هزینه اسنپ رو حساب کردم و پیاده شدم ، ساعت دوازده ظهر بود و تازه رسیده بودم ، عینکم رو گذاشتم تو کیفم و در رو باز کردم وارد شدم ، اول میخواستم حمام و توالتو بشورم ، آخرسر اتاقا ، لباسامو عوض کردم و اسپیکری که همراه خودم آورده بودم آهنگ پلی کردم اما با صدای خیلی بلند نه ، وایتکس رو برداشتم ، دستکشایی که خریده بودم رو پوشیدم و شروع کردم به تمیز کردن ، زیرلب زمزمه میکردم و تمیزکاری میکردم ، ساعت نزدیک سه بود که سرویسارو شسته بودم و یکی از اتاقا کامل تمیز شده بود ، مونده بود تنها یکی از اتاقا که صدای در اومد ، در رو باز کردم ، رادان بود با یه نایلون
_عه خوش اومدی بیا تو
و از جلوی در کنار رفتم ، وارد شد
_ناهار نخوردی؟!
_نه هنوز ، وقت نشد
_بعد غذا خوردن هم میشه کار کرد.
_گرسنه ام نبود
_الان بخوای نخوای باید گرسنه ات باشه
_رادان ، من عین تو همش ورزش نمیکنم و فعالیت چندانی ندارم ، اینطور پیش بره از در نمیتونم رد شم .
_یه جوری میگه انگار چقدر میخوره ، حرف نباشه بدو
_باشه ، دستامو بشورم میام .
رفتم سمت دستشویی و دستامو شستم و برگشتم ، بوی کباب پیچیده بود توی خونه
_والایی من دو روز با تو زندگی کنم خیلی چاق میشم
_خوبه که .
جوابشو ندادم ، روی زمین نشستیم ، دیدن رادان تو اون شرایط خنده دار بود ، با کت و شلوار و ظاهر خفن رو زمین کثیف نشسته بود و بیخیال بود ، از اینکه انقدر خاکی بود و یک رنگی واقعا کیف میکردم ، اینکه راحت میتونستم کنارش خودم باشم ، تظاهر نباشم.
بعد ناهار رادان کمکم کرد و تا ساعت ۵ کارا تموم شد
_اوفیش ، مونده چیدن وسایلا که دیگه همه هستن و راحت ترم
_پاشو بپوش بریم بیرون .
_کجا؟!
_اگه کلمات کجا چرا چطور چی رو ازت بگیرن فکر کنم در طول روز صدات در نیاد .
خندیدم و زدم تو بازوش
_اخلاقمه ، میخوای بگو فوضول یا کنجکاو ، من علت و دلیل میخوام
_خانوم علت بپوش بریم بگردیم نمیدونم کجا
_هوم ، باشه ، افتخار میدم باهات میام
با مسخرگی برگشت سمتم
_افتخار بده یه امضا بزنی برام
_زیاده خواه نباش ، همون کافیته
وارد اتاق شدم و در رو بستم ، رادانی که روز اول شناختم با رادان امروز خیلی فرقش بود ، رادان مغرور بود اما با احترام و عزت با بقیه صحبت میکرد ، حد شناس بود ، کلا بحث با رادان رو دور جدی بودن ، بود ، اما این رادان با این مسخره بازیا ، رو مود طنز و فان بودن خیلی تفاوتشون مشهود بود.
حاضر و آماده زدم بیرون
_ میتونیم بریم
_بریم .
سوار ماشین شدیم و راه افتاد
_الان مسیرت نامشخصه یا نمیخوای بگی ؟
_نمیخوام بگم
_این یعنی اصرار نکنم بشینم سرجام ؟!
_دقیقا به نکته ظریفی اشاره کردی
_فردا پنج شنبه اس… میخوام برم بهشت زهرا ، صبح زود ، میبری منو ؟!
در واقع نمیدونستم شاهینو کجا خاک کرده بودن و اولین و آخرین بار خودش برده بود منو و برای رفتن به اونجا و الان نیاز بود منو با خودش ببره
نگاهش با مکث برگشت سمتم ، میدونست کجا میخوام برم چرا میخوام برم
_میبرم ، هر ساعتی که خواستی
سکوت کردیم جفتمون.
دلم برای شاهین لک زده بود ، چه حیف که قرار نبود هیچوقت ببینمش !
ناراحت میشدم غم رو دلم سنگینی میکرد اما نمیشد زندگی حال رو بیخیال شد ، زندگی جریان داره ، تداوم داره ، این منم که باید عادت کنم با این درد و غم.
رادان راهنما زد که یه گوشه پارک کنه و همزمان گوشیش زنگ خورد
_جانم رها
_………
_باشه ، الان ؟!
_……….
_خودمو میرسونم زود .
_………
_خداحافظ
برگشت سمت من
_متاسفانه باید برم
_خب من با مترو یا اسنپ برمیگردم تو برو ، انگار کارت واجب بود
_نه میرسونمت بعد میرم ، محاله اینجا پیادت کنم
_خودم میتونم برم
اخم کرد
_یه درصدم احتمال نده اینجا ولت کنم برم ، میرسونمت خونه
_باشه .
با رسیدن به در آپارتمان خداحافظی کردم و پیاده شدم ، برعکس همیشه که میموند من داخل شم اول ، پا گذاشت رو گاز و رفت ، مثل اینکه خیلی عجله داشت و کارش واجب بود
دست از پا دراز تر وارد آپارتمان شدم و بیکار نگاهمو اطراف خونه چرخوندم.
تا مامان اینا بخوان برسن زمان زیادی بود ، پشیمون از خونه زدم بیرون ، یکم قدم زدن حالمو خوب میکرد ، تصمیم داشتم یه چیزی واسه رادان بگیرم که همیشگی باشه و هربار میبینش یاد من بیوفته ، بین پاساژای اطراف خونه چرخ میزدم .
کلا لباس قدیمی میشد و از بین میرفت
ساعت جدیدترش میومد و عادت نداره همیشه یه ساعت ببنده ، ادکلن هم یه روز تموم میشه ، میتونست دستبند یا یه زنجیر باشه که اونم دو دل بودم ، ترجیح میدادم یکم بیشتر بگردم بلکه چیزی که باب میلمه رو پیدا کنم ، جلوی یکی از مغازه ها وایسادم ، به نظرم هدیه خوبی میشد ، ارزش معنویش بیشتر از مادیش بود اما خوب بود و دلم رو برده بود ، وارد لوازم تحریری شدم ، با کمی زیر و رو کردن وسیله مورد نظرم رو خریدم
رمانتعالیه فقط تنها مشکلی که داره خیلی کم میذاری اگه میتونی روزی دوبار رو بذار و میشه عکس رسپینا رو هم بذاری ممنون میشم ازت
چرا اسم وسیله رو نگفت؟!
احتمالا روان نویسی چیزی باشه 🙃
بچه ها اگه حدسی دارید بگید …
عالیه