با هم از اتاق رفتیم بیرون و در برابر چشمام های منتظر پدر هامون گفتیم که به تفاهم رسیدیم .
قلبم بیقراری میکرد در برابر آینده ای نامعلوم . از طرفی نمیتونستم اینجا بپوسم و اون مردتیکه رو تحمل کنم و از طرفی هم این ازدواج بی سر و ته
در واقع بین بد و بدتر ، بد رو انتخاب کردم .
رو تختم دراز کشیدم و به نقطه از نا معلوم رو سقف خیره شدم ، مادری نبود که بخواد آرومم کنه ، فقط عکسش بود .
فقط پدری داشتم که خوشحال بود منو انداخته به یه آدم پولدار و خودش به یه نون و نوایی رسیده .
ـ………………………..
امروز صبح بهراد اومد دنبالم واسه دادن آزمایش .
به شدت مغروره و مطمئنم به مشکل بر میخوریم .
خیلی زود عصبانی میشه و البته اینو از رانندش شنیدم .
– رسیدیم پیاده شو
از لحن دستوریش اصلا خوشم نیومد
رفتیم داخل ، بهراد آستین هاشو داد بالا .
منم همین طور .
دیدم داره با تعجب نگام میکنه :
چقد سفیدی ، من فک کردم به صورتت پنکیک میزنی که اینجوریه
– آره ، پوستم زیادی سفیده .
آها
زنه اومد ازم خون بگیره :
دخترم احتمالا کم خونی داری درستع؟
– آره متاسفانه
خب ببین ممکنه بعد از اینکه ازت خون بگیرم ، حالت بد بشه این طبیعیه .
– اوکی مشکلی نیس .
بعد از اینکه ازمون خون گرفت از جام بلند شدم که سرم گیج رفت و بازوی بهراد رو چنگ زدم :
– چت شد تیدا
هی .. هیچی خوبم ..
اومدم قدم بعدی رو بردارم که نزدیک بود چادرم گیر کنه تو پام
صدای عصبی بهراد بلند شد :
اگه اون قنداق رو دور خودت نبندی میتونی عین آدم راه بری
– چادرم ، خط قرمزمه .
پوزخندی زد :
احیانا از دوره ی قاجار تشریف نیاوردی ؟
آخه میدونی تو این قرن دیگه کسی از این چیزا استفاده نمیکنه
زنا دیگه یاد گرفتن حقشونو بگیرن
– هر آدم عاقلی این رو میدونه که تنها استفاده ی بی حجابی رو آقایون میبرن نه خانوم ها
اصلا بگو ببینم تو چجور ایرانی هستی که از چیزی که عرب ها بهت تحمیل کردن استفاده میکنی ؟
– حجاب مختص اعراب نبوده
تو همه ی ادیان حتی یهود هم حجاب وجود داشته
اصن تو که این همه از ایران و تاریخمون میگی ، هیچ میدونی
تا همین چند سال قبل از اسلام زن ها حق نداشتن از خونه بیرون بیان ؟
بعد از ازدواج حتی حق دیدن پدر و برادر خودشون رو هم نداشتن .
این چه جور ارزش و احترامیه ؟
کمی نگاهم کرد و مشخص بود چیزی واسه گفتن نداره
ماشین رو روشن کرد ولی این مسیری که میرفت ، مسیر خونه نبود .
با تعجب گفتم :
چرا نمیری خونه
– چون دلم نمیخواد
این چه طرز صحبت کردنه ؟
– هه ، تو هم آدم شدی واس من ؟
یادت نره من .. تو رو .. خریدممم
تو مال منی ، پس هر غلطی هم بخوام میتونم بکنم .
چته تو ، چرا رم میکنی ؟
کلمه ی بعدی با سوختن نصف صورتم ، تو دهنم ماسید
با بهت و نا باوری نگاش میکردم
نویسنده : ترنج
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 2.6 / 5. شمارش آرا 5
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
عزیزم اگه منظورت ایران قبل از اسلام هست که اتفاقا باید بگم خانم ها خیلی آزادی داشتن چه پوشش چه تفکر چه حقوق دیگه حتی زمان سلسله های مثل هخامنش و اشکانیان و ساسانیان زن ها قدرت خیلی زیادی در سیاست و اقتصاد داشتن و کلا یه بخش بزرگی از کارها برای اونها بود نه فقط تو سیاست و اقتصاد خیلی چیزای دیگه هم بودش که زن و مرد در کنار هم بودن و درضمن اسلام محصول ۵۰ سال گذشته نیست کشور ما از اول خداپرست بوده پس اگه ایران قبل اسلام منظورت هست که وضعیت زن ها اینجوری بود و در رمانت استفاده کردی یکم تاریخ رو مطالعه کن عزیزم😉
دوست عزیز ، اول اینکه منظور بنده ، اصلا پنجاه سال گذشته نبود و اینکه ایران همیشه خدا پرست بوده توش شکی نیست
اتفاقا به نظرم بهتره شما یه مقدار مطالعتون رو در رابطه با سلسله اشکانیان بالا ببری گلم
من در این مورد مطالعه کردم که اظهار نظر کردم شما اگه مطالعه کرده باشی از زمان کوروش کبیر که مال خیلی سال گذشته هست به زن ها بی احترامی نمیشده و برابر بودن نمیدونم این قضیه رو برای ایران شما از کجا آوردی دقیقا؟!!!
ببینید ، تاریخ قابل قضاوت نیست . مثلا من کتاب گنجینه تاریخ ، با قلم استاد بعد العظیم رضایی رو مطالعه کردم
در کل با توجه به تجربه ای که تو مطالعه کتاب های تاریخ دارم ، نمیشه یه نتیجه واحد ازشون گرفت
عبد العظیم رضایی*
اینکه ظلم شده ک حقه،:/ولی در کل من شنیدم ک اصن تفکرات از بن و ریشه متفاوت بوده
خوشم نیومد کلیشه ای.
اول دعوا بعدش عاشق.
چیه همش دختر فقیر پسر پولدار
نکنه فکر کردین همه اینجورین
صبور باشید عزیزم ، تازه پارت ۳ هستیم
داستان هنوز مسیر خودش رو طی نکرده
عین سگ و گربه پریدن ب هم که😂
نویسنده جان لطف میکنی پارتارو یه کوچولو طولانی کنی؟
چشم عزیزم
فدات 💋