رمان دل دیوانه پسندم پارت 95

3.7
(3)

 

 

_ اگه بغلت نمی کردم رو دلم می موند.

 

سعی کردم خودم رو نبازم. چهره ای حق به جانب به خودم گرفتم.

 

و گفتم :

تو خجالت نمی کشی؟

چرا از رو نمی ری؟

 

_ خب. شاید چون خیلی پروام

_ شایدم چون خیلی زبون نفهمی.

 

میگم برو. هی پیشم نباش.

 

مگه لب ساحل باهم حرف نزدیم؟

_ چرا زدیم.

_ خب؟

 

_ ولی من حالیم نشد.

_ مازیار!

_ جون مازیار.

 

داشتم کنترلم رو از دست می دادم.

یعنی نمی فهمیدم چی می گم و چی کار می کنم.

 

زبونم از مغزم جلوتر بود.

 

برای اینکه سوتی ندم یا مامان بابام نفهمن گفتم :

 

بابام بفهمه شر میشه. برو.

دنبالمون هم نیا.

 

_ تو چی کار داری؟ من خودم حواسم هست.

 

هوفی کشیدم و ازش دور شدم. ولی اون خندید.

 

دیوونه بود

 

 

 

 

رفتم پیش مامان اینا.

از دور دیدم که گوشیش رو گرفته دم گوشش.

 

همون موقع گوشی منم زنگ خورد.

قطع کردم و رسیدم بهشون.

 

مامانم گفت : کجایی تو دختر.

_ همینجا بودم.

 

نشستم پیششون

بابام گفت : چه جای با صفایی.

 

من و مامان هم تایید کردیم.

 

یکم نشستیم استراحت کردیم.

 

بابا هم گرفت خوابید که خستگی در کنه.

وقتی خواب رفت دیدم روی گوشیم پیام اومد

 

_ خب عمو هم که خوابید. بلند شو بیا پیشم.

 

چشمام گرد شد. این بشر چه رویی داشت.

 

اصلا از کجا داشت ما رو نگاه می کرد؟

 

براش نوشتم : تو چرا از رو نمی ری؟

اصلا از کجا داری ما رو می پایی

 

چشم چرخوندم به اطراف ولی ندیدمش.

 

نوشت : الکی نگرد پیدام نمی کنی.

بلند شو بیا.

 

_ کجا بیام؟ نمیشه.

مامانم تنهاست

 

 

 

_ زن عمو که بچه نیست.

دو دقیقه بیا همونجا که بودیم.

 

نوشتم : دست بردار مازیار.

شر درست نکن.

 

راه بیفت برگرد. مگه تو کار نداری؟ مگه نمیگی وسط عملیاتی

 

_ مرخصی ام.

_ خب… برگرد دیگه. منو که دیدی. حرف هم زدیم.

 

نوشت : رو دلم می مونه اگه نیای.

با حرص نوشتم : چی رو دلت می مونه؟

 

جواب داد : بوسیدنت

دلم هری ریخت. خیلی وقت بود نبوسیده بودمش.

 

منم دلم برای طعم لباس لک زده بود.

 

داشتم یواش یواش شل می شدم.

نمی دونستم چی کار کنم

 

نگاه کردم به مامانم. داشت توی اینستا پست نگاه می کرد.

 

دلو زدم به دریا و گفتم :

مامان من می رم یه چرخی این اطراف بزنم.

 

نگاهی به دور و بر انداخت و گفت :

منم حوصلم سر رفته.

 

بذار میام باهات.

ای به خشکی شانس.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۵۵۷۸۲۰

دانلود رمان کابوس پر از خواب pdf از مریم سلطانی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   صدای بگو و بخند بچه‌ها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب‌و‌جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعه‌ای از چای داغم را نوشیدم و…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۵۲۴۵۵

دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۰ ۱۰۰۰۵۶۶۱۵

دانلود رمان مرد قد بلند pdf از دریا دلنواز 1 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند… یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه ……
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۱۵۹۹۴۸

دانلود رمان پالوز pdf از m_f 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک…
IMG 20230128 233556 6422

دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۶ ۰۰۳۳۰۵۷۱۳

دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۵۱۰۲۰۶

دانلود رمان نبض خاموش از سرو روحی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سالها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان میشود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی…
رمان اوج لذت

دانلود رمان اوج لذت به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی 4.2 (32)

بدون دیدگاه
  خلاصه: پروا دختری که در بچگی توسط خانوادش به فرزندی گرفته شده و حالا بزرگ شده و یه دختر ۱۹ ساله بسیار زیباست ، حامد برادر ناتنی و پسر واقعی خانواده پروا که ۳۰ سالشه پسر سربه زیر و کاری هست ، دقیقا شب تولد ۳۰ سالگیش اتفاقی میوفته…
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

دانلود رمان بوسه با طعم خون 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه…
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
'F'
'F'
1 سال قبل

اه احالم بد شد دختره خره،خر به معنای واقعی با دوتا چسناله خر شد

nah
nah
1 سال قبل

تو رو خدا زود به زود پارت بذار …چرا دو خط مینویسین و تموم؟

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x