رمان دل دیوانه پسندم پارت 91

3.7
(3)

 

 

_ ماموریت دقیقا چیه

_ این رو فعلا ول کن

 

فقط در همین حد بدون که ما توی ماموریت بودیم و هستیم

 

فکر کنم الان درک کنی چرا اینقدر مخالفت بودم.

 

چرا اینقدر می گفتم نه. نرو. وارد اون آسایشگاه نشو.

 

ولی گوش نکردی.

فکر کردی دارن بهت زور می گم.

 

تو هم تهدید کردی. تو هم خرابش کردی.

 

مونده بودم چی بگم.

اگه واقعا حرفاش حقیقت داشت که حق داشت هرچی گفته بود

 

ولی خب باید بهم می گفت.

 

_ باید بهم میگفتی.

_ نمی شد. قول شرف داده بودم.

 

_ من که قرار نبود به کسی بگم.

 

_ چه ربطی داره

من قسم خورده بودم.

 

_ پس الان چه جوری بهم گفتی. قسمت رو شکستی؟

 

_ مافوقم رو راضی کردم.

اونم با پارتی بازی

 

از وقتی این اتفاق ها افتاد هر روز پیشش التماس کردم تا تازه الان جواب داد.

 

 

 

_ و اجازه پیدا کردم بهت بگم.

 

_ خب. این انصاف بود من با کسی می رفتم زیر یه سقف که حتی نمی دونستم شغل واقعیش چیه

 

تازه اونم چه شغلی.

 

پر خطر. پر ریسک.

_ یعنی تواگه می فهمیدی من چی کارم ولم می کردی؟

 

_ نمی تونم الان جواب بدم به این سرعت.

 

باید تو موقعیت خوب فکر کنم.

_ خب الان موقعیته

فکر کن هیچی بین ما نشده.

 

و من این حرفا رو توی راحت ترین حالتت بهت زدم.

 

منو ردی می کردی؟

 

_ ولی من الان توی راحت ترین حالتم نیستم. فکرم مشغول و بهم ریختس

 

_ مگه فکرت بخاطر من بهم ریخته نبود.

 

خب الان بهت گفتم دیگه.

 

_ چی میگی تو؟ به همین سرعت توقع داری همه رو هضم کنم و کنار بیام؟

 

قاطی نکن همه چی رو با هم.

 

آه کشید و گفت :

باشه. اذیتت نمی کنم.

در هر صورت…..

 

حرفش رو خورد.

_ هیچ کس چیزی از این موضوع نفهمه دلارام.

 

حتی مامان بابات. ببین چقدز با تاکید دارم میگم

 

 

 

_ واقعا تو پلیسی مازیار؟

 

_ چه شوخی ای دارم با تو من تو این وضعیت.

 

راست می گفت. اصلا موقعیت مناسبی برای حرف طنز و خالی بندی نبود.

 

گفت :

حتی ردت هم با همین نفوذم پیدا کردم.

توی اداره به کمک امکانات از روی شمارت

 

فهمیدم کجایی و اومدم.

وگرنه کی می دونست که شما دقیقا کجایین

 

_ هیچ کس.

_ هنوز باور نمی کنی یعنی؟

 

_ باور کردم.

_ آره از تردید توی صدات مشخصه

 

_ توی شوکم!! چه توقعی ازم داری؟

 

همین که شنیدم درکش کنم؟ هضمش کنم

 

مگه آدم آهنی ام. من آدمم دل دارم. تحت تاثیر قرار میگیرم.

 

_ باشه آروم باش. منظوری نداشتم.

فقط دوست دارم که باورم کنی

 

_ اتفاقا باور کردنت سخت تر شده مازیار

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۳۷۶۸۲

دانلود رمان ماه صنم از عارفه کشیر 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     داستان دختری به اسم ماه صنم… دختری که درگیر عشق عجیب برادرشِ، ماهان برادر ماه صنم در تلاشِ تا با توران زنی که چندین سال از خودش بزرگ‌تره ازدواج کنه. ماه صنم با این ازدواج به شدت مخالفِ اما بنا به دلایلی تسلیم…
رمان شهر بازي

رمان شهر بازي 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات…
IMG 20231031 193649 282

دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو 1 (1)

9 دیدگاه
    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۰۲۹۰۳۹

دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۹ ۲۱۰۲۱۸۰۲۹

دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۲۴۱۰۰۴۵۶

دانلود رمان ربکا pdf از دافنه دوموریه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان…
InShot ۲۰۲۳۰۷۱۳ ۲۳۵۴۱۴۵۲۰

دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی 5 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و…
IMG 20231016 191105 492 scaled

دانلود رمان بامداد عاشقی pdf از miss_قرجه لو 5 (1)

3 دیدگاه
  رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو   مقدمه: قهوه‌ها تلخ شد و گره دستهامون باز، اون‌جا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچاره‌وار می‌گردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x