دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان عشق صوری پارت 8
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت 8

  کم کم و آسته آسته داشتم بیشتر در مورد ارتباط شهرام و دوست دخترش یه چیزایی رو متوجه میشدم.فقط مونده بودم واقعا این دونفر باهم نازمزدن !؟مگه میشه دوتا آدم به همچین رابطه ای باهم نامزد بشن!؟ یا اونی یکی برای درآوردن حرص اون یکی دست به یه کارای

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 86
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 86

  چشمهام با درد روی هم فشرده شد دیگه واقعا داشت اعصابم رو خط خطی میکرد با عصبانیت از سرجام بلند شدم و گفتم : _ زنیکه ی روانی یه جوری داری رفتار میکنی انگار شوهر مرده ی من شوهر تو بوده که پسرمون رو واست به ارث گذاشته داری

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 49
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 49

  می‌خواستم به خودم قبول کنم که دیشب رو خواب دیدم و واقعیت نداره ولی درد بدنم این و رد می‌کرد… با دردی که یهو توی سرم کشید اخی گفتم. دیشب تا جایی که میتونستم سر و صورتم و گرفتم تا ضربه ای بهش نخوره. صبحانه ای آماده کردم و

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری پارت ۷
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت ۷

  #پارت_۳۱ 🎭🎭 عشق صوری 🎭🎭   به “خود “جدیدم توی آینه قدی نگاه کردم. خود جدید که نه…آخه من باهمچین ظاهرهایی خیلی هم ناآشنا نبودم اما بعداز مدتها این اولینباری بود که اینقدر برای رسیدن به سرو وضعم وقت میذاشتم. به امید اینکه یه روز این تلاشها ثمر داشته

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد پارت ۷
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت ۷

🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 #Part31     با ترس و چشمای گشاد شده نگام کرد و گفت: _چ…چیکار میکنی ؟! چاقو رو بیشتر فشار دادم و عصبی از پشت دندونای چفت شده ام غریدم : _میخوام خونت رو بریزم مرتیکه !! دستش رو خواست روی دستم بزاره که عصبی تکونی به

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 90
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 90

  غذام رو از سمتی به سمت دیگه ی بشقاب هل میدم و امروز باید برم بیمارستان … مامان میگه : غذاتو بخور … بازی بازی نکن ! سر بلند میکنم و قاشق رو توی بشقاب ول میکنم … میگم : اشتها ندارم ! میگه : بابات برا تو حلیم

ادامه مطلب »
رمان خان زاده جلد سوم پارت 19
رمان خان زاده جلد سوم

رمان خان زاده جلد سوم پارت 19

  با صدای زنگ گوشی چشم باز کردم و از کابوسی که میدیدم بیرون اومدم نگاهی آشفته به صفحه گوشی انداختم و با دیدن اسم شاهو قلبم از جا کنده شد. مجبور بودم بهش جواب بدم مجبور بودم هر وقت که اون میخواد جوابشو بدم تا نکنه کاری رو که

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 48
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 48

  چشماش لحظه به لحظه قرمز تر می‌شد و من هم ترسم بیشتر می‌شد. صداش از حد معمول بلند تر شد و گفت : _ برام مهم نیست!گمشو از دانشگاه بیرون. هیچی نگفتم و از دانشگاه بیرون زدم؛ جوری دیونه شده بود که مطمئنا کل دانشگاه و روی سر من

ادامه مطلب »
رمان عشق ممنوعه استاد

رمان عشق ممنوعه استاد پارت ۶

🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 #Part26 دادی از درد کشید ولی بازم ولم نکرد و بدتر دندوناش رو توی بالا تنه ام فرو کرد و فشارش داد ، با حرص موهاش رو بیشتر کشیدم و ناله زدم : _ولم کن عوضی ! سرش رو بلند کرد و با چشمای به خون نشسته

ادامه مطلب »
رمان عشق صوری

رمان عشق صوری پارت ۶

#پارت_۲۶ 🎭🎭 عشق صوری 🎭🎭 اونقدر منتظر موندم که دیگه کم مونده بود زیرپام علف سبز بشه. یه تاخیر ساده و چند دقیقه ای گند زده بود به همچی! اسم و فامیلیمو روی یه تیکه کاغذ نوشتم و بعدبلند شدم و رفتم سمت منشی. رو صندلی ننشسته بود.خم شده بود

ادامه مطلب »
رمان صیغه استاد پارت 47
رمان صیغه استاد

رمان صیغه استاد پارت 47

  همين كه رسيدم توي اتاق، به سمت تخت رفتم و خودم زير پتوي گرم مچاله كردم. دستام و دور شكمم حلقه كردم و پاهام و مثل جنين تو شكمم جمع كردم. چشمام گرم شده بود و دوباره داشت خوابم مي برد كه صداي در اتاق بلند شد. توي خلسه

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها