دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان صیغه استاد پارت 29
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 29

  نکنه بری سمت گناه! نکنه بگی الان که دیگه اون آدم قرار شوهرم بشه عیب نداره فلان کنم بیسار کنم… شرمنده اب دهنمو پایین فرستادم و گفتم مگه منو نمی شناسی ا ما من از این کارا نمی‌کنم نگران نباش من توی اون خونه فعلاً فقط و فقط به

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 18
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 18

  در رو باز کرد و منو به بیرون هدایت کرد. با بیرون گذاشتن پام توجهم به نور کم سالن جلب شد. -روشن کنم؟ -نه نه. و دستمو از دستش بیرون کشیدم. یه حس موذی تو قلبم میخواست همچنان دستم تو دستش باشه اما عقلم نه. تا همینجاشم که مغلوب

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۳

۹۹) کلا مشکی پوشیده بودم که توی تاریکی به چشم نزنم.. ماشینو با فاصله از ورودی تیمارستان پارک کردم و کتابو برداشتم و پیاده شدم.. اون موقع شب حتی یه نفرم دور و بر تیمارستان نبود و فقط من بودم که آهسته از کنار دیوار راه میرفتم.. از دور نگهبانی

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 17
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 17

  نفسی کشیدم و به صدای تو سرم توجهی نکردم. شهریار اروم نگاهم کرد و گفت : -من اینجام رهایش. خیله خب؟ فقط نگاهش کردم و چیزی نگفتم که اروم منو رها کرد و خطاب به بقیه گفت : -میخوام فکر کنن ما تو ماشین بودیم. یه ماشین بهم بدین.

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۲

۹۵) وقتی دو سه دقیقه بی وقفه و بیقرار همدیگه رو بوسیدیم، لباشو از لبام جدا کرد و پیشونیشو گذاشت روی پیشونیم.. قلبم هزار تا میزد.. با بوسیدنش عشقم بهش صدها برابر شده بود و دیگه نمیخواستم حتی یه لحظه ازش جدا باشم.. میخواستم بهش بگم که عاشقشم و بدون

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۱

فهمیدم که امیدی به ما نیست و کامیار هنوزم میخواد فاصله شو با من حفظ کنه.. چاره ای نداشتم جز اینکه منم مثل خودش رفتار کنم، اونطوری که اون میخواست.. برای من پیشش بودن و هر روز دیدنش مهم بود و نمیخواستم کاری کنم که از خودش دورم کنه.. حالا

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 77
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 77

  بهنام حسابی امروز باهاش وقت گذروندم خیلی زیاد در حقش کوتاهی کرده بودم اما میخواستم حالا رفتارم رو باهاش درست میکنم چون دیگه واقعا نمیتونستم اینطوری ادامه بدم فشار خیلی زیادی روی من بود _ بهار با شنیدن صداش که داشت اسمم رو صدا میزد به سمتش برگشتم و

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 16
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 16

  اصلا وقتی که میخواست بده چرا جاش گذاشته بود! یعنی از دادنش پشیمون شده بود؟ نگاهی به لژ کردم و هنوز هم کسی سراغم نیومده بود.. چیزی توی وجودم وسوسه ام میکرد تا برش دارم چیزی که مخالف عقلم بود؛ قلبم! قلبم عاجزانه میخواست این درخواست که حتی عنوان

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 28
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 28

    نمی‌خواستم مادرم دلگیر کنم خوب میدونستم مادرم به خاطر آینده من قبول میکنه ازدواج من و با این آدم … این آدم یه مرده اسم و رسم دار با خانواده پولدار و مناسب بود و نی که همیشه خدا ناتوان روی تخت افتاده بود برای مادر من آنچنان

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 15
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 15

  میترسیدم.. از اینکه فکر کنم چرا همچین کاریو کرده از دلیلی که پشت این حرکت بود! از پیشنهادی که میخواست بده و منی که نمیتونستم قبولش کنم. منی که باید طوری ردش میکردم که بتونم خودمو نجات بدم. اصلا…اصلا شهریار چه نیازی به ازدواج داشت؟؟! وقتی که من تمام

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۳۰

۸۶) دوید و ازم فاصله گرفت.. شلنگو از کنار باغچه برداشتم و شیر آبو باز کردم.. دویدم دنبالش.. _الان حسابتو میرسم عکاس قلابی آبو که با فشار میومد گرفتم طرفش.. در رفت و با خنده گفت _دوربین دستمه دیوونه خیس میشه.. تنبونتو فروختی براش حیفه شلنگو گرفتم پایین و داد

ادامه مطلب »
رمان نفوذی

رمان نفوذی پارت 22

-هانا بلند شو دختر بریم کارمون کنیم از این خواب و خیال ها نکن توی این عمارت!…     لبامو کج کردم و بلند شدم و با بدنی خسته و کوفته از آشپزخونه همراه آتی رفتم بیرون…   قدمایی ک برمیداشتم سست و بیحال بود…   کنار یکی از ستون

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها