رمان دلارای پارت 299 - رمان دونی

 

 

اتومبیل توقف کرد

 

یکی از بادیگارد ها در را باز کرد و به محض پیاده شدن صدای دلارای را شنید

 

_ هاوژین؟

 

پوزخند زد

باز هم هاوژین!

 

دلارای دخترش را می‌خواست و هاوژین هم مادرش را!

 

دلارای بخاطر بچه او را رها کرده بود و حالا هم نگران از دست دادنش بود

 

هاوژین هم بخاطر دوری از او در آغوش آلپ‌ارسلان آرام نمی‌گرفت

 

عصبی بچه را عقب کشید و غرید

 

_ خوابه ، دست بهش نمی‌زنی

 

دلارای بی جان نالید

 

_ چه بلایی سرش آوردی؟

چرا این شکلی شده؟

 

آلپ‌ارسلان بالاخره چشم سمتش چرخاند

 

مچ دستش پانسمان بود ، رنگ و رویی زرد داشت و لب های خشکش او را مریض نشان می‌داد

 

لاغر و ضعیف شده بود

 

چشمان گود افتاده و سرخش دیگر زیبایی سابق را نداشت

 

 

دلارای بی حال دستانش را سمت هاوژین دراز کرد

 

_ بدش به من … توروخدا بدش بغلم

 

ارسلان با اخم بچه را عقب کشید

 

خودش به زور سرپا بود

دخترک را برای چه میخواست؟!

 

اگر زمین میزدش چه؟

بچه ضعیف تر از آن بود که زمین بخورد

زخمی میشد…

 

_ اینجا چی میخوای دخترحاجی؟

 

دست های دلارای پایین افتاد

 

بهت زده پچ زد

 

_ بچه‌ام اینجاست…

 

ارسلان به علیرضا اشاره زد جلو بیاید و خونسرد جواب داد

 

_ دو روز پیش بچه‌اتو به باباش سپردی

قرار شد بمیری … یادته؟

 

دلارای نالید

 

_ نذاشتی بمیرم ، خودت زنده نگهم داشتی

بچه‌امو بده

 

آلپ‌ارسلان با احتیاط هاوژین را در آغوش علیرضا گذاشت و کنار گوشش زمزمه کرد

 

_ ببرش اتاق من

از در پشتی برو صدای موزیک بیدارش نکنه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 22

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان لهیب از سحر ورزمن

    خلاصه رمان :     آیکان ، بیزینس من موفق و معروفی که برای پیدا کردن قاتل پدرش ، بعد از ۱۸ سال به ایران باز می گردد.در این راه رازهایی بر ملا میشود و در آتش انتقام آیکان ، فرین ، دختر حاج حافظ بزرگمهر مظلومانه قربانی میشود . رمان لهیب انتقام ، عشق و نفرت را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی

  خلاصه رمان :     ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر تجاوز عمویش، بعد از پانزده سال برمی‌گردد وبا یادآوری خاطرات کودکیش تلاش می‌کند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول

    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره…مایک حتی با هم نوعان خودش هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تقاص یک رؤیا

    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
41 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جیگر
جیگر
1 سال قبل

بچه ها هرکی رمان کامل میخاد اس بذه بهش بدم

آیلار(آیلی)
آیلار(آیلی)
1 سال قبل

کیا ویورس دارن؟میدونید چرا پست آپلود میشه پست نمیشه؟من چند روز پیش خواستم روز پیشی و به یونگی تبریک بگم نوتیص بگیرم نشد😢

آنه شرلی
آنه شرلی
1 سال قبل

خدایااااااا
تو پا رومسخره خودت کردی دیگر پار میدی بزرک عادت کردیم حداقل مثل آدم ی پارت درست بده چرا انقدر هاااااااان

black girl
black girl
1 سال قبل

ارسلان پدرسگ بی لیاقت
کلا پسرای رمانای این نویسنده آشغالن اون از ساواش نکبت تو ماتیک اینم از ارسلان عوضی تو دلارای هیچکدومشون به درد نمی خورن:/

شمیم
شمیم
1 سال قبل
پاسخ به  black girl

شما رمان ماتیک رو کجا میخونین هرجا نگاه میکنم متوقف شده

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  شمیم

توی رمان وان پارت گذاری میشه
فک نکنم متوقف شده باشه نویسنده دیر پارت میده

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  black girl

دوس داره دخترا رو ضعیف جلوه بده:/

yegan
yegan
1 سال قبل

حالا هم احتمالا ک نع قطعا پای اون هاتف کثافت باز میشه تو ادامه داستان و دلی میره پیش اون و حرص خوردنای ارسلان ک البته حقشه و باز داستان داریم‌‌..من ک دیگه واقعا نمیکشمم
توروخدا باز ایندفعه پارتارو تند تند بده هرچند کوتاه ن که باز بری تا صدسال بعد!!

yegan
yegan
1 سال قبل

خخ من واقعا نمیدونم چی بگم!!فقط دلم میخواد این نویسنده سگ صفتو ببینم برینم روش احمقو..آخه ینی چی بعد دو هفته این چس مثقالو گذاشتی جلومون؟؟؟من دیگه واقعا دارم شک میکنم به انسانیت تو به عقل داشتن تو هر چند میدونم خدا جای عقل گوهی بیش برات نذاشتهه
الان هر چی فوش بدیم اشکالی ک نداره هیچ بلکه واجبه حالا من نمیدونم این بی شرف میخونه کامنتارو یا نه ولی حداقل حرصمون ک خالی میشه! رمان دقیقا داره دور از تصور پیش میره؛مگه ارسلان قبل اینکه دلی رو ببینه نگفته بود اگه خودش بود میبخشدش همه چیو درشت میکنه و اینا مگه هنوز دوسش نداشت و دلش پیشش نبود؟!؟!خب کو اینا؟!..الان ک باز سگه و هی پاچه میگیره در صورتی مقصر تمام اینا خود عوضیشه!یادش نیس زمانی ک میخواست بچه ۷ ۸ ماهه رو تیکه تیکه کنه تو شکمم مامانش میخواس قاتلش بشه؟!الان یادش افتاده ک یه بچه ای هم داره و دلارایو حتی از دیدن بچش محروم میکنه انگار مقصر جداییشون و اینکه هاوژین رو تاحالا نداشته دلارای بوده و اون گناهکاره..!
واقعا برای خودم متاسفم و خیلیای دیگه ک از اول این رمان گوه دنبال کردن و عمرشونو گذاشتن پای همچین رمانی.خداوکیلی ارزششو نداشت اینطوری ک من دارم میبینم حتی این نویسنده خودشم نمیفهمه چی داره مینویسه و کلا تو فضاس!

رویا😑😐
رویا😑😐
1 سال قبل

خاک تو سرت با پارت دادنت 😑
پدرمونو دراووردی.

mobi
mobi
1 سال قبل

واقعا روت میشه بعد این همه وقت این پارتو بزاری؟

SAMA
SAMA
1 سال قبل

ولی خداییش بعد یه هفته خیلی کم بودددددد پارت بعدی هم از جلو کلاب تا اتاق ارسلان همینطوری اسلوموشن ادامه داره 🚶‍♀️😐

شمیم
شمیم
1 سال قبل

بچه ها کسی خبر داره رمان ماتیک متوقف شده یا نه؟ کسی تو vipهست بدونه پارت داده؟

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
1 سال قبل
پاسخ به  شمیم

نویسنده خیلی خیلی دیر پارت میده حتی سابقه داشته بعد دو ماه پارت داده

حالا
حالا
1 سال قبل

اگر واقعا وقت رمان نوشتن ندارید رمانی رو شروع نکنید

مریم
مریم
1 سال قبل

اشغال عوضی با این پارتت

رویا
رویا
1 سال قبل

خیلی ببخشید ، مخاطب من نویسنده دیوونه این رمانه
نویسنده جان ، مرض داری ؟؟؟ چه طرز پارت دادنه ؟ این همه آدمو مسخره دیوونگی خودت کردی ، برو خودتو به یه روانشناس نشون بده ، وضعت خرابه …..

یلدا
یلدا
1 سال قبل

مگه از خدا نخواسته بود اونی که تو زیر زمینه دلارای باشه، اونم ببخشه، چی شد پس؟
حالا این رفتارش باعث میشه پای هاتف بینشون باز میشه، براش دردسر میشه

‍‍‍
‍‍‍
1 سال قبل

خندم

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل

چقدرم حسود مرتیکه ارسلان خان 😂

ایسان
ایسان
1 سال قبل

نویسنده جان خیلی پرویی الان یک هفته مامنتظر شماییم که دس به سرمون کنی متاسفم برای افکار غلطم که فکر میکردم رمان خوبییه واقعا رمان مزخرفییه

نمد
نمد
1 سال قبل

حالا ارسلان پدر هاپو بچه شناس شده واسه من🥸🩴😐

هیچی
هیچی
1 سال قبل
پاسخ به  نمد

پدر هاپو 😂

لی لی
لی لی
1 سال قبل

ای بابا چرا به انتهاش نمیرسه هر چی میخونم خسته شدم از زیادی پارت!

lolo
lolo
1 سال قبل

من نمیدونم الپ ارسلان کیه ک بادیگارد داره😐

SAMA
SAMA
1 سال قبل
پاسخ به  lolo

بادیگاردای کلابشن نه خودش که

آیلار(آیلی)
آیلار(آیلی)
1 سال قبل
پاسخ به  lolo

آلپ ارسلان ملک شاهان
فهمیدی یا نه

دسته‌ها
41
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x