” خدمتکار عمارت درد” پارت 23

1
(1)

 

+ فرهاد بریم دیگه

دیر شد خیلی نشستیم فکر کردیم نه؟!

 

فرهاد: نه دیگه بزار تازه جووونه زده زیر پام تا سبز نشه نمیتونم بیام

 

+ کو ببینمش؟!

 

فرهاد: پاشو ببینم بچه پرو

 

+میگم این میلو عجب چیزیه

خوبه گرفتمش

 

فرهاد: مال خودمه

تو گرفتیتش؟!مطمئنی تو گرفتی؟

 

+ حالا تو گرفتی دستتم درد نکنه

دستت به میلو نمیخوره بهت بگما

اگه بدون دست شدی تقصیر خودته

 

فرهاد: مگه دیوانه ام یه پنگوئن داشته باشم

مال خودت بابا نخواستیم منو تهدید میکنه دختره فسقلی..‌.

 

+ عامت فسقلیه

 

فرهاد: نمیدونم عامت چیه؟! ولی سوار شو

 

تو ماشین مثل این چشم سفیدا رفتم صندلی جلو نشستم

 

کمربندو نبستم دیگه حوصله ام نکشید گوشیمو در آوردم ببینم

چنتا فش و تهدید از جانب آقا کوروش دارم

 

اوها شصت و هفتا میس کال یا خدا چقدر اسممو صدا کرده

مارال ؛ مارال؛ مارال بری گردنتو میشکونم

مارال قبر خودتو با دستای خودت کندی

پاتو بزاری خونه قلم پاتو میشکونم

مارال زنده نمیزارمت

بقیه شو تند تند زدم بالا

یه عرق سردی نشست رو پیشونیم

 

فرهاد: مارااااااال

 

+ ها؟!

 

فرهاد: دختر میدونی چند بار صدات کردم چرا جواب نمیدی

چرا مثل گچ دیوار سفید شدی؟!

اتفاق بدی افتاده؟!

 

+ فرهاد میگم منو ببر یه هتلی جایی پیاده کن

فقط عمارت نریم کوروش خسته اس

در بزنیم بیدار میشه ضابه راه میشه

 

فرهاد: چرا چرت میگی کوروش الان با رزا خونه نرفتن

بعدش من گفتم میرسونمت

در عمارتو میگه آقا مرتضی وا میکنه…

راستشو بگو چیشده

یه نگاه خودتو کن تو آیینه مثل روح شدی

 

من چجوری بهش بفهمونم برم عمارت زنده ام نمیزاره

اگه امشبم نرم عمارت هر جای دنیام که باشم پیدام میکنه بعد مثل کاغذ تیکه تیکه ام میکنه

نمیدونم چیکار کنم…

+منو ببر عمارت

فردام خودت کارای پاسپورتتو بی زحمت انجام بده

اینم کارت شناساییمه

هر چقدر هزینه اشو بهم بگو تا بهت بدم

نمیخوام دینِ کسی گردنم باشه

 

فرهاد: اگه از این حرفا میزنی اصن کاراتو انجام نمیدم

بعدشم من پول نمیخوام

من خودم دارم و تازه دینِ من گردن تو نیست

 

+ مرسی بابت همه چی

 

راه افتادیم سمت عمارت

 

کوروش و فرهاد وقتی این دوتا رو باهم مقایسه میکنم هر دوتاشون زمین تا آسمون با هم فرق دارن…

کلاً تو یه چیز شباهت دارن موقع رانندگی اصن اینا لال میشن حرفم نمیزنن

 

+میگم چرا موقع رانندگی حرف نمیزنی؟!

 

فرهاد یه نگاه بهم میندازه حواسشو میده به جاده

 

فرهاد: تو چرا وقتی سوار شدی کمربندتو نزدی؟!

 

+ بیا زدمش من حوصله نداشتم

 

فرهاد: منم دیدم تو فکرت مشغولی حرفی نزدم تا حواست پرت نشه

 

+ اوه چه باکلاس

 

فرهاد: دیگه بقول خودت جنتلمنم

آهنگ بزارم واست؟!

+ نه اصن حسش نیست

همین خودش خوبه…

 

فرهاد: دختر یه نفس عمیق بکش چشماتو ببند

دیگه به چیزی فکر نکن

 

+ آخه من…

 

فرهاد: آخه نداره کاری رو که میگم انجام بده

 

همین کاری که فرهاد گفت انجام دادم

نفس عمیق کشیدم چشامو بستم

ماشین مثل گهواره بود چشمام سنگین شد کم کم رفتم تو عالم خواب

هیچی نفهمیدم

 

یکی داشت محکم تکونم میداد وای خدا ول کن نیست

 

+ اَه ولم کن دیگه اول صبحی چه خبره؟!

 

دیگه تکونم نداد داشت خوابم سنگین میشد که با دادش که اسممو میگفت به خودم اومد صاف و تخت رو جام نشستم

 

کوروش: ماراااااال

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahrapeykani
Zahrapeykani
1 سال قبل

بیشتر پارت بزار🙏🥺

sanaz
sanaz
1 سال قبل

مرسی عزیز دلم بابت پارت🥺
ولی بخدا من سیرمونی ندارم 😂رمانت زیادی قشنگه

Fati
Fati
1 سال قبل

تولو قودا پارت ها رو طولانی کن 🤒 

ساحل
ساحل
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

چرا عزیزم 😉
توام خسته ای
دستتم درد نکنه🥰❤

Fati
Fati
پاسخ به  fershteh mohmadi
1 سال قبل

نه😂❤️

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x