دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۲۰

دوستان مرسی از نظراتتون😊 با اکثریت آرا تصویب شد که هر سه روز یه پارت طولانی بزارم البته اون طولااااااانی که شما خواستین یکم مشکله ولی امیدوارم راضی بشین با اینقدرش😂 ۵۲) تا اومدن مامان و بابام یک ساعتی مونده بود.. یکم استرس داشتم بخاطر رفتار کامیار و متقابلا بخاطر

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 74
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 74

  با دیدن چشمهای گریون بوسه حسابی متعجب شده بودم چرا این شکلی شده بود ، کیانوش بیتفاوت از کنارش رد شد داشت بهنام رو میبرد منم خواستم پشت سرش برم که بازوم رو گرفت و گفت : _ وایستا ببینم ایستادم سئوالی بهش داشتم نگاه میکردم که با عصبانیت

ادامه مطلب »
رمان عروسک پارت 2
رمان عروسک

رمان عروسک پارت 2

  -امیدوارم فرق این دوتا جمله رو با هم خوب متوجه بشی. من تو رو انتخابت کردم برای قلبم، برای تنم و فکرم. اگر تو اون کسی باشی که قراره بهم پشت کنه، باید فاتحه خودت رو بخونی. چون من خیانت به هرچیو تحمل میکنم الا خیانت به قلبم! تنم

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۱۹

۵۱) به مامان و بابا گفته بودم که نگار جون و کامیار برای شام دعوتشون کردن و اونا هم با خوشحالی و شوق گفتن که حتما میان تا باهاشون آشنا بشن.. ولی من نگران بودم.. نگران کامیار بودم که خسته بشه از مهمون بازی و یا مادرم حرفی بزنه که

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 22
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 22

  یه قدم عقب تر رفتم و با ترس گفتم من روی زمین افتاده بودم از کسی کمک نخواستم خودش کمکم کرد دیدی که بخدا راس میگم فکم و توی دستش گرفت و گفت _خودش کمکت کرد یعنی من نگاه شو که بهت دوخته بود ندیدم یعنی میخوای بگی من

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۱۸

۴۷) دقیقا همونجایی بودم که شاعر میگه ای بر پدرت دنیا آهسته چه ها کردی… باورم نمیشد توی اتاقش سرش روی پامه و نگاهش توی چشمام.. با نگاهی که بهم کرد، دلم بیشتر براش تپید.. دستمو کشیدم به موهاش.. نگاهش توی چشمام چرخید، انگار دنبال این بود که از چشمام

ادامه مطلب »
رمان عروسک
رمان

رمان عروسک پارت یک

  #عروسک #ایران_تهران دستش روی موهای بیرون ریخته از شالم نشست با ترس سر بلند کردم و به چشمای قهوه ایِ دریده اش نگاه کردم چشمهایی که ترس رو به ببینده القا میکرد -تا حالا چندتا عروسک داشتی هان؟ بزاق دهنم رو با ترس قورت دادم و چشم بستم موهام

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 81
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 81

  زل زده مونده … خیره خیره ‌‌.‌… توقعش رو نداره و من فاصله میگیرم از روی صورتش و باز کنار تخت ایستاده می مونم … نمی دونم چی بگم تا جو عوض بشه و فضا رنگ بگیره … لب میزنم : _ با گل بیام ؟ … با مکث

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۱۷

۴۴) وقتی از دانشگاه برگشتم، کامیار هنوز نیومده بود.. نگار جون تو اتاقش بود و منیره تو آشپزخونه مشغول تدارک ناهار بود.. بهترین فرصت بود که برم بالا و اتاقشو یه اسکنی بکنم.. چنتا از داروهاشو برداشتم که اگه یهو اومد و عافلگیرم کرد بگم دواهاتو آورده بودم.. رفتم بالا..

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 21
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 21

  نگاهی به کارهایی که امروز باید برای گیتی خانم انجام میدادم انداختم همه چیزش مرتب کردم آهنگ ملایم براش گذاشتم و اون آهسته چشماشو بست اتاقش و مرتب و تمیز کردم لباس های خودش را عوض کردم و به اتاق خودم رفتم باید برای رفتن به دانشگاه آماده می

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 73
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 73

  _ بخاطر حرفای پرستو ! _ قرار نیست پرستو حرف زشتی میزنه بقیه به جاش عذرخواهی کنند ، وقتی زن بهادر شدم حامله بودم رفتارش خیلی زشت و زننده بود باهام وقتی بهادر باهاش صحبت کرد ، رفتارش درست شد ، پرستو مشکلش داداشش خانواده اش نبود و نیست

ادامه مطلب »
رمان گرگها

رمان گرگها پارت ۱۶

۴۱) منیره یه چایی براش ریخت و گذاشت جلوش.. _چه خوب کردی اومدی تو حیاط کامیار جان.. ببین چه هواییه نگاه معذبی به منیره کرد و هیچی نگفت.. انگار از اینکه اومده بود تو حیاط از خودش خجالت میکشید.. درک نمیکردم این آدمو.. بالاخره نگار جون به خودش فشار آورد

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها