رمان دلارای پارت 194

5
(2)

 

زن عادی سر تکان داد

_ برای تایید بکارت؟ معمولا عروس خانم با مادر خودشون یا همسرشون تشریف میارن
در ضمن شما بیرون تشریف داشته باشید
این کار چیپ و احمقانه خیلی وقته دوره‌اش تموم شده
نه هیچ منطقی پشتش هست و نه حتی قابل اعتماده که جواب درست باشه
پس تا خودشون قلبا راضی نباشن من هیچ گواهی بهتون نمیدم

ارسلان پوزخند زد

_ برای تایید باکره نبودن!
برای اونم این داستایی که گفتید صدق میکنه؟!

زن با اخم هایی درهم از لحن طلبکارش خیره صورت دخترک شد

گونه سمت راستش سرخ بود
بعید نبود با کتک راضی به آمدن شده باشد

_ بیرون باشید شما

ارسلان خونسرد روی کاناپه نشست و پاهایش را روی هم انداخت

_ من جایی نمیرم
عجله داریم
هرچه سریع تر انجام بشه ممنون میشیم

زن با تاسف سر تکان داد و اشاره زد

_ برو پشت پرده عزیزم

دلارای بدون هیچ حسی سمت پرده رفت

با پوزخند گوشه تخت نشست و چشمانش را بست

جمله اش را تصحیح کرد

بلاهایی که بخاطر حماقت و سادگی خودش سرش آمده بود قابل شمارش نبود!

شلوار و لباس زیرش را بیرون آورد و دراز کشید

زن با دیدنش ابرو بالا انداخت

از او نخواسته بود برهنه شود!

کنارش ایستاد و صدایش را پایین آورد

_ چرا لباساتو درآوردی؟

دلارای بی حوصله خیره صورتش شد
حدود سی و پنج شش ساله میزد و عینک‌ شیکی به چشم داشت

آرام زمزمه کرد

_ از رو لباس قراره معاینه‌کنید؟!

_ من بدون رضایت خودت دست بهت نمیزنم

قبل ازینکه بتواند جوابی دهد پرده با شدت عقب کشیده شد

آلپ‌ارسلان با تمسخر و خشم خیره صورت زن بود

دلارای چشمانش را بست و بغض کرده پاهای برهنه اش را بهم نزدیک کرد و ملافه سفید تا شده را روی پاهایش کشید

قسمت به قسمت بدنش را دیده بود؟
اهمیتی نداشت…
ذره ای از حس حقارت و بدبختی که داشت کم نمی‌کرد

_ خودش راضیه که لخت رو اون تخت پاهاشو باز کرده
اگر قرار نیست گواهی بدی ببرمش پزشک قانونی

زن بدون ترس تشر زد

_ کی بهتون اجازه داد وارد حریم بیمار من بشید؟

_ بیمارت چندماهه تو تخت منه پس پیش من حریم نداره
جمع کن این مسخره بازیارو

گفت و پوزخندی به ملحفه ردی پاهای دلارای زد

با خشم عقب رفت و منتظر ماند
حال دخترک را درک نمی‌کرد
تا چندماه پیش در خواب هم نمیدید همسر آلپ‌ارسلان شود و حال ناز می‌کرد

اگر حاجی و نقشه هایی که در سر داشت نبود درس خوبی به او می‌داد

نگاهی به ساعتش انداخت و پوف کشید

علیرضا و هنگامه چندین بار تماس گرفته بودند

چشمانش سمت پرده برگشت
هیچ صدایی از ان ها نمی‌شنید

سعی کرد تصویر برهنه دخترک را زمان ورود به اتاق فراموش کند

چند وقت شده بود که حتی دستش به هیچ دختری هم نخورده بود؟
نمیدانست
حسابش از دستش در رفته بود

تنها می‌دانست در زندگی اش بی سابقه بود

زیرلب ناسزایی به دلارای گفت و خواست صدایش را بالا ببرد که پرده کنار زده شد و دکتر با اخم وارد شد

آلپ‌ارسلان پوزخند زد و زن با ناراحتی برگه ای را مهر و امضا زد

دلارای با صورتی رنگ پریده کنارش نشست
پاهایش می‌لرزید و دیگر توان ایستادن نداشت

ارسلان کلافه پوف کشید
بازویش را گرفت و بی توجه به سوزش زخم های پشت خودش بلندش کرد

نگاهی به صورت خسته و غمگینش انداخت

رد انگشت هایش روی گونه اش مانده بود

ناخواسته چانه اش را گرفت و با دقت تر خیره شد

_ تقصیر خودت بود
نمیخواستم بزنمت

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان دل کش

دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی 4.3 (12)

17 دیدگاه
  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی…
چشم دختر زیبا

دانلود رمان نارگون pdf از بهاره شریفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       نارگون، دختری جوان و تنها که در جریان ناملایمتی های زندگی در پیله ی سنگی خودساخته اش فرو رفته و در میان بی عدالتی ها و ناامنی های جامعه، روزگار می گذراند ، بازیچه ی بازی های عجیب و غریب دنیا که حال…
شیطون2

رمان دانشجوهای شیطون 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان دانشجوهای شیطون خلاصه: آقا اینجا سه تا دخترا داریم … اینا همين چلغوزا سه تا پسرم داریم … که متاسفانه ازشون رونمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه انسان دارم … ولی سه نمونه موجودات ما قبل تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی…
Screenshot 20220919 211339 scaled

دانلود رمان شاپرک تنها 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:             روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته…
IMG ۲۰۲۱۰۹۲۶ ۱۴۵۶۴۵

دانلود رمان بی قرارم کن 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:       #شایان یه وکیل و استاد دانشگاهه و خیلی #جدی و #سختگیر #نبات یه دختر زبل و جسور که #حریف شایان خان برشی از متن: تمام وجودش چشم شد و خیابان شلوغ را از نظر گذراند … چطور می توانست یک جای پارک خالی…
IMG 20230123 235641 000

دانلود رمان روزگار جوانی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه…
رمان شهر بازي

رمان شهر بازي 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات…
رمان تابو

رمان تابو 0 (0)

4 دیدگاه
دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو می‌خوام…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۳۴۹۶۸۰

دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟…
اشتراک در
اطلاع از
guest

77 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

اخیییی چه سرش اومده

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

خانماااااا چادر بپوشید
آقا زیاد شده….
😂😂😂😂حیا کنید
درباره خیلی چیزا حرف نزنید زشته😐😂😂😂😂😂😂😂دخترا روسریا جلو
یه تار مو نباید بیرون باشه گناهههههه(مثلا)😂
نخندید زشته فوشم ندید آقا زیاده
تنها آقایی که محرمه ارس بندس پسرم که اون دلی میرینه به اعصابش😂😂😂آقایان اینجا هم مثل اون اعصاب ندارن
خانمهای مجرد حمله کنید
هرکی یکی برداره به همه برسه😂😂😂😂تند زود سریع🤧

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Maedeh
نفس
نفس
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

من آقا نمیبینم😶🙄
ن من قصد ازدواج ندارم😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

سوما شکر خوردی داری می‌ترشی😐🤣🤣

نویسنده رمان دلارای
نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

خجالت نکشید تو رو خدا اگه میخاید بگید🤣

نفس
نفس
پاسخ به  نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

ن خجالت چیه بدع بیاد

نویسنده رمان دلارای
نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

جنسم دارماااا

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
نفس
نفس
پاسخ به  نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

جووون من خراب این جنسام🤤

نویسنده رمان دلارای
نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

کسی رنگ مو نمیخاد🤣

نفس
نفس
پاسخ به  نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

من میخاام

نویسنده رمان دلارای
نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

سلام دخملای گلم
من اومدم با یه عالمه رنگ مو🤣

نفس
نفس
پاسخ به  نویسنده رمان دلارای
1 سال قبل

من رنگ استخونیش و میخام🤣🤣

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

بیا پیش خودم ، سپیده جنساش اصل نی😂 میدم بهت که رنگ موهات جوری سفید استخونی بشه که تا صد سال یعد بگی بیخیال میخوام رنگ موهام برگرده حالت طبیعیش😂
بگیر گلم🎁 ما اینجا بهش میگیم سفید شیری 🥛

نفس
نفس
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل

مرسی اگر دوسش نداشتم بازم میام پیش خودت یه رنگ خوب میزنم😂

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

برینم دهنت نویسنده (در این جمله خیلی حرف هاست)

نفس
نفس
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

میفهممت😐🤣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

شکر

soniya babaii
soniya babaii
1 سال قبل

تا میای بری تو فاض تموم میشع
چقدر طولانی بود اصن چشمام باز نمیشن از بس خوندم
فک کنم تا پارت ۲۰۰ تو اتاق دکتر باشن
دلی هم که هی با اون پدسگ تو شکمش حرف میزنه
ارسلانم که یه دفعه دیدی گرف دکترو برد تو تخت*ش یه افعه دلی هم با همون پدسگ داخل شکمش گروشونو گم میکنم بعد۴ سال دلارای پیدا میشه یا پولدار شدع رو پای خودشه یا وعضش خرابه گدا شده ارسلانم یا ادم شده یا هنوزم عنه خلاصه بعدا خیلی کصخلانه تموم میشه رمان

Fatmagol
1 سال قبل

سلام بچه ها.میگم این رمان تحفه رووللش هرکی رمان خدمتکارعمارت ونخونده حتمابخونه ازاین رمان دلارای خیلی خیلی خییییییییلی بهتروجذاب ترومثبت ۱۸تره

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Fatmagol
(رویا)
پاسخ به  Fatmagol
1 سال قبل

بله🤣

Mehra
Mehra
1 سال قبل

من بعد از خوندن این پارت :
دیگه این رمان لعنتی و دنبال نمیکنم
فردا همین موقع :
اوف کی پارت بعدی و میزاره تو خماریش موندم 💔🤣
.
.
.
فک کنم همه همینن نه؟ 💔🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

نفس
نفس
پاسخ به  Mehra
1 سال قبل

هعییی بلی بلی😂💔
ولی من خیلی رمانا رو دنبال نمیکنم تا زیاد شن مثلا الان گریز از تو رو از پارت ۲۸ و اینا نخوندم
یا مثلا تاوان دل و خیلیییییی وقته نخوندم😂💔

(رویا)
1 سال قبل

ای دهنت سرویس نویسندگانی نمی‌فهمه این میمون؟
صد در صد

نفس
نفس
پاسخ به  (رویا)
1 سال قبل

تو دیگه چرا نیومدی؟
هم اسمیت سراغت و گرفت😂

(رویا)
پاسخ به  نفس
1 سال قبل

گوشبم گم شده بود 🤒😂✋🏻

نفس
نفس
پاسخ به  (رویا)
1 سال قبل

اخی😂💔

پپ ثبپلنت
پپ ثبپلنت
1 سال قبل

پارتای دیگه رو از کجا بیارم؟؟؟؟

مبین
مبین
1 سال قبل

آی ریدم تو نویسنده
خاک تو سرت کنن خوبه خودت دختری و اینقدر یه دختر و خار و خفیف نشون میدی الان دلارای عاشق چیه این دیوثه هرزه است ؟ هان نویسنده ! خاک عالم تو سرت

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  مبین
1 سال قبل

هوووو درس صحبت کن با ارسلان😐😐😐

(رویا)
پاسخ به  مبین
1 سال قبل

حق
۲۰۰ پارت گذشته این میمون هنوز نفهمیده دلی حامله اس ای ریدم

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  (رویا)
1 سال قبل

رویااااااا😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐عشقمممممم
با بچه من چیکار داری تغصیر نویسندس

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  مبین
1 سال قبل

آقا مبین😐واقعا دارم اعصبی میشم
دم دستمم نیستی بکشمت چیکار کنم؟😂😐

بیکاره نظر خون:///
بیکاره نظر خون:///
1 سال قبل

عاقا من حوصلم تر زد تا کی میخوان مطب باشن :/

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

نویسنده میخوام یه چیزی بگم بهت مث یه خواهر🙂🥀
پددددددددددددددددددددددسگگگگگگگگگگگگگگگگگ
الهییییی ب حققق پنججججججج تنننننن بری زیر تریلی 18چرررررخ رااااحتتتتتت شیییییییییییییییم الهیییییییی شب توخواااااااب سکته کننننننی فردااااااااااا بعداز ظهر بیاااااااام بزارمت تووقبرررررر بعد باااااا تمام وجودددددد بیایم بشینیم باااااالااااااا قبرتتتتت برینیممممم تو سرتتت😐🖕🖕🖕🖕🖕🖕
خو درس پارت بنوییییسی میمیری یا میگاننننت
😐😐
کثاافتتت الوااااااتتتتت پفیوووووووذ خودمممم با یه ماشینی میاام لهت میکنمممم خودم با تفنگ میکشمتتت پدسگ مااااااا….😐😐😐😐😐😐😐😐🤌
ببین نویسنده نمیدونم کجاااییی ولی ب والله علی اگ بفهمم کاری میکنم بهت برا اینکه بخوای تا سر کوچه بری
بیای ک….. همه اینا رو بمالی تا بزارم😐🖕
کاریی میکنم ک بری جلو پای مردم پااااس کنی مث سگگگگگ حیف ک نمیدنمممممم😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
ک…….کشششششششش🖕🖕🖕🖕

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Veronika Malek Shahan
نویسنده رمان دلارای
نویسنده رمان دلارای
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

دختر خانم اینجام بفرمایید ببینم چه گوهی میخوای بخوری☺

مهنا
مهنا
1 سال قبل

اقا فکر کنم دیگه کم کم قراره ماجرا عاشقانه بشه که ای کاش بشه😑💔

jemm
jemm
1 سال قبل

واقعا نمی فهمم به دنبال چی هستین؟
چه خبره اینجا؟
این تهش عشقم بشه که عشق به ظاهر عشق ناجوری میشه

fati
1 سال قبل

میدونین احساس میکنم ارسلان شبیهه چ حیوونیه؟…..شبیهه ببر ک دندوناش زدن بیرون از تو دهنش و خون تو دندوناشه بخدا تو تصوراتم ارسلان اینجوریه😐

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  fati
1 سال قبل

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐فاطی جون🥺

fati
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

جونم

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  fati
1 سال قبل

با پیسل من شیکار دالی🥺🥺🥺🥺💔💔💔💔

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

ای بچه ها ……ویار کردم
یکی یه کاری کنه🤣🤣🤣🤣ویارم اینه…..فقط ارسم بفهمههههههههههه
بفههممم بفهممممممممم
به خدا…..دکترم فهمید هیچی نگفت
همتون در به در شید غیر پسرم 😐ک…….کشا

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Maedeh
منم
منم
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

اقد حرص میخوری نمیگی اون بی‌صاحب میخشکهههههه؟؟؟😠

اره دکتر فهمید ولی فکنم دلی گفته بهش به رو خودش نیاره

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  منم
1 سال قبل

میخشکههه آخر
خدا لعنت کنه جفتشونو
چرا نمیزارن پسرم بفهمه داره بابا میشه
شاید عوض شد

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  منم
1 سال قبل

شوهررر مائده ام پیدااا شد🤣🤌

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

دوباره عنتر شدی🤣🤣🤣🤣

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

🤣🤣🤣🤣ارهههه

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

بیشور🤧🤣🤣🤣

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

خب بابا توام پسرم پسرم میاد میرینه برا تو بعد من 😐😐
کاری نکن بگم ب پسرت بیاد ببرت بری زیرخوابش شب😐🤣🤣
تا حامله شی خودتو جررر ندی اون قشنگ جرت بده😃🤣
این لطفو میتونم بکنم فقط درد داره خیلی😂😂تحمل اندر تحمل لازمه😃🤣♥️

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

الهو اکبرررررررر😐🤣🤣🤣🤣🤣خیلی خری
پسمل خودمه….
🥺🤣

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

پسر من….محبت کردن بلد نی
چون محبت ندیده
همینم یه نشونه خوبه
مگر نه ارسلان اگه منظم بمیره محل نامیده🥺❤️

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

پسر تو محبت بلده فقط چون همه هیترش در اومدن اینطور شدع دلیلشم اینکه ک هزار برابر اونا سطحش بالا تره حسادت میکنن بهش بچه مایه داره😏😏😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

😐میاماااااا این چرا کلا بر علیهه پسر منههههه 😐🤣🤣🤣🤣۱۷سال عمرمو جونیمو
نزاشتم به پاس که تو بیای برینی روش😐🤣

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

من برعلیه پسرتم😐🤣
دارم‌توضییح میدمم توضییییح😂🤌🤌🤣🤣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

اره تو😐🤣🤣🤣ندههههههههههه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😐

دسته‌ها

77
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x