رمان دلارای پارت 195

5
(2)

 

دلارای پوزخند تلخی زد و سر تکان داد

_ میدونم … همیشه تقصیر منه

ارسلان گواهی را گرفت و دخترک را دنبال خودش کشید

سعی کرد عداب وجدان نداشته باشد
تقصیر خودش بود
میان دردسر ها و مشکلات آلپ‌ارسلان لجبازی های او جایی نداشت
تا زمانی که انتقام همه چیز را از حاجی نمیگرفت آرام نمی‌شد و دلارای با فرار احمقانه اش بد بازی‌اش داده بود

تا رسیدن به محضر هر دو سکوت کرده بودند

اینبار بدون مخالفت سوار آسانسور شدند

هنگامه با دیدنشان نفس راحتی کشید و نگاه ترحم آمیزی به دلارای انداخت

مانیا از روی صندلی بلند شد و لبخند زد

_ خداروشکر اومدید فکر کردیم کنسل شده

علیرضا خندید

_ گفتیم عروس دوماد فرار کردن

این بار لب های هنگامه هم کش آمد

دلارای خیره‌اشان ماند
خوشحال و بیخیال بودند
کاش او هم مثل ان ها تنها مشکلش دیر رسیدن بود

هنگامه که قند هارا برداشت اینبار خودش زودتر از آلپ‌ارسلان گفت

_ نیازی نیست

مانیا به شانه اش کوبید

_ ساکت باش بابا
عقده مثلا
ان‌شاالله بعدا عروسی هم میگیرید!
مگه نه آقا ارسلان؟

دلارای پوزخند زد و آلپ‌ارسلان بی حوصله پوف کشید

نباید به کسی حرفی میزد

از خیابان دو غریبه را به عنوان شاهد می‌آورد

عاقد پرسید

_ شروع کنم؟

نگاهی به دلارای انداخت که لبخند کمرنگ اجباری به لب داشت و خشن غرید

_ شروع کنید

مارال و آزاده دوباره پارچه را بالای سرشان گرفتند و دلارای انگشتانش را مشت کرد

فراموش می‌کرد در این ساعت ها چه به او و فرزندش گذشته

سیلی بی رحمانه ارسلان را فراموش کرد

تحقیر نگاه منشی محضر را زمانی که گواهی را تحویلش دادند

چشم غره عاقد را

حتی لحظه ای که برهنه دراز کشیده و دست های زن را میان پاهایش حس میکرد

همه چیز را در گوشه ترین قسمت قلبش دفن کرد ، پنهانی دستش را به شکمش رساند و چشمانش را بست

عاقد شروع کرد و او ملتمس در دل نالید

_ خدایا تو از بچه‌ام محافظت کن
در برابرِ حرف مردم
در برابر تهمتای خانواده من و ارسلان
حتی در برابرِ پدرش

چشم که باز کرد نگاهش به صفحات قرآن پیش رویشان افتاد

نفس عمیقی کشید و ناخواسته سر برگرداند

خیره صورت آلپ‌ارسلان شد

ته‌ریشش بلند شده و اوضاعش کمی شلخته بود

اخم پررنگی داشت و اگر کسی نمیشناختش فکر میکرد به اجبار خانواده اش سر سفره عقد نشسته

در دل به خدا التماس کرد

_ خدایا مهر این بچه رو به دل پدرش بنداز
دیگه هیچی تو این دنیا نمیخوام
حتی اگر این عقد رو باطل کنه و طلاقم بده
حتی اگر از خونه بندازم بیرون و ترکم کنه
دیگه هیچ آرزویی واسه خودم ندارم فقط این بچه خوشبخت باشه
من دوستش دارم …. مامانش عاشقشه
اگر باباشم دوستش داشته باشه دیگه آرزویی ندارم
نمیخوام این بچه بشه دلارای که از مهرِ مادر هیچی نفهمید

عاقد برای اولین بار پرسید

_ عروس خانم ، وکیلم؟

نمیخوام بشه آلپ‌ارسلان که به خون باباش تشنه‌ست

مانیا با ذوق گفت

_ عروس رفته گل بچینه

نمیخوام بشه هنگامه که حسرت نگاه پدرشو داشته باشه

عاقد دوباره شروع کرد و برای بار دوم پرسید

_ عروس رفته گلاب بیاره

نمیخوام بشه هومن و باباشو نشناسه….

عاقد برای سوم پرسید و در انتها سرش را بالا اورد

_ وکیلم؟

دلارای در آینه به چهره خودش زل زد

_ بله

باید از بزرگ تر ها اجازه می‌گرفت؟
جمعشان بزرگ تری نداشت…

از پدرش؟
رضایت نداشت

از مادرش؟
نمیخواست سر به تن دلارای باشد

تنها بود و از این تنهایی رضایت داشت….

از ارسلان که پرسیده شد بدون مکث جواب داد
سرد و محکم بدون هیچ احساسی

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۸ ۱۷۱۷۲۴۵۸۱

دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که…
3

رمان جاوید در من 0 (0)

3 دیدگاه
  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود.
1 1

رمان کویر عشق 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۰ ۱۰۰۰۵۶۶۱۵

دانلود رمان مرد قد بلند pdf از دریا دلنواز 1 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند… یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه ……
photo 2020 01 09 01 01 16

رمان تاوان یک روز بارانی 0 (0)

6 دیدگاه
  دانلود رمان تاوان یک روز بارانی خلاصه : جانان توسط جاوید اجیر میشه تا با اغواگری هاش طوفان رو خام خودش کنه و بکشتش اما همه چی زمانی شروع میشه که جانان عاشق مردونگی طوفان میشه و…    
دانلود رمان اکو

دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته 4.3 (12)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و…
wp3551985

دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری 63 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   زندگی ده ساله ی صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس ، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین می رساند. صنم برای رسیدن به ارزشهای ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش…
IMG 20230123 235630 047

دانلود رمان آغوش آتش جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (7)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
اشتراک در
اطلاع از
guest

67 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هنگامه خواهر ارسلان ملک شاهان
هنگامه خواهر ارسلان ملک شاهان
1 سال قبل

سلااااام ب همههههه

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan

واااات د فااا‌ک😐😂🤣
ارسلان جفت من رو تخت من تو بغل منههه
اونوقت اینا میان خودشونووووو خواهرررر داداش من حساب میکنن😐🤣🤣🤣🤣🤣

Maedeh
Maedeh

من کی اینو زایدم؟😐🤣استغفرلللههههه بس کنید این بازی سمیو

مبی
مبی
1 سال قبل

دوپارت بزار اصن اه

مبی
مبی
1 سال قبل

یکم بیشتر بزارررررر

مبی
مبی
1 سال قبل

وای فاطمه کی میزاری پارتو

مبی
مبی
1 سال قبل

اقااا ورونیکا کجا رفت🤣🤣🤣🤣

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط مبی
Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  مبی
1 سال قبل

دارم برای تولد داداشم(ارسلان)خرید میکنم🥺😍♥️

مارال:)
مارال:)
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

امرووووز تولددد ارسلاااانهه الهییییی😍😍😍😍😍😍😍♥️🫀تولدددش مبااارک ایشالا بی نهایت عممممر کنهههه

هانیه
هانیه
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

ای الههییی تولدش مبااارک
گلللل پسر تولدت مبااارک😍♥️

ملیکا
ملیکا
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

تولدش کلی مبارکمون و مبارکتون باشه😍🫀

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

مرسیییی از همتوووون دارم‌کیک چیزارو سفارش میدم واسه چند روز دیگ 🥺♥️
بهتون اطلاع میدم🥺😍♥️

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Veronika Malek Shahan
1 سال قبل

من قهرم🥺برام کیک پسرمو میاریا!

mehr58
mehr58
1 سال قبل

ارسلان گولاخخخخخخ

ایوای کراش ارسلان بودم
ایوای کراش ارسلان بودم
1 سال قبل

⁷پارت را در ³مین تمام کردم🥲💔چخبره دلارای سر خورد دلارای فلان کرد ایش

Fatemeh Zahra Jokar
Fatemeh Zahra Jokar
1 سال قبل

واییی
چطور پزشک نفهیمد چطور ؟ مگه سریال هندیه

Fate_meh_m_
Fate_meh_m_
1 سال قبل

فاطمه جان یه سوال
من الان عضو شدم تو سایتت چه مزایایی واسم داره؟🙂😂

Fatemeh
Fatemeh
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

به به چقدر مزایا داره🤣🤣🤣🤣🤣🤣

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

ممنون ک کامتامو تایید نمیکنید واقعا🚶‍♀️

دامون شوهر هنگامه
دامون شوهر هنگامه
1 سال قبل

ای نویسنده توف تو روحت د میگم پارتایی ک من هستم رو هم بیار😾

Veronika Malek Shahan
Veronika Malek Shahan
پاسخ به  دامون شوهر هنگامه
1 سال قبل

تو اصن هیچ گوهی تو این رمان نیستی😂🤣🤌

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  دامون شوهر هنگامه
1 سال قبل

دامون بیا برو اعصاب ندارم میزنم شتکت میکنما😐

Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

چرا دکتر زنان متوجه بارداریش نشد؟😐😂
یه بنده خدایی میگف یارو شکممو دست زده فهمیده حامله ام ایشون که دیگه…😂😂😂

Tamana
Tamana
1 سال قبل

هیییی
خوبه
قضیه اینا هم تموم شد
الان باید بریم تو فاز انتقام از حاجی

مبین
مبین
1 سال قبل

الان نویسنده هدفش از اینکه دلارای این بچه رو سقط نکرده چیه ؟! یارو خودش از همه جا مونده و رونده شده است بعد مغز خر خورده میخواد یه بچه بی گناه رو بیاره به این دنیا که بدبختش کنه بعد به خدا التماس کنه مهرشو به دل پدرش بنداز !!! تو خودت ننه بابات به خونت تشنه ان بدبخت و بیچاره و آواره ایی بعد دم از دوست داشتن بچه ات میزنی ؟! الاغ تو اگه واقعا بچه اتو دوست داشتی به این دنیا نمی آوردیش
یعنی مرده شور مغز کلیشه ای و احمقانه نویسنده که هنوز تو عصر پارینه سنگی مونده و با اومدن بچه میخواد یه زندگی نکبت بار رو جمع و جور کنه
ای خاک تو سر ابلهت کنن نویسنده

....
....
1 سال قبل

فردا تو آسانسور میگذره،😑

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

انشالله سال دیگه همین موقع به پارت زایمان دلارای می‌رسیم😂🥲

Dani
Dani
1 سال قبل

نویسنده جان برای صیغه یه دختر اجازه پدر لازمه پس رابطش با ارسلان نامشروع بوده الان هم ازدواجش هیچ ربطی به بکارت نداره اگه مطلقه یا بیوه باشه می تونه بدون اجازه پدر عقدکنه ولی اگه با صد نفر هم بوده باشه ولی شناسنامه اش خالی باشه باید پدرش راضی باشه پس این عقد هم باطله با یه سرچ تو گوگل هم می تونستی اینو بفهمی ولی چون میدونستی پدر دلارای عمرا اجازه نمیده قوانین این کشور رو برای خودت تغییر دادی خواهشا وقتی ب رو از پ تشخیص نمیدید قلم به دست نشید

Fatemeh
Fatemeh
پاسخ به  Dani
1 سال قبل

دقیقن اصن دکتره چرا نفهمید حامله اسسسسسس
اگه با این گواهی مضخرف میشد که دختران سرزمینم همه خیلی راحت میرفتن عقد میکردن😂

ارزو
1 سال قبل

بچه ها میگم اون روزی که ارسلان بفهمه دلی حامله هست خودم پارتی میگیرم همتونو دعوت میکنم به سلامتییه اتمام کور بودن ارسلان😂😂😂😐😐😐🍾🍾🍾😑😑😑😑😑😑💣💣💣💣💣مردشورشو ببرن که یه گاوه
حداقل فعلنرو ازدواج کردن تا ببینیم چی میشع😑😑💣💣

(رویا)
(رویا)
پاسخ به  ارزو
1 سال قبل

😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  ارزو
1 سال قبل

ارزو؟یه دو روز نبودمااا پسررر من؟😐🤧

ستایش
ستایش
1 سال قبل

ولی واقعا بی اطلاعات بودن نویسنده خیلی تو ذوق میزنه

(رویا)
(رویا)
پاسخ به  ستایش
1 سال قبل

حق

Fatmagol
Fatmagol
1 سال قبل

چرتوپرت

دسته‌ها

67
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x