“خدمتکار عمارت درد” پارت 18

5
(1)

 

 

داشتیم آماده بازی می‌شدیم که سارا بلند داد زد

 

سارا: اولک

 

الهام: دومک

 

+ اوها چه خبره

بابا بزار شروع شه

 

کوروش: سومک

 

+ آقا دیگه شما نه‌.‌..

 

کوروش: تو بازی دیگه آقا نیستم

اسم دارم مارال

 

اینارو دیگه جدی جو بازی گرفتن

 

سارا: با ز رییی

 

همه درگیر نوشتن شدیم

وای خدا چهره کوروش چقدر دیدنیه…

اگه من چشش نزدم

 

منم دیگه مشغول نوشتن شدم

 

سارا محکم دفتر و خودکارشو زد زمین

 

سارا: وقت تمام

 

الهام: وات فاز وایسا کی تموم کردی

 

سارا: خوب دیگه من میگم

 

اسم: زانیار

 

الهام: زحل

 

کوروش: زیور

 

همه زدیم زیر خنده دیگه از کوروش انتظار نداشتیم

 

کوروش: ها ها رو آب بخندین

زیور به این قشنگی

اصن خودت چی نوشتی…

+ والا از تو قشنگ تره

زینال

بیا

 

سارا به افتخارم بلند شد دست زد

 

سارا: حاجی دمت گرم

 

کوروش: اسمه دیگه

چتونه؟!

خوبه کوه نکنده

 

+ باشه تو راست میگی

 

انقدر درگیر بازی شده بودیم که امتیازامون بهم نزدیک شده بود

 

سارا: خوب دیگه نوبت مارال

اسم با چی؟!

 

+ امم بزا فکر کنم

اسم با ر

 

زودتر از همه الهام تموم کرد

بقران جو بگیرتشون ول کن نیستن

چرا جیغ و داد میکنن؟!

 

الهام: تموم شد

یالا بس کنید

سارا ننویس دیگه

 

خوب خوب مارال تو بگو

 

+ باشه

اسم: رایان

 

الهام: بقران این اسم تو همه ی رمانس

 

سارا: زدی تو هدف

خوب من اسم بگم

اسم: ریحان

 

الهام: من اسم: رکسانا

 

سارا: آقا شما چی نوشتین؟!

 

همه منتظر بودیم ببینیم کوروش چی میگه…

 

کوروش: اسم: رزا

 

اینجام دیگه ول کن این دوست دختر کوتوله اش نیست

 

+ اسم قعطی بود

 

کوروش: همین بود تو ذهنم

 

+ چرا اون موقع مارال اسم با م گفت اسم منو نگفتی؟!

نکنه من تو ذهنت نبودم

 

محکم با دست زدم تو دهنم

 

کوروش و سارا و الهام هنگ کرده بودن

 

+ بیاین بازی این دست آخره بازنده باید بقیع رو ببره بیرونا

 

کوروش تو یه برگه یه چیزی نوشت پرت کرد سمتم

بازش کردم توش نوشته بود:

تو همیشه تو ذهنمی

اسم ملاک نیست

 

وای خدا قلبم رنگی رنگی شد

 

خدا جونم ازت خواهش میکنم فاز این کوروش مشخص کن

به منم یه پول خواستی یا عقلی بده

نه نه خدا پول و عقل نمیخوام

فقط رزا رو چیزش کن

خودت میدونی دیگه…

 

مشغول بازی شدیم دیگه موقع جمع بندی امتیاز شدیم

 

سارا:

هفتاد

هشتاد

هشتادو پنج

 

هی آقا شما کمتر از همه امتیاز دارین؟!

چرا همش پنج دارین؟!

 

کوروش: خوب دیگه من باختم

معلوم شد شما دخترا مخین

 

سارا: پسرا مگه مخ ام دارن؟!

 

الهام: داشتن شک کن خواهر من

 

+ اوهم هوم

بسه دیگه برین آماده شین

 

همزمان گفتن: بله کاپیتان

 

+ زهر مار

 

کوروش: کوجا برین؟!

 

+بازنده باید برنده ها رو هر جا که خواست ببرن

 

کوروش: من الان باید همتونو ببرم بیرون؟!

 

سارا و الهام: بله کاپیتان

 

+ زهرمار کاپیتان

چتونه؟! بچه شدین؟!

نه آقا شرط بین ما سه تا بود

 

کوروش: خوب شرط رو بازی بوده

منم بازی کردم

پس برین تا نیم ساعت دیگه آماده باشین

 

کوروش رفت بالا تو اتاقش

 

سارا اومد لپمو کشید

 

سارا: اوفف امشب چه شبی بشه

میخوای ما نریم با آقا تنها بری؟!

 

+ چرت و پرت نگو سارا

یه شبه

نبینم کرم ریزی کنی من میدونمو تو…

 

الهام: میگم آقا نیم ساعت وقت داده

بیاین آماده شیم …

 

+ سارا پاشو برو با توئه

برو زود باش

 

هر دو رفتن که آماده شن من موندم تو هال تنها…

 

یکم هال جمع جور کردم منم رفتم آماده شم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کوروش
کوروش
1 سال قبل

رمان قشنگی داری بانو ❤

کیمیا
کیمیا
1 سال قبل

منتظر پارت بعدی

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x