رمان دل دیوانه پسندم پارت 70

3.3
(3)

 

اگه می گفتم و واقعا عواقبش دامنم رو می گرفت چی؟

اگرم نمی گفتم و سروش و دار و دستش یه کاری می کردن که بعدا کلی ضرر

به هممون می زد چی؟

خیلی دوراهی سختی بود. خودم یا وجدان کاریم

درسته که من وظیفم رو انجام داده بودم. علنا دیگه کاری به من نبود

اما خب وجدانم اجازه نمی داد همینطوری رها کنم

و چیزی رو که فهمیدم و خیلی هم می تونه کمک کننده باشه بهشون نگم

تو همین فکرا بودم که گوشیم شروع کرد به زنگ خوردن.

هنوز کنار ماشین وایساده بودم. به صفحه گوشیم نگاه کردم

موسوی بود.
هوفی کشیدم و جواب دادم
_ الو؟
_ سلام خانم یاقوتیان
_ سلام آقای موسوی. خوبید؟

_ شکر. شما خوبید
_ ممنون. خانمتون چطورن؟

_ خداروشکر خطر رفع شد. ولی هنوز توی بیمارستانه

_ بازم خداروشکر. انشالله هرچی سریع تر مرخص شن

کمکی از دست من بر میاد؟
_ نه ممنون لطف دارید.
همینکه گفتید خیلی ارزشمنده

دیشب چطور گذشت؟
باز یاد تمام وقایع افتادم

دلو زدم به دریا و گفتم :
مرکزید آقای موسوی؟
_ بله. تازه رسیدم

– من دارم میام اونجا.
فهمید که برای تعریف می خوام برم.
و دیگه چیز اضافه ای نپرسید.

رفتم سر خیابون وایسادم. دربست گرفتم و رفتم سمت مرکز.

باید رسالتم رو کامل می کردم.
***
جلوی در ساختمون سفید رنگ وایسادم.

از استرس مونده بودم چی کار کنم. برم داخل یا نرم.

داشتم خل می شدم. اینقدر به تابلوی آبی رنگ مرکز زل زدم که نگهبان اومد جلوی در گفت :

سلام دخترم. روزت بخیر
نمیای داخل؟

نگهبان یه مرد مسن بود که توی اون چند وقت همدیگه رو خوب شناخته بودیم.

سلامی بهش دادم
دودلی رو کنار گذاشتم و رفتم داخل.

اما استرس هنوز همراهم بود.

از توی حیاط که می گذشتم همه بیمار ها رو با دقت نگاه می کردم

که ببینم چشمم به سروش می خوره یا نه. معمولا بیرون نمیومد

اما به این پی برده بودم که هرچیزی ازش بر میاد و بعید نیست

مستقیم رفتم سمت اتاق موسوی.
تند تند در زدم که فقط سریع برم داخل.

تا موسوی گفت بفرمایید پریدم تو و درو بستم.

اینقدر سریع و ناگهانی این کارو کردم که شوکه شد.

با بهت سلام کرد و گفت :
خوبید خانم یاقوتیان؟
نفس عمیقی کشیدم. یکم خودم رگ کنترل کردم و گفتم :

سلام آقای موسوی. بله
خوبم.
_ بفرمایید بشینید.

همچنان متعجب بود.رفتم روی همون مبل تک نفره همیشگی نشستم.

سرش توی سیستم بود. یکم که گذشت بی مقدمه گفت :
فیلم های دیشب ضبط نشدن؟
یا پاک شدن؟

دل آشوبه گرفتم.
اگه میگفتم سروش پاکشون کرده یعنی باور می کرد؟

_ آقای موسوی، دیشب یه سری اتفاقات خیلی عجیب افتاد.

امیدوارم حرفم رو باور کنید.
نگاه از صفحه مانیتور برداشت و به من دوخت.

_ بفرمایید. می شنوم.
ماجرا رو با جزئیات براش تعریف کردم.

حتی وسطاش یکم حالم بد شد.

هرچی می گفتم بیشتر اخماش می رفت تو هم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۳۶۰۸۸

دانلود رمان فلش بک pdf از آنید 8080 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
Screenshot ۲۰۲۳۰۲۲۳ ۱۰۵۵۱۰

دانلود رمان الماس pdf از شراره 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه…
دانلود رمان اکو

دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته 4.3 (12)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و…
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

دانلود رمان بوسه با طعم خون 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و…
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری

دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری 3.8 (6)

بدون دیدگاه
    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۰ ۲۳۴۷۵۳۰۵۶

دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهار گل 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی…
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه

ASAL
ASAL
1 سال قبل

خیلی دیر ب دیر پارت میزاری پارت هام خیلی کوتاهه اینجوری رمانت بازیدشو از دست میده☹️

ثنا
ثنا
1 سال قبل

واییی من می ترسم این سروش کار دست دلی مون بده

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x