جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان سال بد
رمان سال بد

رمان سال بد پارت 93

          با تمام وجود عربده کشید … و من ناباورانه لبخند زدم … .   – من تو رو از دهن شیر کشیدم بیرون !   نفسی گرفتم … و باز گفتم :   – من تو رو نجات دادم شهاب !   در قلبم انگار

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 23

        به پهلو دراز کشیدم و ناخواسته لالایی ای که مادرم در کودکی برایم میخواند روی زبانم جاری شد.   روله ی خوشه ویست بینایی چاوم (فرزند دوست داشتنی ام، نور چشمانم) هیزی ئه ژنوم و هیوای ژیانم (توان زانوهایم و امید زندگی‌ام) هه تا دییته وه

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 334

      عسل سقلمه ای بهش زد و ساکتش کرد..   سورن چشمکی به من زد و بعد نچ نچی کرد و با جدیت رو بهشون گفت: -خیلی زشته..سنی ازتون گذشته هنوز گوش وامیستین..متاسفم واقعا…   بعد هم از کنارشون رد شد و از اتاق پرو بیرون رفت…  

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 96

        بدون اینکه حتی یه بار اسم بچه هاشو بیاره، پررو پررو یهو برگرده بیاد بگه میخوام اونا منو بشناسن!827 …- -تو هم یه زنی شیلا به نظرت چطوری یم شه که یه زن همچین کارهایی رو بکنه و بازم اِنقدر وقیح باشه؟! شیلا با اشکی که

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 42

        عماد با نگاهی خاص براندازش کرد. البته حاضرین حتی خود ملیحه خانوم هم کنایه توی حرفش را گرفت و گفت: صد درصد شوهرش مرد خوشبختیه که ببینه تو این دوره زمونه حیا و نجابت چیز دیگه ایه…!!!     رستا نیشگونی از پهلوی سایه گرفت و

ادامه مطلب »
رمان ماهرخ
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 160

        ترانه هیجانزده گقت: آره اما به محض اینکه مهوش ماتش شد، زنه گذاشت و در رفت…!     فکرم درگیر شد. -عکس العمل مهوش چی بود…؟!     ترانه خندید. -یه شونه بالا انداخت و بعدش مشغول کارش شد… می دونی که مهوش خودش رو زیاد

ادامه مطلب »
سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 67

          قاشق پر شده شربت را در دهانم فرو میبرم ..   صدایش از پشت می آید   داشت میز صبحانه را جمع میکرد   – ناهار امروز رو سوفی میاره ..   سمتش برمیگردم   – حالم خوبه ، خودم درست میکردم   حین آنکه

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 95

        چشمانش با تلالوی اشک میدرخشیدند و اوج شکستکی روحش تا مغز استخوانم را سوزاند! -عطا مگه نه؟ کار اون بابای بیشعورمونه آره؟ نشونش میدم… بسته دیگه این گنداب باید یه جا تموم بشه! امروز یا من اونو میکشم یا اون منو! با شتاب و مانند گولهای

ادامه مطلب »
دانلود رمان سر گشته
رمان

دانلود رمان سر گشته به صورت pdf کامل از عاطفه محمودی فرد

    خلاصه رمان سر گشته :   شیدا، برای ساختن زندگی که تلخی های آن کمتر به دلش نیش بزند، هفت سال می جنگد و تلاش می کند و درست زمانی که ناامیدی در دلش ریشه می دواند، یک تصادف، در عین تاریکی، دریچه ای برای تابیدن نور به

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 303

            نفس سنگینم را بیرون دادم، با خودم که رودروایسی نداشتم، دوستش داشتم و جز او هم کسی را نداشتم، اما نمیتوانستم اینبار به قلبم گوش دهم، دلم پر بود، مغزم پرتر!   عدد هشتصد در ذهنم نقش گرفت و لبخند به لبم هدیه داد،

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 22

    بالاخره دل کند و رفت و من ماندم و دستِ پُری که قطعا برای مادرم سوال برانگیز میشد و جوابی برایش نداشتم.   کمی مقابل در ماندم و به نتیجه ای نرسیدم. قبلا در مواقع حساس ذهنم خوب کار میکرد اما حالا آن تپش های زیبا تمامش را

ادامه مطلب »
رمان گرداب
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 333

        چون انتظار داشتم دخترهارو ببینم، تکون سختی خوردم و دستم رو روی سینه ام گذاشتم: -وای سورن ترسیدم..   جوابم رو نداد و داشت با نگاهش من رو می خورد..   در رو بست و قدمی جلوتر اومد و من معذب تو جام جابه جا شدم

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها