رمان دلارای پارت 192

5
(2)

 

دلارای وارفته آب دهنش را فرو داد

_ دکتر زنان چرا؟

ارسلان محلش نداد
سر قضیه اسانسور شکار بود!

_ با توام ارسلان ، پزشک قانونی چرا بریم؟
من … من نمیام
اصلا نمیخوام عقد کنیم
خسته شدم دست از سرم بردارید دیگه

با باز شدن در های اسانسور ارسلان بازویش را گرفت و سمت در خروجی کشیدش

دلارای بغض کرده صدایش را بالا برد

_ ولم کن … صدای منو میشنوی اصلا؟

_ ولت کردم که این شدی وگرنه تو جرات نمیکردی تو چشم من نگاه کنی چه برسه بخوای اینطوری کولی بازی دربیاری

_ میریم دکتر چرا؟

ارسلان در ماشین را باز کرد و هلش داد

_ که تایید کنه خانم دختر نیستن!

بغض دلارای با صدا منفجر شد
چرا تمام نمیشد؟
این تحقیرها کی قرار بود پایان پیدا کند؟
حتی در روزهای خوشش هم گذشته رهایش نمی‌کرد

با فکر به آنچه قرار بود اتفاق بیفتد چشمانش را بست و سرتاسر وجودش را حس حقارت پر کرد

حتی به ده دقیقه هم نرسید که ارسلان ترمز کرد و دستش را کشید

بدنش بی جان بود و خسته
تکان مقاومت بیشتر نداشت

وارد ساختمان پزشکان بزرگی شدند
دلارای هق هق کنان گفت

_ من نمیرم تو هیچ اتاقی

ارسلان سمت پذیرش رفت

_ تو بشین من میرم بکارت نداشتن منو تایید کنن!

دلارای غمگین نگاهش کرد
از نظرش شوخی و مسخره می‌آمد؟
پس چرا او احساس میکرد قلبش ترک برداشته است؟

آلپ‌ارسلان مشغول صحبت با منشی شد و او به دیوار تکیه داد

چه کار باید میکرد؟
کوتاه می‌آمد و چنین تحقیری را تحمل می‌کرد؟
به در خروجی نگاه کرد و بعد آلپ‌ارسلان که حواسش آنجا نبود

آرام بلند شد و عقب عقب رفت

عقد و ازدواج و همسر ارسلان شدن را نمیخواست

عطایش را به لقایش بخشیده بود!

از در خارج شد و خودش را در آسانسور انداخت

در آسانسور در حال بستن بود که زنی دستش را جلو اورد

در دوباره باز شد

دلارای کلافه پوف کشید
زن نفس زنان همراه دختربچه ای وارد شد و دکمه طبقه آخر را فشرد

دلارای غرید

_ خانم میشه اول بفرستید آسانسور رو پایین؟ من زودتر اومدم

زن با شرمندگی بچه را به خودش تکیه داد

_ ببخشید توروخدا ، من خیلی عجله دارم

دلارای دندان روی هم فشرد
اگر وضعیتش این نبود از پله ها میرفت

زن انگار خشمش را حس کرد که با خجالت توضیح داد

_ بازم ببخشید

دلارای بی حال سری تکان داد و او آرام گفت

_ طبقه بالا واکسن میزنن برای مدارس لازمه
امروز اگر دخترم رو نرسونم ثبت نامش نمیکنن
روز آخره

دلارای چشمانش را در حدقه گرداند
مشکلات آن ها کجا و مشکلات او کجا

کاش میشد روزی او هم چنین دردسر های کوچکی داشته باشد!

بی حوصله آرام زمزمه کرد

_ موفق باشید

زن نگاه غمگینی به دخترش انداخت و روی موهایش را نوازش کرد

_ از اتاق زایمان که اومدم بیرون باباش رفته بود
دیگه هیچ وقت ندیدمش
دوست پسرم بود …. منم اون زمان پونزده سالم بیشتر نبود
گولم زد گفت بچه که دنیا بیاد عقد میکنیم

دلارای بهت زده خیره بچه شد

موهایش را خرگوشی بسته و عروسک صورتی رنگی در آغوش داشت

زن با ناراحتی پوزخند زد

_ هرغلطی کردم نشد واسش شناسنامه بگیرم تا اینکه همین روزا خانواده پدریشو پیدا کردم
با هزار بدبختی تونستم بعد از هفت سال کارای شناسنامشو درست کنم اونم چون باباش افتخار داد اومد

در آسانسور باز شد
دلارای انگار مرده بود
رنگش پریده و لب هایش می‌لرزید

زن با دیدن حالش ترسیده دستش را گرفت

_ خوبی عزیزم؟ چی شد؟

دلارای با حالی خراب زمزمه کرد

_ نمیشد با پول واسش شناسنامه خرید؟

زن کلافه دستی در هوا تکان داد

_ چرا ولی با پارتی
یک زن تنها ، با یک بچه
هرجا میری هزار جور انتظار بی جا دارن ازت
اگر حامی داشته باشی با پول میشه همه کار کرد
پوف ببخشید سر شما رو هم درد آوردم
حس کردم عصبانی شدی گفتم توضیح بدم عجله دارم

ناگهان روی صورتش کوبید و دست بچه را کشید

_ ای وای من دیرم شد باید برم
انقدر این روزا دلم پره تا گوش شنوا پیدا میکنم دیگه از همه چی یادم میره
روز خوبی داشته باشی

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
1676877298840

دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا 1 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۰۲۹۰۳۹

دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۹ ۲۳۲۳۱۳۸۷۱

دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی 0 (0)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی…
رمان خواهر شوهر

رمان خواهر شوهر 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان خواهر شوهر خلاصه : داستان ما راجب دونفره که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن یه خواهر شوهر بدجنس و یک برادر زن حیله گر و اما دوتاشون درحد مرگ تخس و شیطون این دوتا سعی می کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۳۷۶۸۲

دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۰۷۱۸۶

دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار…
IMG 20211208 091030 865 scaled

دانلود رمان اسیر مشت بسته 0 (0)

3 دیدگاه
  دانلود رمان اسیر مشت بسته 🤍خلاصه: قصه دوتا راوی داره مهرناز زنی خودساخته که از همسر اولش به دلیل خیانت جدا شده و پنج سال به تنهایی از پسربیمارش مراقبت کرده….   هامین مردی که به دلیل یک سری اختلاف با خانواده ش و دختری که دوستش داشته و…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۱ ۰۷۱۹۰۴۲۳۰

دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص…
دانلود رمان اکو

دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته 4.3 (12)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و…
IMG 20230128 233813 8572 scaled

دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل…
اشتراک در
اطلاع از
guest

185 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

خدایی با گواهی نداشتن بکارت میزارن عقد کنی؟😐
اگه یکی تو سانحه از دست داده باشدش چی؟😂😂😂

مبی
مبی
1 سال قبل

پرامممممم من فک میکردم نسل توهمیا منقرض شدعهههههه🤣🤣🤣🤣ورونیکا چی میگه دیگه

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

بچه ها درسته من پولدارم ب قول خانوادم اصیل زادم ولیی…😔💔
تنها ترین ادمم
کلی رفیق دارم کلی دوست اشنا و.‌‌‌… دارم ولی بازم تنهام چون درکم نمیکنن!😪😮‍💨

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

🖖😂😐

منم
منم
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

بچه‌ها ی امروزی هیچ کس درک نمیکنه

طبیعیه😂

بنظرم با خودت دوست باش🙃

Dani
Dani
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

آدمی که اصیله فخر فروشی نمی کنه اگه می خواید پز بدید برید اینستا دوست عزیز اینجا فقط شخصیت خودتون رو خردید می کنید بعدم فکر کردید پولدار بودن و توی کشورهای خارجی زندگی کردن خوشبختیه؟ نود درصد کسایی که تو فضای مجازی همش خود نمایی می کنن نشانه عدم اعتماد به نفسشونه شما هم حتما نباید از یه خاندان پولدار و تخیلی ملک شاهان باشید روی خودتون کار کنید و با هر اسم و رسمی که هستی خودتو دوست داشته باش این یعنی خوشبختی

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Dani
1 سال قبل

غمگینم ولی میخندم!😪😂

Fatemeh
Fatemeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

عزیزم خودشون رو اصیل زاده میدونن این کار که بیای بگی اونم تو یه سایت رمان اسمش فخر فروشیه گلم🙂

باران
1 سال قبل

چه بگویم ک سکوتم منطقی تر است🙂💔

mehr58
mehr58
1 سال قبل

ای وای چه غم انگیز

Nahar
Nahar
1 سال قبل

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😒😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
……
ب نظرتون پشتکاری من بیشتره یا نویسنده؟؟؟

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

عمم تو قبر😂

نفس
نفس
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

معلومه تووو🤣
منو تو هنوز خریدمون برا عروسی شیوا و شهرام تموم نشده😑🙄🤣

Nahar
Nahar
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

هییی خواهر نگو 😂😂😂

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
1 سال قبل

بچه ها یه بار یکی تو همین سایت بهم رمان ددی رو معرفی کرد فقط دو پارت ازش رو خوندم مغزم هنگید بعد از خود رمان و نویسندش حالم یهم خورد
بدترینننننن رمان: رمان ددی هس

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
1 سال قبل

Maedeh
پاسخ به
💕Hadia 💕
۱ ساعت قبل
اخی عشقم می خودمی بیا بقلم
..

.
.
🫂🥺🥺باور میکنی از وقتی کرونا اومد دیگه دوستامو بغل نکردم😭
دیگه مث قبل کرونا نمیخندم😭یعنی از ته دل
من ادم درونگرایی هستم و همیشههع تو هر جمعی برم میگن چقد ساکتی
ولی وقتی میام اینجا با شما راحتم زیاد حرف میزنم🫢😂
من حتی مامان و بابامم زیاد بغل نمیکنم (شاید باورتون نشه…)
ولی با چیزای کوچیک سعی میکنم خودمو خوشحال نگه دارم که فقط یه نمایش هس😏
نمیدونم جرا ولی یه عادت بد دارم که اگه آیفون ۱۳ هم برام بگیرن ولی هیچ ذوقی رو نمیتونم نشون از درون خیلی خوشحالم ولی نمیتونم نشون بدم که این عادت، پدر و مادرم رو ناراحت میکنه
به قول این زنه تو این پارت بببخشید سرتو به درد آوردم تا یه گوش شنوا که آدمو درک کنه میبینم دیگه به صورت خودکار شروع میکنم حرف زدن😂😊

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  💕Hadia 💕
1 سال قبل

هیییییی،

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  💕Hadia 💕
1 سال قبل

چقدر منه ولی من بیرونگرام😐😂😂😂😂شر شر الان دارم رمان مینویسم شر دختره خود کنه😂😂😂

باران
پاسخ به  💕Hadia 💕
1 سال قبل

عزیزم من آخرین باری که مامان بابامو بغل کردمو اصلا یادم نمیاد اصلا فک نکنم تا حالا بغلشون کرده باشم
آخرین باری هم که اونا بغلم کردن احتمالا اوایل راه رفتنم بوده که اصلا تو خاطر من نیست
منکه دیگه ب امید رسیدن به آرزوهام و چند تا از دوستام نفس میکشم و زندم😏🙂

نفس
نفس
پاسخ به  باران
1 سال قبل

عزیزم🙁💔

باران
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

فدات مهربون🙂❤

نفس
نفس
پاسخ به  باران
1 سال قبل

خدانکنه😘❤

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
پاسخ به  باران
1 سال قبل

😕چی بگم هعییییی

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  💕Hadia 💕
1 سال قبل

الهیی🥺♥️

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

❤❤🥺💋

یکی
یکی
1 سال قبل

من یکی که فقط بخاطر خوندن دیدگاه ها میام مگنه پارت ها اندازه یه شاشیدن وقت میبره

منم
منم
پاسخ به  یکی
1 سال قبل

😂😂😂😂✋

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

بچه ها بیاین یه تصور کنیم
اینکه یهو دلارای بلند بشه و همش خواب باشه
یا دلارای توی کما باشه و همه خیالات بوده
چیکار میکنید
من که خودمو میکشم🖖😐

منم
منم
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

هیچی میخابم ببینم منم غلط میکنم همچین خابایی‌ ببینم یا ن😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  منم
1 سال قبل

😂🤧

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

بشه ها باهاتون قهلم 🥺
نمیدونم چلا ولی قهرم🥺🍯🐻
دجه هم نژل نمیدم
دلتونم که میدونم برام تنگ نمیشه
هییی قهلم

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

ب ارسلان میگم بیاد از یه جایی حالا جرت بده ک ناز نکنی😐🤣
الان جفتمه رو تختم😐😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

عنترررررر😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

دل منو و ارس تنگ میشه😂♥️

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

اخی🤣

نفس
نفس
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

با منم قهلیی🥲🥺؟

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

اوم🥺

نفس
نفس
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

قهل نکن🫀🥺

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

چلدم🥺💔

نفس
نفس
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

حالا دوس شو🫂🥺

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

🥺دوست دارم یکیو جر بدم
کی داوطلبه؟

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

چرا قهلییی؟ 🥺
من دلم تنگ میشه🥺
من یه دوست صمیمی دارم که ۶ ساله باهاش دوستم و عاشقشم ولی ۱ ساله که رفته اصفهان اونم اسمش مائده هس
یکی دوس دیگه دارم اسمش یلدا
اگه این دوتا بفهمن من چقد دوست پیدا کردم اینجا و چقد دوسشون دارم حتما میکشن منو🤣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  💕Hadia 💕
1 سال قبل

اهیی🥺

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

میدمت ب ارسلان تا جرررت بده الانم جفتمه رو تختم😂🤌

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

#عنتر نباشیم 🤣🤣🤣

هانیه
هانیه
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

بش😔😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  هانیه
1 سال قبل

افلین

منم
منم
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

گهل‌ نتون🥺

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  منم
1 سال قبل

شلدم🥺

نفس
نفس
1 سال قبل

💕Hadia 💕
پاسخ به
نفس
۶ ساعت قبل
هعیییی دست رو دلم نزار که خونه
یه اتفاقاتی افتاد که اتفاقا ۶ نفر از بچه ها میدونن چی شد
ولی اوناهم دیگه فک کنم نمیان چت روم
و یه مدتی که بودم معتادش شده بودم و درس نمیتونستم بخونم و حتی با چند نفر از بچه تو وات گروه درس کردیم و سر یه ساعت مشخصی چت میکردیم بعد یه اتفاقی افتاد و گروه رو حذف کردیم بعد درباره برگشتیم چت روم بعدم دیگه به مامانم گفتم من تو همچین سایتیم بهم اجازه نداد بیام چت کنم بعدم دیگه ترکش کردم الان دوباره بیام معتادش میشم

البته نمیدونم چم شده چند ماهه برام هیچی مهم نیس و اصلا برام چت روم جذابیت نداره و فقط کارم شده اهنگ غمگین گوش کردن و رمان خوندن و یکم بیام زیر پارت ها حرف بزنم
نمیدونم اینجا کسی هس درک کنه یا نع ولی حالم خیلییی بدهههه
به مامان و بابامم بگم که میگن اره همش از گوشیه، تو سنی نداری که این حرفا رو میزنی یا درس بخون یادت میره، شب زود بخواب خوب میشی😕 و از این حرفا
خلاصه ببخشید زیاد حرف زدم
قبلا با دخترخالم حرف میزدم ولی الان فهمیدم نباید با فامیل حرف بزنم چون میرن به مادراشون میگن بعد تو فامیل میچرخه کلی حرف میزنن پشتت
به مامان و بابامم بگم که این حرفا رو میزنننـ
بازم ببخشید زیاد حرف زدم دلم گریه میخواد ولی گریم نمیگیره😭🥺
میگن کسی که همیشه ساکته و گریه نمیکنه و بجاش میخنده غم دنیا رو تو دلش داره🥺😔
دقیقا مث من ولی کسی درک نمیکنه
قبلا که تو چت روم بودم و چت میکردم میخندیدم با حرفاشون ولی الان دیگه هیچی برام جالب نی
حتی فیلم و سریال که قبلا بیست و چهار ساعته نگا میکردم
🥺🥺…

۰
پاسخ:عزیزم
اره میفهممت ولی اصلا هیچیو به یه ورت نگیر هنو خیلی جونی
تو چه ناراحت باشی چه خوشحال چه درحال مرگ باشی برا هیچکی مهم نی جون منم مثل توام ولی روحیم رو از دست نمیدم حتی به کسی اهمیت نمیدم ولی واسه یه هدفی بجنگ کع سر گرمت کنه منم همین کار رو میکنم
اره مامان بابا ها تا یه چی میشه میگن مال گوشیته:/💔ولی من بابام اینجور نسیت من هم مامان و هم بابام رو خییللیی دوست دارم ول بابام بیشتر درک میکنه
توام خودتو نباز خوب از فاز غم سعی کن بیای برون و حتا به چیزای مثبت فکر کن اثر میزاره
ن بابا چرا پر حرفی من خیلیم خوشحال میشم یکیو بخندونم😉😇
هر موقع گریت گرفت گریه کن جلشو نگیر🙂💔
قوی باش تا بتونی خیلییی سرحال و شاد باشی که دشمنات بهت حسودی کنن و خانوادتم شاد شن
عزیزم هر موقع خاستی من هستم🙃❤

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

منم خیلی دوسشون دارم اگه اون دفعه حال مامانم بد شد بعد من با اینکه حالم خیلیی بدتر بود یعنی همش سرگیجه داشتم سرم نمیتونسم تکون بدم حالت تهوع و سر درد و بدن درد و افتضاححح ولی بلند شدم نماز خوندم بعد دعا کردم حال مامانم خوبه
منم بابام بیشتر احساسی تصمیم میگیره و وقتی باهاش حرف میزدم قبلا خیلی بیشتر درک میکرد ولی مامانم کلا بیشتر منطقی تصمیم میگیره
مثلا من اون دوران بلوغ که بودم خیلی به جنس مخالف علاقه داشتم و داشتم دیوونه میشدم رفتم به بابام کامل توضیح دادم حالمو🤣
بعد گفتم دوس پسر میخوام باور میکنی بابامم مغزش قفل کرد فقط سکوت کرد و یه لبخند ملیح زد🤣🤣🤣
من الان میرم هفتم میخوام هشتم رو جهشی بخونم و از نهم شروع کنم به کتاب تسست خریدن اون پایه و تست زدن و سوال و جواب حل کردن و ان شاالله کنکور رتبه ی عالی تو تهران بیارم اونم رشته تجربی(داروسازی)
و درآخر مرسی از اینکه هستی نفسسس جوننن🥺❤❤❤💋

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Hadis
نفس
نفس
پاسخ به  💕Hadia 💕
1 سال قبل

گلم انشاالله که به هرررچییی میخوای برسی💋👀
خاهش گلم هر وقت خاستی هستم🫀🥺

💕Hadia 💕
💕Hadia 💕
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

مرسی همچنین ❤❤💋
بازم ممنون🥺❤

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

خیر سر این رمان مثلا ب پای مثبت18بودنش اومدم اونوقت20پارته از خونه اومدن بیروون معلومم نیس چه خبره اصن مفهوم این رمان تو این20پارت نامشخصهههه😐😐
معلوم نی چی مینویسسه😐💔

هانیه
هانیه
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

والا حقق😐🤌

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

رمان مثبت 18سراااغ ندارررین دارم میمیرم🥲💔🤌

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

رمان ارباب وحشی و هات من

منم
منم
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

مهرو

دوس دختر اجاره ای من

پدر بزرگ هات من

عموی شهوتی و هات من

عمویم نباش

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  منم
1 سال قبل

همچین نباش آخرش چی شد😐🤣🤣🤣من دیگه داشتم به عمو هام احساس پیدا میکردم دیگه نخوندمش
به جاوید رسید؟

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

چرا این دلارای یه ذره فقط یه ذره عاقل نمیشه هی گند پشت گند الان با فرارش مثلا میخواد چه غلطی بکنه یا مثلا میخواد تا کی حاملگیشو پنهان کنه اه اه خستمون کردی بابا.

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Bahareh
1 سال قبل

چون بیشعوره دوست عزیز😐🤣🤌

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

فاطی خانم….
چطوری عضو بشم😠

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

خب من عضو شدم😐دردت چیه دیگه بزااار 😂😂😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

دنبال کردم😐

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

قهرم باج

سکوت
سکوت
1 سال قبل

یا بیشتر بنویس

سکوت
سکوت
1 سال قبل

بابا یه پارت درست بزار

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

حنا مارو از هیچی نترسون هالووین پارتیه😔😂 دلی بیا کمرو بلرزون
آهه چقد دامنت قشنگه حاجی فیروزه قشنگه
مروارید همه بهت میگن سم میخوان باهات برقصن
همه از داراب بترسن پدسگ پدددسگگ
آیییییی
خدا مرگم بده ارسلان پسرمم چی شدددد یهووو
هیچی مث سگ از قیافه هومن ترسیدم
با ریتم بخونینن😂😂از اینا میزارم برااتون🤣🤣🤌

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Veronika Malek Shahan
هانیه
هانیه
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

جررررر پااارررههههه شدم🤣🤣🤣🤣🤣🤣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

پارک کردی با این متن،🤣

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

چی کردم؟😐🤣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

پارک😂😂😂

مارال:)
مارال:)
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

جرررر من مردددم ینی متنت🤣🤣🤣🤣

نفس
نفس
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

وووی جرررر🤣🤣

سون
سون
1 سال قبل

آلان این احمق دوباره برمیگرده پیش ارسلان و ارسلان دعواش میکنه ک کدوم گوری بوده همین بود پارت بعدی

دسته‌ها

185
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x