رمان دل دیوانه پسندم پارت 76

0
(0)

 

_ دیگه نمی تونی برا من تصمیم بگیری. نمی تونی بگی چی کار کن و چی کار نکن.

عصبی پوزخند زدو گفت :
مثل اینکه خیلی از این وضعیت راضی ای.

تو دلم براش تاسف خوردم. چون نمی دونست چی داره بهم می گذره.

ولی با لجبازی گفتم :
آره. آره درست حدس زدی. داره خوش می گذره.

راحتم. همونطور که به تو داره خوش می گذره.

_ نمی فهمی دیگه. نمی فهمی. هرکار کنم تو کتت نمی ره.

_ باهام درست صحبت کن.
_ قیافه من شبیه آدماییه که داره بهشون خوش می گذره؟

_ صدات رو بیار پایین.
من نمی دونم. وقتی بخاطر شغل من، میونمون رو خراب کردی

حتما می خواستی دیگه.

ولی خوب شد اتفاقا. اون روی واقعیت رو قبل اینکه خودم رو بدبخت کنم شناختم.

چشماش از عصبانیت سرخ شده بود. کارد می زدی خونش در نمیومد.

به زور چند تا نفس عمیق کشید تا خودش رو کنترل کنه

کم پیش میومد مازیار اون شکلی عصبانی بشه.

یکم ترسیدم ولی خودم رو نباختم. کنترلش رو که دست گرفت گفت :

کارت به کجا رسید

_ به تو ربطی نداره.
خیلی سعی داشت خودش رو کنترل کنه.

نفس عمیق کشید و گفت :
میگم کارت به کجا رسید؟

_ خوب پیش می ره.
_ مطمئنی؟
ولی استاد که یه چیز دیگه می گفت.

عصبی گفتم :
وقتی می دونی منو سوال پیچ نکن استاد یاقوتیان

یهو لبخند محوی نشست روی لبش. انگار آروم شد.

عجیب بود.
گفت :
دلم برای دورانی که سر کلاسم می نشستی تنگ شده.

دل منم یه جوری شد.
گفت :
با نبود تو نتونستم دیگه ادامه بدم.

آره اینو استاد هم بهم گفته بود.
سرم رو انداختم پایین و اخم کردم.

نتونستم دیگه چیزی بگم. چون دل خودمم بد گرفته بود.

_ کارت چی شد؟ لطفا جواب بده

نگاهش کردم. نمی خواستم جلوش کم بیارم.
هنوز دلم ازش پر بود.

گفتم : هیچی نشد. چه فرقی به حالت می کنه؟
ول کن اینقدر سوال پیچم نکن.

می خوام برم.
باز نیم خیز شدم برم که گفت :
کسی که اذیتت نکرد اونجا؟

یهو یاد اون شب و اتفاقات افتادم.
همون شبی که سروش حرف زد.

بهم حمله کرد.
جدای از اون کم اذیت نشدم.

پاک شدن فیلم های دوربین ها. شب بیداری ها توی مرکز

با یاد آوریشون حالم بد شد و چند دقیقه ای سکوت کردم.

خودش فهمید و گفت :
پس خوب نگذشته.
ولی جمعش کردم و گفتم :

دیگه تموم شد. خوب یا بد گذشت
به کمک کسی هم احتیاج ندارم.

الان اگه حرفی نداری برم.

آه کشید و گفت :
دارم. خیلی. به انداره تک تک روز هایی که نبودی حرف دارم من

ولی اینقدر عجله داری که انگار با یکی قرار گذاشتی و الان دیرت شده

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x