رمان عشق صوری پارت ۵
#پارت_۲۱ 🎭🎭 عشق صوری 🎭🎭 لحظه ای رو تصور کردم که همینطور دستشو گذاشته بود رو بهشتم و تند تند می مالید و همزمان نوک سینه هامو لیس میزد اون روز روز خوبی بود اما پر استرس….محسن زیاد شیطون بود و معمولا طاقت نمیاورد تا یه جای خلوت صبر کنه….وقتایی