رمان عشق صوری پارت 233

4
(2)

 

*شیدا*

کنار پنجره ایسناده بودم و بیرون رو تماشا میکردم.
روزهام به حدی تکراری بودن که گاهی احساس میکردم چیزی عقب و جلو نمیشه و ساعتها نمیگذرن یا حتی شبها صبح نمیشن!
انگشتهام رو به دور فنجون داغ قهوه حلقه کردم و با بالا آوردن دستم کمی از اون قهوه ی تلخ رو چشیدم.
تلفن همراهم چندین مرتبه پشت سرهم ویبره خورد اما من اشتیاقی برای خوندن پیامهایی که واسم اومده بود نداشتم.
اونقدر همونجا موندم تا وقتی که حس کردم پاهام نیاز به استراحت دارن برای همین از پنجره فاصله گرفتم و برگشتم سمت تک مبل راحتی ای که یه میز کوچیک کنارش بود و جای دراز کردن پاها رو هم داشت.
لم دادم و فنجون رو گذاشتم رو همون میز و بجاش همراهم رو برداشتم.
چند پیام داشتم که همه از طرف شیوا بود.
مشتاقانه عکسهایی که واسم ارسال کرده بود رو وا کردم.
چند سلفی دونفره با شهرام بود و زیرشون هم نوشته بود:

“شیدااااا”

“بالاخره پدر شهرام با ازدواجمون موافقت کرد”

“همش حس میکنم خوابم”

با دیدن اون عکسها و اون خبر خوب چشمهام گریه کردن و لبهام خندیدن.
چه خوب که لااقل بین ما دونفر یکیمون به مراد دلش رسید!
کلی ایموجی که شدت خوشحالیم رو نشون بده واسش فرستادم و پشتبندشون نوشتم:

“بهترین خبر عمرمو ازت شنیدم”

پیام رو ارسال کردم و به سلفی های دونفرشون خیره شدم.
ترکیب صورتهاشون کنارهم اونقدر ستودنی بود که بیشتر به کارت پستال می موند تا یه سلفی!
چند لحظه یعد یه پیام برام فرستاد که نوشته بود:

“خیلی بهم میایم نه؟”

شوخ طبعانه واسش نوشتم:

“خیلی! ولی داشتن همچین مرد جذابی یکم دردسر سازه.از ما گفتن بود”

پیام رو ارسال کردم و تلفن همراهم رو گذاشتم کنار.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.8 (9)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Aramesh
Aramesh
1 سال قبل

لطفا بقیه اشو بزارید خسته شدیم از بس انتظلر کشیدیم 😢😞

Nahar
Nahar
1 سال قبل

الهه بیا ببینمت؟ پیشگویی چیزی نیستی؟؟ اصلا ت نویسنده ای؟🙄😂

یکی
یکی
1 سال قبل

الهه خانمممممممم تو یه کاسه ای زیر نیم کاست هستتتتت اخه این دفعه هم همون حرف رووووو زدددد تروخدا خبری از آخر رمان داری به ماااا هم بگو مردیممممم بابا دقیقا رفت رو شیدا و موافقت کرده همون چیزی که تو گفتی راستشوووو بگوووو😂😂😂😂😂😂😂

Nahar
Nahar
پاسخ به  یکی
1 سال قبل

میگم نکنه نویسنده باشع؟؟؟

الهه
الهه
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

اگه من نویسنده بودم جای اینکه اینجا جواب بدم پارت میدادم

Mobin
Mobin
پاسخ به  یکی
1 سال قبل

ضایعست از قبل خوندههه

Mobin
Mobin
1 سال قبل

پارت ۲۳۴ :شیدا با خودش میگه چی میشد منم مثل شیوا با کسی که دوسش دارم ازدواج میکردم. 😐
پارت ۲۳۵:شیدا داره به فرزاد فکر میکنه.😐
پارت ۲۳۶:فرهاد میاد تو اتاقو دعواشون میشه.😐
پارت ۲۳۷:فرهاد یکی میخوابونه تو گوش شیدا. 😐
پارت ۲۳۸:شیدا میره پایین و توسط مادر 😐شوهرش تحقیر میشه.😐
پارت ۲۳۹:شیدا فرار میکنه.
پارت ۲۴۰:فرار که کرد یه روز تو خیابون میمونه 😐
پارت ۲۴۱:بعدش میره خونه فرزاد.😐
پارت۲۴۲:با فرزاد درد و دل میکنه و گریه میکنه.😐
بازم بگم یا بسه؟؟

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Mobin
فاطمه
پاسخ به  Mobin
1 سال قبل

ممنونم… ای کاش تو نویسنده بودی… دوروزه تموم میشد رمان

black girl
black girl
پاسخ به  Mobin
1 سال قبل

ادامه هم داره
فرزاد اول بغلش می کنه بعد پسش می زنه
پارت بعد:شیدا میگه اون منو نمی خواد صبح زود از خونش می زنه بیرون
پارت بعد:دوباره فرهاد کتکش می زنع میگه چرا بدون اجازه من جایی رفتی
پارت بعد:دوباره توسط مادرشوهرش تحقیر میشه و اون دختره می‌ره رو مخش
پارت بعد:یه زندگی کسل کننده و ادامه همین روند

بلوچ
بلوچ
1 سال قبل

بابا چرا کم‌مینویسه این یکم بیشتر کنه چی میشه

جانان
جانان
1 سال قبل

ولی دلم برا شیدا های تو دنیای واقعی کبابه
زنهایی که هیچ پشتوانه ای برای دنیای بعد طلاق ندارن میسوزه
ان شالله که همه خوشبخت و عاقبت بخیر بشن و هیچکدوم مثل شیدا نشیم

Sepideh
Sepideh
1 سال قبل

اون کی بود سری پیش این و پیش بینی کرده بود . دمت گرم درست از اب در اومد از این به بعد تو به جای نویسنده پارت بزار😂😂😂👌

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

باز شروع شد دیالوگهای تکراری شیدا با خودش (وای روزها و ثانیه ها نمیگذره احساس افسردگی دارم) بابا خوب برو جدا شو از این مرتیکه خرفت .

نفس❥︎シ︎
نفس❥︎シ︎
1 سال قبل

رسیدیم به شیدا
ولی دلم براش سوخت🥺🤧

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط نفس❥︎シ︎

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x