رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

آخرین نظرات کاربران
رمان خان زاده پارت 28
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 28

  ذوق زده گفتم _ممنون. ناامیدتون نمیکنم. لبخندی زد و گفت _اگه بخوای میتونی از همین الان کار تو شروع کنی. چشمام گرد شد و گفتم _از الان؟ سر تکون داد و گفت _اوهوم….وایسا به قیمتا مسلط بشو.مشتری دست رو هر چی گذاشت باید قیمتش و بدونی. سر تکون دادم

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 33
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 33

  دستامم گرفته بود و نمی‌تونستم تکون بخورم.. نفسش بند اومد و لب هاش و جدا کرد که گفتم _بکش کنار امیر… سرش و توی گردنم برد و نفس بلندی کشید و گفت با حرص گفتم _بکش کنار اصلا مگه تو مشکل جنسی نداشتی حالا چرا… وسط حرفم پرید _مشکل

ادامه مطلب »

رمان عشق تعصب پارت 25

  خسته لب زدم : _دیشب اصلا حال درست حسابی نداشتم برای همین رفتم خونه دوستم من … _ بسه با شنیدن صدای فریادش ساکت شدم ، پوزخندی زد و عصبی گفت : _ بچه گیر آوردی فکر کردی من این مزخرفاتی که داری میگی رو باور میکنم میدونم دیشب

ادامه مطلب »

رمان تدریس عاشقانه پارت 15

  * * * * با التماس گفتم _جون من نه نیار ماکان…یه کار ازت خواستما… با حرص گفت _احمق نمیگی تو فامیل چو می‌ندازه؟غلط کردی دروغ گفتی. _بابا نمیگه به کسی تو هم نمیخواد کاری بکنی فقط برو پیشش من این درسو حذف کنم بدبختم.تو فامیل فقط تویی که

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 32
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 32

  تمام وجودم و درد وحشتناکی گرفته بود. به سختی پلکام و تکون دادم اما باز نمیشد. انگار که به مژه هام وزنه ی ده کیلویی آویزون کردن. حتی نمی تونستم دستامو تکون بدم. صدای آشنایی و شنیدم اما انقدر ذهنم خالی بود که یادم نمیومد این صدا مال کیه.

ادامه مطلب »
رمان خان زاده پارت 27
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 27

  با سرعت می روند.از گوشه ی چشم نگاهش کردم و با دیدن چهره ی قرمز شدش ته دلم قند آب ‌شد اما خیلی زود به خودم تشر رفتم. محکم پامو گرفته بودم.نگران نگام کرد و دستمو و گرفت. به سمت لبش برد و گفت _بیمارستان یه کم دوره آیلین

ادامه مطلب »
رمان عشق تعصب پارت 24
رمان عشق تعصب

رمان عشق تعصب پارت 24

  _ چرا باید بیشتر مراقب خودم باشم من خیلی وقته رابطه ای با بهادر ندارم حتی هیچ ارتباطی هم باهاش نداشتم . آریا دستش رو روی شونه ی من گذاشت و گفت : _ باز هم تو مراقب خودت باش بهار هر موقع هم مشکلی پیش اومد برات باهام

ادامه مطلب »
رمان تدریس عاشقانه پارت ۱4
رمان تدریس عاشقانه

رمان تدریس عاشقانه پارت 14

  با اعتماد به نفس به سمتش رفتم و ایستادم. نگاه همه رو که روی خودم دیدم هول شدم.خوب سوگل جان میمردی به جای حرص خوردن چهار خط گوش میکردی که الان ضایع نشی؟ خودمو نباختم،ماژیک و برداشتم و در حالی که به شکل و شمایل عجیب قلب روی تخته

ادامه مطلب »
رمان سکانس عاشقانه پارت 31
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 31

بهار نگاه وحشت زده ام روی صورتش میچرخید …شوکه سر جا میخکوب شده بودم و گیج و منگ نگاهش میکردم..! با حرکت اولین قدمش به سمتم انگار کسی محکم تو گوشم کوبید و بهم نهیب زد فرار کنم.! قبل از اینکه دست دراز شده اش بهم بخوره به خودم اومدم

ادامه مطلب »
رمان استاد خلافکار پارت 31
رمان استاد خلافکار

رمان استاد خلافکار پارت 31

  نگاهم و ازش دزدیدم و گفتم _برم یه چیزی واسه شام آماده کنم. نموندم تا جوابی بشنوم و زیر سنگینی نگاهش از اتاق بیرون اومدم. توی اتاق خودم لباسامو عوض کردم و از پله ها پایین رفتم. با دیدن آرمین کلافه گفتم _بسه آرمین چه قدر می خوری و

ادامه مطلب »
رمان خان زاده پارت 26
رمان خان زاده

رمان خان زاده پارت 26

  دستگیره رو پایین دادم اما در قفل بود. ترسم بیشتر شد. محکم به در کوبیدم و داد زدم _کی منو اینجا زندونی کرده؟باز کنید این درو…کسی نیست؟ صدای چرخش کلید توی قفل اومد. عقب رفتم و منتظر یه مرد غول تشن بودم که یه زن میانسال اومد داخل و

ادامه مطلب »

رمان عشق تعصب پارت 23

  گرم صحبت با شاهین شده بودم و اون اعصاب خوردی رو خیلی زود فراموش کرده بودم ، شاهین انقدر خونگرم بود که آدم همش دوست داشت باهاش صحبت کنه _ طرلان با لبخند بهش خیره شدم و گفتم : _ جان به سمتی که بهادر ایستاده بود اشاره کرد

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها