رمان حورا پارت 194

4.3
(184)

 

 

 

 

 

 

داشتیم از شهر خارج میشدیم، کمی متعجب بودم، اینکه جایی که قرار است برویم خارج از شهر است و این به نحوی به نفعم بود!

 

شبیه روستا بود، یکی از روستاهای حاشیه شهر، سرسبز و اطرافش هم کوهستانی و پر از زمین‌های کشاورزی!

به وجد آمده بودم، زیبایی‌ و باصفا بودنش حواسم را از همه چیز پرت کرده بود:

 

_ خونه‌ی خاله بزرگمه، اسم حلیمه‌س، اما حاجیه خاتون هم بهش میگن، وقتی از حج برگشت همینجا موند دیگه برنگشت شهر…

 

وحید گفت، خوشبحال خاله‌اش پس، چنین جایی زندگی میکرد:

_ خیلییی قشنگه!

 

_ با کیمیا یکی دو بار جمعه‌ها اومدیم برا تفریح، جای باصفاییه، مردمش هم مهربونن، میتونی پیش خاله حلیمه بمونی…خورد و خوراک و همه چیزشونم طبیعی و اورگانیکه، اگه احیانا دارویی مسکنی چیزی هم خواستی به خودمون بگو میاریم…

 

نفس عمیقی کشیدم:

_ اینجا چند ماه بمونم قشنگ حال و هوام عوض میشه!

 

وارد منقطه مسکونی که شد، نگاهم به بچه‌های در حال بازی افتاد، به دنبال توپ پلاستیکی و چندلایه شده‌یشان میدویدند، لبخند از لب‌هایم جداناپذیر بود!

 

کنار یکی از خانه‌های انتهایی نگه داشت، اکثر خانه‌های از اجر بودند، عده‌ای هم سنگ‌چین و سقفش با چوب و تخته پر شده بود و رویش، شاخه‌های بزرگ گیاهی انداخته، که نامش را نمیدانستم…

 

_ اینم خونه حاجیه‌خاتون!

 

سریع پیاده شد و از همان فاصله داد زد:

_ خاله حلیمه، مهمون نمیخوای؟

 

صدای قدم‌هایی امد، مرغ و خروس و چندی جوجه‌ی بزرگ، در میان کاه و وسایل مزرعه جولان میدادند، لانه‌یشان ان سمت خانه بود:

 

_ وحید، پسرم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 184

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ادمیزاد.
ادمیزاد.
1 ماه قبل

بازم ی روند تکراری رمان ایرانی ..پیرزن مهربون و ی مدت زندگی تو روستا آخرشم قباد پیداش میکنه بعدش ی بلایی سر یکیشون میاد این وسطا ی رقیب عشقی پیدا میشه واسه قبلاد و…اخرشم به هم میرسن..

آلا
آلا
1 ماه قبل

چنتا رمان هست که کلن این مدل شخصیتا اسمشون خاتونه

نام نامدار
نام نامدار
1 ماه قبل

با این که کم بود ولی حس و حالش رو دوست داشتم

Prnya
Prnya
1 ماه قبل

چرا اینقدر پارت ها کمه همش دو خط هم نبود چند

ایسان
ایسان
1 ماه قبل

بد نبود🖤🙄

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x