رمان دل دیوانه پسندم پارت 72

2.3
(3)

 

خودمم فکرم مشغول شد. چه جوری حرفام رو ثابت می کردم بهشون؟

به فکر این افتادم که برم سراغ سروش.

ولی ریسک بود.می ترسیدم.
اما احتمال داشت که حرف بزنه؟

اگه حرف می زد خیلی خوب می شد. می تونستم ازش مدرک بگیرم.

موسوی داشت حرف می زد ولی نمی فهمیدم چی میگه.

دلو زدم به دریا و گفتم :
می خوام برم پیش سروش.

شوک شد.
_ مطمئنید؟
_ بله.
بلند شدم که برم، گفت :
تنها نرید خطرناکه

_ اگر کسی بیاد ممکنه حرف نزنه.

_ نمی شه هم تنها بذاریم برید

_ یکی بیاد پشت در وایسه.
_ من الان یکی از بچها رو می فرستم.

سری تکون دادم. گوشیم رو روی حالت ضبط تنظیم کردم. و رفتم سمت اتاقش.

قلبم داشت میومد توی دهنم. صداش هنوز یادم نرفته بود.

تا درو باز کنم جون دادم.

با اینکه شاید ته دلمم می دونستم الان باز همون سروشیه که نه حرف می زنه نه عکس العملی نشون می ده.

ولی بازم ازش می ترسیدم.

درو تا آخر باز کردم. دستم از بس می لرزید که مجبور شدم سریع بندازمش کنارم.

نگاهش کردم
روی تخت نشسته بود و زانو هاش رو بغل گرفته بود.

و حتی برنگشت نگاهم کنه. دلم می خواست برم یقش رو بگیرم و هرچی از دهنم در میاد نثارش کنم.

ولی می دونستم که فایده نداره. فقط کارو خراب تر می کنم.

باورم نمی شد که اون همه دل و جرئت داشتم.

چطور جرئت کردم بلند شم برم اونجا، با وجود اینکه همون صبح ماشینم رو پنچر کرده بود.

در حالی که خودشم پاشو از اونجا بیرون نمی ذاشت.

موبایل یا راه ارتباطی هم نداشتن.

نمی دونم چقدر تو همون حالت بودم و داشتم فکر می کردم،که با صدایی از بیرون به خودم اومدم.

درو تا نیمه بستم. خودم رو به خدا سپردم و رفتم داخل

آروم قدم بر می داشتم. انگار آماده بودم هرلحظه که تکون خورد، بدوم به سمت در.

تا وسطای اتاق رفتم و وایسادم. باید فاصلم رو باهاش حفظ می کردم

هیچ حرکتی نمی کرد و باز چیزی هم نمی گفت.
نفس عمیقی کشیدم.

با خودم گفتم من که تا اونجا رفتم. دیگه منو دیده، پس بهتره حرفام رو بهش بزنم.

ترسم رو کنترل کردم و گفتم :

ببین. آقا سروش. من نمی دونم کی هستی، چی هستی.

از کجا اومدی. هدفت چیه. متاسفانه این مدت نتونستم اینا رو ثابت کنم.

ولی تا همین امروز چندین بار بهت بگم که برای چی اینجام و قصدم چیه.

من نه می خواستم برنامه هات رو بهم بزنم، نه خصومت شخصی باهات داشتم.

من فقط یه پزشک معالج بودم که ماموریتم خوب کردن حالت بود.

که همونطور که مطمئن شده بودم از قبل، حالت از منم بهتره و سالم تری.

و با کاری که کردی، من دیگه نمی تونم حرفام رو بهشون ثابت کنم.

نمی دونم کی هستی انصاف و وجدان داری یا نه

ولی با این کارت داری زندگی منو به باد می دی.

موقعیت کاریم رو خراب می کنی. من به خواست خودم اینجا نیومدم.

مجبور شدم. ولی به مرور زمان واقعا دل به کار دادم و دلم می خواست صحیح و سالم از اینجا بری بیرون

بغضم گرفت و صدام شروع کرد به لرزیدن
_ این جواب کارای من نبود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۴ ۲۳۱۴۳۵۵۹۹

دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی 3.5 (2)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید……
رمان آخرین بت

دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری 5 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه: رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۶ ۰۰۳۶۵۱۷۴۲

دانلود رمان عشق ممنوعه pdf از زهرا قلنده 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   این رمان در مورد پسری به اسم سپهراد که بعد ۸سال به ایران برمی گرده از وقتی برگشته خاطر خواهای زیادی داشته اما به هیچ‌کدوم توجهی نمیکنه.اما یه روز تو مهمونی عروسی بی نهایت جذب خواهرش رزا میشه که…
IMG 20230123 235014 207 scaled

دانلود رمان سونات مهتاب 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۸ ۰۵۳۰۳۳۸۰۹

دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این…
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 0 (0)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…
IMG ۲۰۲۱۱۰۰۶ ۱۷۰۶۰۹

دانلود رمان شهر بی شهرزاد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         یه دختر هفده‌ساله‌ بودم که یتیم شدم، به مردی پناه آوردم که پدرم همیشه از مردونگیش حرف میزد. عاشقش‌شدم ، اما اون فکر کرد بهش خیانت کردم و رفتارهاش کلا تغییر کرد و شروع به آزار دادنم کرد حالا من باردار بودم…
IMG 20230123 235029 963 scaled

دانلود رمان طالع دریا 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات…
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان از هم گسیخته 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می…
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
'F'
'F'
1 سال قبل

خانم یا اقای نویسنده،مطمئنم میای که نظرات رو بخونی پس لطفا اینو بدون با گذشت این همه پارت باید رمان به یه جایی رسیده باشه یا نه؟و توروخدا زمان پارت گذاری رو هم تنظیم کن انقدرم کم ننویس

Tamana
Tamana
1 سال قبل

خیلی بده رمانش
چند ماهِ داریم میخونیم هنوز همونجایی هس ک بود یه ذره پیشرفت نداشته رمانش😐😐

ثنا
ثنا
پاسخ به  Tamana
1 سال قبل

واقعا 72تا پارت گذشته سروش تازه دو پارت قبلی دهن وا کرده درست باید صبور باشیم تا هر روز پارت ها بیاد ولی به خدا خواننده هم از کش دادن خسته میشه

دنیام
دنیام
1 سال قبل

همین؟ فقط اومد بغض کرد!؟

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x