رمان حورا پارت 205

4.4
(177)

 

 

 

 

 

 

همراه لاله به اتاق خواب رفتند، اطراف را نگاه کرد، چشمش به موبایل لاله که افتاد، فکری به سرش زد.

_ تو بخواب، من یه تماس کاری دارم.

 

لاله متعجب روی تخت نشست:

_ این وقت شب؟

 

موبایلش را برداشت و به سمت در رفت:

_ اره، تو بخواب…باید یه زنگ به وحید بزنم!

 

لاله شانه بالا انداخت و روی تخت دراز کشید، بالش‌هایی که دور و ورش بود را هم برای کج نشدن شکمش مرتب کرد.

 

از اتاق بیرون رفت، دیدن دوباره‌ی اتاق سابقش با حورا اخم‌هایش را در هم کشید، هنوز هم باورش نمیشد که چه شده، قلبش، روحش، تمام تنش، درد میکرد از خرابه‌هایی که بر سر زندگی‌اش ریخته شده بود.

 

وارد بالکن شد، پشت پنجره‌ی اتاق خودش و لاله ایستاد، منتظر ماند خوابش ببرد، نمیخواست وقتی موبایلش را چک میکند بیدار باشد.

 

برای اینکه انتظارش هم بی دلیل نباشد، شماره‌ی کیمیا را گرفت، این اواخر رابطه‌ی کیمیا و حورا خوب بود، شاید چیزی میدانست!

 

بعد از دو بوق تماس، وصل شد:

_ الو داداش؟

 

دستی به چشمانش کشید:

_ سلام، بیدارت کردم؟

 

_ سلام داداش، نه بیدار بودیم، این وقت شب، چیزی شده؟

 

خواهرش باردار بود، نمیخواست واقعا او هم دچار استرس شود:

 

_ نه نه…فقط، گفتم ببینم اخرین بار کی با حورا حرف زدی؟

 

صدای کیمیا در گوشش گیج شد:

_ وا، نمیدونم، همین امروز ظهر بود، چطور مگه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 177

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (7)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
Screenshot ۲۰۲۳۰۱۲۳ ۲۲۵۴۴۵

دانلود رمان خدا نگهدارم نیست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت…
IMG 20230128 233728 3512

دانلود رمان سمفونی مردگان 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           سمفونی مردگان عنوان رمانی است از عباس معروفی.هفته نامه دی ولت سوئیس نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است»به نوشته برخی منتقدان این اثر شباهت‌هایی با اثر ویلیام فاکنر یعنی خشم و هیاهو دارد.همچنین میلاد…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۰۷۱۸۶

دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار…
Romantic profile picture without text 1 scaled

دانلود رمان طهران 55 pdf از مینا شوکتی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زنهای قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با…
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان معشوقه پرست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان برای مریم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش…
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صدیقه
صدیقه
1 ماه قبل

نکشیمون مهندس بعد پنج روز زحمتت شد اینقدر تکون خوردی😁😁😁. چل شدم از دستت خندم گرفته چقدر اسکلم هنوز دارم دنبالت میکنم

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط صدیقه پورمحمد
دریا
دریا
1 ماه قبل

به به خسته نباشی
نه واقعا مرسی بعد چهار روز اسم این چهار خط رو که نتونستی یه سکانس ساده بگونجونی گذاشتی پارت نه واقعا این چهار خط بعد چهار روز پارته؟!!!!!

اشک
اشک
1 ماه قبل

من که میدونم گوشی لاله رمز داره فقط نویسنده کرم میریزه کشش بده رمانو. الکی چن تا پارت میخوانیم تهش ب هیچی نمی رسیم

راحیل
راحیل
1 ماه قبل

بابا یک کم طولانی تر کنی والا به جای بر نمیخورها داری به شعور خواننده توهین میکنی

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط راحیل
سارا
سارا
1 ماه قبل

قباد عوضی ،حورا بایدزودترمیرفت بی عرضه ،خخخ چه دنیای بدی شده تا هستی آزارت میدن دورکه میشی یا نیستی عزیزمیشی لعنت به ذات نداشته این دنیا وبعضی آدماش ولی درکل ایرانیا مرده پرستن

ghazal
ghazal
1 ماه قبل

واقعا خسته نباشی،شرمنده کردی😕😕

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 ماه قبل

دیره آقا قباد وقتی حورا داشت خورد میشد بین دست لاله خراب اون مادرت خاله ات کجا بودی حالا که رفته فیلت یاد هندستون کرد قبلش کجا بودی ؟
قبلش حتا یه بارم به لاله شک نکردی چه الکی

درنا
درنا
1 ماه قبل

نویسنده چرا اینقدر زحمت داده به خودش بیچاره حتما دستاش خیلی درد گرفته از بس پارت طولانیه

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x