چند تا نفس عمیق کشیدم تا حالم بهتر شه و بتونم عکس العمل درست نشون بدم.

خودش توی صحبت پیش قدم شد.

_ کاش از خدا یه چیز دیگه می خواستم.

منظورش رو فهمیدم ولی چیزی نگفتم. حتی نگاهش هم نکردم.

_ فکر نمی کردم امروز اینجا ببینمت.

اخم کردم و جدی گفتم :
منم.

_ مشخصه خیلی از دستم دلخوری.
طلبکار نگاهش کردم.

_ دلخور؟ حتی دلم نمی خواد ببینمت.

اما الکی می گفتم. دوست داشتم ببینمش.
خواستم بلند شم برم که مچ دستم رو گرفت.

اونم تقلا و داد و بیداد کنم که با عجز گفت :
خواهش می کنم بشین.

لطفا. فقط چند دقیقه.
اینقدر با عجز گفت که نتونستم درخواستش رو رد کنم.

دستم رو آروم رها کرد. چیزی نگفتم و برگشتم سر جام.

اما دست به سینه نشستم و حتی نگاهش هم نکردم.

هرچند دلم می خواست زل بزنم بهش و چشم ازش برندارم

یکم که گذشت گفت:
حالت چطوره دلارام؟

عالی بودم.
_ عالی. به لطف کارای تو بهتر از این نمیشم

آه کشید و گفت :
کارای من؟ یا کارای خودت؟

همچنان طلبکار نگاهش کردم و گفتم :
الان یه چیزم بدهکار می شم

فکر کنم بهتره من برم
_ خیلی زودرنج شدی. اروم باش داریم صحبت می کنیم.

پوزخند زدم و گفتم :
واقعا چه توقعی ازم داری؟

حلوا حلوات کنم؟ قربون صدقت برم؟

می خوای چی کار کنم مازیار.
مگه برام زندگی گذاشتی.

اعصاب گذاشتی. که الان توقع داری با آرامش هم باهات برخورد کنم.

با حرفات عصبی ترم نکن. می خوام برم.
_ بابا دو دقیقه بشین چی هی می خوام برم

حرف دارم باهات.
_ حرفات اگه همین شکلیه که ترجیح می دم نشنوم

_ چرا خودتو می زنی به اون راه؟
_ کدوم راه؟
– خب بیا. داری می زنی.
_ خب کدوم راه؟
خودمو به کدوم راه می زنم.

_ یعنی نمی دونی من چه مرگمه. چی می خوام. حرفم چیه.

‌_ نه نمی دونم. نمی خوام بدونم. بدونم هم برام مهم نیست .

_ خیلی هم بی رحم شدی

_ هرچی می خوای بگو مازیار.
بگو بی رحم شدی. بگو سنگدل شدی.

عوض شدی.
هرچی می خوای بگو.
برام مهم نیست. کم نکشیدم از دستت.

کم خون دل نخوردم. تو همین یکی دو ماه کم عذاب نکشیدم.

دیگه بسه. ولم کن
برو پی زندگیت. راحت باش
خوش باش.

_ چرا فکر می کنی من الان خوشم؟

_ پس چه فکری کنم؟
یکم خیره نگاهم کرد و بعد آه کشید.

_ هیچی. هرجور دوست داری فکر کن.

الان نمی تونم چیزی بهت بگم

به شدت کنجکاو شدم. چی این وسط بود که من بی خبر بودم؟

_ چی نمی تونی بهم بگی؟
_ به وقتش می فهمی!

عصبی گفتم :
وقتش یا همین الانه یا هیچ وقت.

اگه گفتی که هیچ
اگه نگفتی قسم می خورم دیگه هیچ وقت نذارم منو ببینی.

اخم کرد و گفت :
مگه دست توعه؟
_ آره دست منه. چیه؟ نکنه دست توعه؟

نه آقا مازیار دیگه به شما ربطی نداره. من الان اختیارم دست خودمه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۵ / ۵. شمارش آرا ۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان برای مریم

    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دنیای بعد از تو
دانلود رمان دنیای بعد از تو به صورت pdf کامل از مریم بوذری

    خلاصه رمان دنیای بعد از تو :   _سوگل …پیس  …پیس …سوگل برگشت و  نگاه غرانش رو بهم دوخت از رو نرفتم : _سوال ۳ اخمهای درهمش نشون می داد خبری از رسوندن سوال ۳ نیست … مثل همیشه گدا بود …خاک تو سر خرخونش …. پشت چشم نازک شده اش زیاد دلم شد و زیر لب غریدم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان می تراود مهتاب

    خلاصه رمان :       در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و برای همین از لج اون با برادر شایان .شروین ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دوباره سبز می شویم به صورت pdf کامل از زهرا ارجمند نیا

    خلاصه رمان: فلورا صدر، مهندس رشته ی گیاه پزشکی در سن نوجوونی، شیفته ی دوست برادرش می شه. عشقی یک طرفه که با مهاجرت اون مرد ناکام می مونه و فلورا، فقط به خاطر مهرش به اون پسر، همون رشته ای رو توی کنکور انتخاب می کنه که ونداد آژند از اون رشته فارغ التحصیل شده بود. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی

    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم

جهت دانلود کلیک کنید
رمان افگار
دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری

  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
1 سال قبل

این مازیار فکر میکنما دستش با اون دیونه توی یه کاسس

دریا فرهمند
دریا فرهمند
1 سال قبل

هرچقدرم‌دوسش داشته باشه و به خاطرش همه ازن کارا رو گرده باشه بازم نمیشه کار هاشو توجیح کرد .
اینه میخاست بهش تجاوز کنه یا بد تر از اون بهش گفت که کارشو ول کنه و بشینه تو خونه
بهتر بود از اول بهش میگفت قضیه چیه

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

فکر کنم بگه

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x