب »
رمان آووکادو
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 172

          با باز شدن در ورودی، نگاهش را از قاب پیشِ رویش می‌گیرد. رهام بود که نفس نفس زنان با گونه‌هایی سرخ شده، به داخل آمده بود. هوای سردِ بهمن ماه را می‌توانست حس کند.   از دیشب رهام را ندیده بود. با نزدیک شدن رهام،

ادامه مطلب »
رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 93

          با تمام وجود عربده کشید … و من ناباورانه لبخند زدم … .   – من تو رو از دهن شیر کشیدم بیرون !   نفسی گرفتم … و باز گفتم :   – من تو رو نجات دادم شهاب !   در قلبم انگار

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 23

        به پهلو دراز کشیدم و ناخواسته لالایی ای که مادرم در کودکی برایم میخواند روی زبانم جاری شد.   روله ی خوشه ویست بینایی چاوم (فرزند دوست داشتنی ام، نور چشمانم) هیزی ئه ژنوم و هیوای ژیانم (توان زانوهایم و امید زندگی‌ام) هه تا دییته وه

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 334

      عسل سقلمه ای بهش زد و ساکتش کرد..   سورن چشمکی به من زد و بعد نچ نچی کرد و با جدیت رو بهشون گفت: -خیلی زشته..سنی ازتون گذشته هنوز گوش وامیستین..متاسفم واقعا…   بعد هم از کنارشون رد شد و از اتاق پرو بیرون رفت…  

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها