رمان عشق صوری پارت 231

3.8
(5)

 

چون اینو گفت حس کردم یه سطل آب یخ ریختن رو سرو صورتم.
صحبتی که اینجوری شروع بشه خب تکلیفش مشخص.
قطعا میخواد آب پاکی رو بریزه رو دست من و شهرام.
با شرم بیشتری سرم رو پایین انداختم و شروع کردم استرس وار جویدن لبهام و کندن پوستشون با دندونای نیشم!
عادت بدی بود میدونم ولی آرومم میکرد.
شهرام انگشتشو زیر بینیش کشید و گفت:

-یادمه همیشه بهم میگفتین یاید پررو باشم!
میگفتین دنیا جای مناسبی برای آدمای خجالتی و کم رو نیست.
واسه آدمایی که جرات زدن حرف و عقیده ی واقعی خودشونو ندارن.

و آقا رهام آهسته گفت:

هنوزم همینو میگم…

-خب…منم پرروام! بد یا خوبشو نمیدم اما هستم…

و اون لحظه آقا رهام در کمال ناباوری من یکی گفت:

-دقیقا به همین دلیل میخوام با ازدواجتون موافقت کنم! چون پررویین…

شهرام شبیه کسی بود که از قبل همچین چیزی رو پیش بینی کرده واسه همین تقریبا هیچ واکنشی نشون نداد جز زدن یه لبخند اما…
اما من واقعا شوکه شده بودم از شنیدن حرفش.
واقعا میخواست موافقت بکنه؟
باورم نمیشد…
احساس میکردم توهم زدم و گوشهام استباهی شنیدن.
انگار جدی جدی حق با شهرام بوده. این ماجرا فقط اولش درد داره…
چشمهام با ناباوری روی صورتش به گردش دراومد و اون خودش در ادامه گفت:

-کارتون حیلی بد بود و این بد بودن حالاحالاها تو ذهن من بجا می مونه اما از اونجایی که واقعا همدیگرو دوست دارین با ازدواجتون مخالفت نمیکنم!
ولی امیدوارم پای این تصمیم الانتون تا همیشه بمونید…

اینبار من بودم که ناخوداگاه پریدم وسط حرف اقا رهام و گفتم:

-می مونیم!من شهرامو خیلی دوست دارم اون یه نسخه از خود شماست شاید ورژن جوونتر و جدیدتر پس چطور میتونم واسه تمام عمر نخوامش !؟

وقتی حرفم میزدم سرم پایین بود.
آخه همچنان جرات خیره شدن تو چشمهاش رو نداشتم.
رو کرد سمت مامان و گفت:

-این زبون بازیش به تو رفته ها…

مامان خندید و خنده های اون صورتهای مارو هم بشاش کرد…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.3 (6)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
sanaz
sanaz
1 سال قبل

عاییییی چقد دیگه اع رمانه مونده😐😐😐😐😐😐😐😐😐😂🤣

آنیتا
آنیتا
1 سال قبل

برگاممم تا خوندم یادم امد یکیتون گفت رهام پارت بعد میگه چون پرویین موافقت میکنم جرررر😂😂😂😂😂در حد یک یا دو کلمه بهش اضافه شد
اگر خدا بخواد دیگه آخرا شیواست باید بریم برای شیدا
خدا بخواد تمام بشه

سمیـرا :)
سمیـرا 🙂
پاسخ به  آنیتا
1 سال قبل

کفففففففف کردمممممممم کی بود تو پارت قبل گفت به همین دلیل که پرویین 🤣

فاطی
فاطی
پاسخ به  سمیـرا 🙂
1 سال قبل

اسمش الهه بود دهنش سرویس 😅
حالم جا اومد

aram
aram
1 سال قبل

جرررر😂😂
اونی ک پارت قبلی گفت رهام همینو میگه بیاد بینم کیه شاید اخرای رمانم تونستی پیش بینی کنی

نیلو
نیلو
1 سال قبل

خایمالی رهام رو کرد😂😂💔سوسماست

Mahsa
Mahsa
1 سال قبل

امشب یکم طولانی تر نشده ایا؟!

Nahar
Nahar
پاسخ به  Mahsa
1 سال قبل

😂😂😂 چرا اتفاقا طولانی تر شده

Mahsa
Mahsa
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

میگم خو😂🤣

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x