رمان دلارای پارت 193

2
(1)

 

در سکوت سرش را به دیوار آسانسور تکیه داد

صدای سوتی آزاردهنده در گوش هایش پیچید

انگار مغزش در حال متلاشی شدن بود

قطره ی اشکی از گوشه چشمش سرازیر شد

مردی همراه پسری نوجوان وارد شد و طبقه همکف را زد

در های آسانسور باز شد اما دلارای ثابت ماند

آنقدر به فضای خیابان روبرو خیره ماند که در ها بسته شدند

با دست هایی لرزان دکمه را فشرد

آسانسور سمت بالا حرکت کرد

اینبار که در ها باز شد با سری پایین افتاده بیرون آمد

قبل ازینکه بفهمد چه شده موهایش سوخت

بهت زده ناله کرد و سرش را بالا آورد

ارسلان با چشمانی به خون نشسته موهایش را از روی شال کشید و سمت راهرو هلش داد تا چشم های کمتری تماشایشان کنند

دلارای دستش را روی سرش گذاشت

_ آی موهام خدا

ارسلان با شدت به دیوار پشت سر کوبیدش

_ کدوم گوری بودی هرزه؟ فرار‌کردی؟

با درد نالید

_ ولم کن ارسلان موهامو کندی

ارسلان با خشم صدایش را بالا برد

_ بخوای با من بازی کنی جونتم میگیرم

دلارای بغض کرده لب گزید

سرش در حال آتش گرفتن بود و هرکس رد میشد با کنجکاوی و ترحم چندثانیه ای نگاهشان میکرد

_ فرار نکردم … برگشتم

_ عادت کردی واسه هرچیزی ادا بیای نه؟
تو که آرزوت بود بیای تو تخت من حالا داری میشینی سر سفره عقدم اون وقت نازم میکنی؟
بزنمت صدا سگ بدی؟

دلارای بی طاقت جیغ کشید

_ فرار نکردم لعنتی
دست از سرم بردار

گونه‌اش سوخت

ناباور دستش را روی گونه‌اش گذاشت و چشمانش را بست

زده بودش؟
روز عقدشان؟
جلوی ان همه چشم؟

صدای تهدید آمیز و سردش در گوشش پیچید

_ برای بار اول و آخر بهت میگم دلی
من قراره حاجی رو به خاک سیاه بشونم پس خودم نباید نقطه ضعف داشته باشم
تو داری یک تنه میرینی به همه چی
یا گورتو از خونه و زندگیم گم میکنی که دوباره لخت تو تخت من نگیرنمون و آتو دست کسی ندیم
یا مثل بچه ی آدم عقدم میشی
بعدش میرم سراغ حاجی و تازه بازی شروع میشه
کاری نکن همین اول بازی مهره سوخته بشی دخترحاجی
کاری نکن قبل از حاجی تو رو آتیش بزنم

دلارای با نفرت دستش را پس زد

صورتش خیس اشک بود و سنگینی نگاه های رهگذران را حس می‌کرد

صدای زنی از کمی دور تر آمد

_ جناب ملک‌شاهان؟ زودتر بفرمایید داخل
دارم بدون نوبت میفرستمتون معطل کنید اعتراض میکنن

دلارای عقب کشید و با حرص زمزمه کرد

_ تو هیچ فرقی نداری آلپ‌ارسلان ملک‌شاهان
نه با پدر خودت نه با برادر من
همونقدر کثیفی
فقط از یک سبک دیگه‌اش

دستی به صورتش کشید و با پاهایی لرزان سمت اتاق رفت

ارسلان پشت سرش راه افتاد

با حرص سمتش برگشت و با صدایی که از حرص میلرزید گفت

_ تو کجا؟ تنها میرم

آلپ‌ارسلان بدون حرف هلش داد

گونه اش میسوخت و سر دردش شروع شده بود
دیگر ذوقی نداشت…

دوباره تکرار کرد

_ با تو نمیام اگر….

ارسلان با خشم بازویش را گرفت

_ ولت کنم دوباره فرار کنی؟
راه بیفت حرف نزن

وارد اتاق که شدند دخترک حتی سرش را هم بالا نیاورد

احساس میکرد همه میتوانند رد انگشت های آلپ‌ارسلان را روی صورتش ببینند

زن با انرژی لبخند زد و خیره دلارای شد

_ خوش اومدید ، در خدمتم

آلپ‌ارسلان جوابش را داد
بدون هیچ حاشیه و مقدمه‌چینی!

_ برای آزمایش قبل از عقد اومدیم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 4 (4)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
رمان شهر بازي

رمان شهر بازي 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات…
IMG 20230128 233643 0412

دانلود رمان بغض پاییز 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!!   قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۱۴۷۲۱۹۷۸

دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته 5 (1)

5 دیدگاه
خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۶ ۰۰۳۳۰۵۷۱۳

دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای…
اشتراک در
اطلاع از
guest

48 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بچه دلارای و ارسلان هستم
بچه دلارای و ارسلان هستم
1 سال قبل

خوب سلام من بچه تو بطن دلی هستم😂😂😂بیرون نمیاما

کاوه
کاوه
1 سال قبل

خاک تو سر اونایی که وقتشون رو با خوندن این رمان تلف کردن.

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  کاوه
1 سال قبل

کاوه جان لطفاً احترام نگه دار رمان خوبیه ایرادش فقط پارتاشه😐❤️با تشکر

کاوه
کاوه
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

😕😕

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  کاوه
1 سال قبل

😐😐🖖🖖بنده مادر ارسم😂دوست ندارم بهش بی احترامی بشه 😂رمان خوبیه…..
ولی نویسنده خیلی کشش میده…و فکر کنم اولین رمانش باشه

کاوه
کاوه
1 سال قبل

کلا رمانش گوهه.

چقدر من علافم این رمان و می خونم
چقدر من علافم این رمان و می خونم
1 سال قبل

این دلی چرا این طوریه
خب می گفت رفتم دستشویی
چمیدونم یه کوفتی می گفت
دارم بهتون میگم بدون شناسنامه که عقد نمی کنند
باور کن اینجا فقط میرن یهو حامله بودن دلی آشکار میشه
نه اون اول رمان که همش خاکبرسری بود نه به این جای رمان که همش خاک‌تو‌سری هست🤦🏻‍♀️
ای خاک تو سرت کنن دلی خنگ
ارسلان حیوون
مرض دارن همه تو این رمان
دلی کل منطقش برای اینکه بره زیر ارسلان این بوده که باباش بدون اینکه خواستگار رو ببینه شوهرش میده
حالا این همه سرش کتک خورد با ی بچه تو شکمش، آدم هم نمیشه
برو گمشو بچت هم یجایی سقط کن یا اصن سقط نکن طلاهاتو بفروش برو خارج پناهنده شود که به بچه ی بی بابات هم شناسنامه بدن بشین زندیگیتو کن احمق

...
...
1 سال قبل

اگه واسه آزمایش رفته باشن ک اری میفهمه دلی حامله س🤔! و باز دوباره سگ خواهد شد😊

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

یعنی ارس نفهمیده باشی حاملستاااا
به عقلت شک میکنم که پسر من باشی😐آخه کودن….بفهم دیگه نفهم
چشاشو بسته….بازم نمیکنهههه
پسر باز کن بفهم حامله آی
نزار بد بخت بشی
لامصب

Nahar
Nahar
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

هعییی مائده اینو ولش کن طایفه الپ ارسلان و دلارای اومدن ت واقعیت😮‍💨😮‍💨😮‍💨 اینا برادرای دلارای هم هستن اینجا نظر میدن😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

عیسی خواههررر دقم دادن

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

احساس میکنم نویسنده ریده ابمم قطعه
نمیدونه چیکار کنه
خب میمون شناسنامش کو
شما بی شناسنامه عقد میکنید؟
قانونو عوض کرد
اینم عوض کرد 😐
اونایی که شناسنامشونو……گم کردن
نگران نباشند
فک کنم نمیدونه تهشو چیکار کنه

نفس
نفس
1 سال قبل

یااعسشعخنلللتحبساثعحوروطیثهجپددطبتدزباخفروبسسسثعهتمپمددیسسفهحجپتبیسسبلتنتناسسقهحتدررتامپمحبیروک
اینا فحش هستن حتما ترجمه کنید😶😂😂

Tamana
Tamana
1 سال قبل

بچهااا باور کنین ارسلان میدونه این حاملس……
حالا ما هر پارت خودمونو جررررر میدیم ک چرا این ارسلان نمیفهه
اما نویسنده به همین روش سوپرایزمون خواد کرد😊😊😊😊

Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

خدایا اون روز رو برسون که که ارسلان بفهمه دلارای حامله هست و دلارای انقدر اسکول بازی در نیاره 🤦‍♀️😒

ریدم به ورونیکا ملک شاهان(رویا)
1 سال قبل

خسته شدم دیگه فک کردم تو ایم پارت میفهمه چقدر طول میده

...
...

عاشق اسمت شدم🤤🤣

دامون شوهر هنگامه
دامون شوهر هنگامه
1 سال قبل

نویسنده چرا اصلا پارتایی ک من هستم رو نمیاری🤓

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  دامون شوهر هنگامه
1 سال قبل

دامون بیا برووووو شر ننداز😐🤣

نازنین
نازنین
پاسخ به  دامون شوهر هنگامه
1 سال قبل

چیییبی

منم
منم
1 سال قبل

اصن بفهمه حاملس‌ مگ این بشر زیر بار میره؟ میگه یا مال هومنه‌ یا ب یکی دیه دادی‌ بنظرم اگه بخاد قبول کنه خیلی سخت اونم آخراش قبول میکنه😐😂

__ 👉ای خط
| 👉ایم نشون

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

خسته ام من
خسته ام من
خسته شدم از رمان
تموم کن آخرش مهم نی فقط پارت آخرم زودتر بخونیم😩

منم
منم
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

اروم‌ باش آروم نفس بکش لعنتی یکی زنگ بزنه اورژانس😱😱😱

هممون رد دادیم خاهر😂💔
افسردگی میگیریم اخرش🥲من میدونم خ

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  منم
1 سال قبل

من گرفتم

منم
منم
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

😂😂😂خدانکنه

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  منم
1 سال قبل

به خدا باور نمیکنی
پسرم داره دستی دستی بدبخت میشه

هستیشونم
هستیشونم
1 سال قبل

وایییی بازم ک ارس نفهمید این حاملس😐 ایش نمد چرا دوس درم بفهمه کتک خوردن دلی ببینم😐
پوفف

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

دیگه حرفی ندارم🤒خسته شدم
از رمان طلاق میخام 😐🤧😂از این رمان خسته شدم
نویسنده طلاقم بده برم

Meme
Meme
1 سال قبل

اگ قرار بود همه برای عقد ب بکارت اکتفا کنن ک عاقد سره عقد از همه گواهی بکارت میگرفت احمق. عاقد ب شناسنامه دختر نگاه میکنه ن ب بکارتش. اگ شناسنامه سفید باشه و مجرد باشه باید اجازه پدر و بگیره

هستیشونم
هستیشونم
پاسخ به  Meme
1 سال قبل

ی سوال مگه شناسنامش پیششه ک ببینه😐

Mem
Mem
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

بدون شناسنامه مگه عقد میکنن؟ تروخدا یکم ب عقلتون رجوع کنید و این خزعبلات ک زایده ذهن مریضه ی ادم ب اصطلاح نویسنده هست و نخونید. قانون و شرع داره میگه دختری ک تا بحال ازدواج نکرده ب اجازه پدر نیاز داره و این هیییچ ربطی ب بکارت نداره. ینی اگر دختری باکره نباشه ولی شناسنامش سفید باشه بازم ب اجازه پدر نیازه چون عاقد نمیاد لای پای عروس و چک کنه و فقط طبق قانون ب شناسنامه نگاه میکنع ک ملاک مجرد یا متاهل بودنه

منم
منم
پاسخ به  Mem
1 سال قبل

دقیقا 👌👌

خودمم میخاستم بگم دستت درد نکنه زحمتشو کشیدی😂

هستیشونم ۲
هستیشونم ۲
پاسخ به  Mem
1 سال قبل

با این موافقم ک عاقد نمیاد باکره بودنشو چک کنه..برا منم سوال بود ک وقتی شناسنامه نی چجوری میخان عقد کنن

Meme
Meme
1 سال قبل

ینی حالم بهم میخوره از شماهای ب اصطلاح نویسنده ک ی ذره هنر ندارید و تا حوصلتون سر میره چهارتا چرت و پرت سره هم میکنید و بعنوان رمان منتشر میکنید. سراسر رمانت فقط ازار و اذیت و تحقیر زنا رو ب نمایش میزاره. تو خودت زن نیستی؟ خجالت نمیکشی توی رمانت انقدر داری زنها رو ضعیف و حقیر نشون میدی؟ ته تمام رمان هاتونم معلومه دیگ پسرع هر غلطی دلش میخاد میکنه از کتک و تحقیر ولی اخرش ادم میشه و عاشق دختره میشه و بخوبی و خوشی تموم میشه انگار ن انگار ک ی حیوون بوده ک هزارتا غلط کرده . همش کتک و ازار جنسی جز این چرت و پرتا هنر دیگ نداری ک رمان خوب و مفید بنویسی؟ با ی موضوع جدید؟
در ضمن جهت اطلاعتون نویسنده بیسواد باید بگم ک عقد هیچ ربطی ب باکره بودن نداره. ینی اگ ی دختر باکرع نباشه ولی شناسنامش سفید باشه بازم ب اجازه پدر نیاز داره و این هیچ ارتباطی ب بکارت نداره. فقط اونایی ک اسم ی مرد توی شناسنامشونه و قبلا ازدواج کرده برای ازدواج مجدد نیاز ب اجازه پدر نداره. ب همین خود تحقیری هات و تحقیر زنا ادامه بده ببینم ب کجا میرسی!

Mobina
Mobina
1 سال قبل

ینی انقد که سر این دلارای حرص خوردم سر زندگی خودم حرص نخوردم

هستیشونم
هستیشونم
پاسخ به  Mobina
1 سال قبل

همون دیه بچه درع میوفته ایقد حرص خوردم😐

Nahar
Nahar
1 سال قبل

ایی خدا امیدوارم اخر بفهمن این دلی گور ب گور شده ی بچع در بطن خود دارد پرورش میدهد
عمرمون سر اومد ک ایشالا عمرت سر بیاد دلی گور ب گوری ایشالا بری ت قبر عمممتتتتتت😒😒😒😒💣💣💣
خستم کردی چندش💔💔💔💔💔
دلم میخواد بزنم نابودت کنم💣💣💣💣💣💣
ب هجده چرخ ب من بدین😊😊😊😊
خودددم میرم این دلی رو میکشم😊😊💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣💣😊😊😊😊😊😊😊😊
اما ی چیزی؟؟؟؟؟؟؟؟
ایا بچه در بطن او میمیرد یا ن؟؟؟
مسئله این است⁉️❓❓❓❓⁉️⁉️❓❓❓❓❓❗❗❓❓❓❓❔❔
با رسم شکل توضیح دهید😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨
دو نمره دارد❗❗❗❗❗😮‍💨😮‍💨😮‍💨

الی
الی
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

نوچچچ نمیمیرد
پدسگ صدتا جون داره😂😂😂

دسته‌ها

48
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x