” خدمتکار عمارت درد” پارت 39

0
(0)

 

 

صدای تق تق در خیلی رو مخم بود

 

+ بیدارم بیدار

5 دقیقه دیگه بزار بخوابم میام

 

صدای فرهاد بود کی نمیراشت بخوابم

 

فرهاد: پنج دقیقه بزارم بخوابی یعنی تا لنگ بزارم بخوابی

پاشو باید بریم دنبال کارای ثبت نام دانشگاهت شکر خدا نَکه زبان انگلیست خوبه

آلمانیم فولی

 

+ باشه بابا بیدار شدم تو هی سرکوفت بزن

 

فرهاد: مارال من بیدارت نکرده باشم نیورد باشمت پایین خاله ات

کفگیر سکینه خانومو میکنم تو لوزه لمعده ام

پس بیا پایین جان من

 

+ خاله ام حق داره دیگه

میدونه تو آدم نیستی

برو پایین تا من آماده بشم…

 

فرهاد: مارال جونم به پایین اومدنت بستگی داره

اگه زنده بمونم به نفرت…

 

+ فرهاد برو اومدم مگه تو میزاری بخوابم

 

دیگه صدایی از فرهاد در نیومد فهمیدم دیگه رفته

 

آماده شدم رفتم پایین

چقدر دوست داشتم همیشه تو همچین جمعی باشم…

 

بلند به همه صبح خیر گفتم

 

خاله خزان: صبح بخیر دخترم

 

عمو محمد: صبح توام بخیر عموجان

 

به آرومی صبحونه رو صرف کردیم

 

فرهاد که بلند شد منم پشت سرش بلند شدم

از بقیه خدافزی کردم و رفتیم سمت کارای من

 

من هیچی نمیدونستم همه چیزم دست فرهاد بود

 

وارد یه دانشگاهی شدیم

 

فرهاد: خوب ببینم به چه رشته ای علاقه داری؟!

نمره هاتم که میبینم خیلی خوبه

 

+ اوم نمیدونم ولی دلم میخواد جون خیلیا رو نجات بدم

بنظرت چی خوبه؟!

 

فرهاد: پس نمیتونم چیزی بگم باید ببینی علاقت چیه مارال خانم؟!

 

+ خوب تا تو ثبت نام کنی منم فکر میکنم

 

فرهاد: پس من برم تا بعداً صدات میکنم

 

+ باش برو

 

تا فرهاد داشت کارامو انجام میداد منم داشتم فکر می‌کردم به چی علاقه دارم

چیزای مختلفی داشت به ذهنم میومد

 

بعد نیم ساعت فرهاد اومد

 

فرهاد: خوب من تموم کردم انتخاب کردی؟!

فقط یه مشکلی هست باید زبان فشرده یاد بگیری از دوستات عقبی

 

+ میخوام برم جراحی

بنظرت چطوره؟!

 

فرهاد: عالیه دختر

میشه موقع جراحی یه جور میشی همکارم

 

+ اوها حالاها مونده تا بهت برسم

 

فرهاد: برعکس بخونی میتونی سریع بهم برسی

ولی خوب میشه گفت کار آموزی

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 1 (1)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
باران
باران
1 سال قبل

هی خدا مام باید پشت کنکور خر بزنیم😭

P:z
P:z
1 سال قبل

ممنونم ازتون بخاطر پارت ها
یعنی بدون کنکور همون لحظه به راحتی میخواد جراح بشه؟
چه خوب میشد ما هم خودمون انتخاب میکردیم و به چیزی که میخواستیم حتما میرسیدیم

نازلی
نازلی
پاسخ به  P:z
1 سال قبل

برای پزشکی بخوای بخونی ازمون ورودی داره ک سختخ ولی بپای تنکور ماهانمیرسه

رویا
رویا
1 سال قبل

وای میخواگ بدونم بقیه داستان خاله و مامان مارال چی میشه 🤗

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x