خلاصه رمان: امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از…
دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو میخوام…
خلاصه رمان: داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی…
خلاصه رمان : آیکان ، بیزینس من موفق و معروفی که برای پیدا کردن قاتل پدرش ، بعد از ۱۸ سال به ایران باز می گردد.در این راه رازهایی بر ملا میشود و در آتش انتقام آیکان ، فرین ، دختر حاج حافظ بزرگمهر مظلومانه قربانی…
خلاصه رمان : پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت میکنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین ،پگاه رو…
خلاصه رمان : «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری» این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر ورو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو.
خلاصه رمان : جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار میده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزهای میشه برای دامینیک تا با و شیطنتها و گذشتن از خطقرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که…
خلاصه رمان : در مورد دختر شیطونی به نام مهتاب که با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه طی حادثه ای عاشق شایان پسر همسایه ای که به تازگی به محله اونا اومدن میشه اما فکر میکنه شایان هیچ علاقه ای به اون نداره و…
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینیفروشی مقابل مدرسهشان کشیده میشود و دلش میرود برای چشمهای چمنیرنگ «میراث» پسرکِ شیرینیفروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و…
خلاصه رمان : لعل دوست پسر و کارش را همزمان از دست می دهد و در نقطه ای که امیدی برای پرداخت بدهی هایش ندارد پاکتی حاوی چندین چک به دستش می رسد… امیرحسین داریم بسیار خفن…
چه قیافش عنه موندم چطور دخترا عشقشون میشن
ارشممممممم چی🥺🥺🥺🥺❤️❤️❤️
من خوشم از ارشام میاد
این از قیافش معلومه از این بچه سوسولاست
منم بچم آرشامو دوس دارم 😥😂😂
خدای لب هاش💋
مادررررررر چه کراشیه ای جان خدا به دل آرام شانس داده به خدا خدایا منم میخاممممممممم ای خدااااااا
ننه جون هستی؟؟؟؟
هستم عزیزم
میگم میری مدوان یامیتونی کامنت بزاری اونجا
آره میتونم کامنت بذارم
ولی تایید اونجا دست ما نیست..
عضویت ما اینجاست فقط..
کامنت گذاشتن اونجاهم مثل اینجاس الان من باایمل اومدم اینطوریه منظورم مثل رماندونیه
آره عزيزم
چرا اینجا نمیذاری؟
ی کنجکاوی ساده بود😎😎😎
آها یادم نبود از قدیم تو کنجکاو بودی 😂🤣
فاطمه جان گفتن فقط قلم قوی میتونه اینجا رمانش رو بزاره لطفا پارتی بازی نکنین واسه دوستاتون
وا 😂
پارتی چیه؟
بچم میگه میتونم اونجا کامنت بذارم،
مگه رمان میخاد بذاره؟ 😂
باتشکر از شما چشم 😂
اییییی زلیل شی چقدر نازهههههه
خوشتیپ اوفففف جذابببب😍😍😍
بیادخترمردم ازدست رفت برش دارعکسو😂😂😂
😂😂😂
عکسسسسسسسسس دختللللرووو هم بذار ننه جون
مننن غشششش کردم برام اب قند بیارین😂
♥️😍😎
آناجان ی سوال چن سالت بودپسرت ب دنیااومداگ خواستی اینوتاییدنکن ولی جوابموبده
اینو بگم سنم لو میره 😂 😂
میگن چقد پیره 🤣🤣
پایین بود، 😂
همون حدودا
دل بایدجوون باشه ننه غمت نباشه
مادربه این پایه ای هستی تو
آره والا…
دلم ک جوون هس 😂
میگن مامان کدومه، از اونا 😂😂
وای جانم پس پدرجان کیف میکنه هاولی ننه یادت نره عکس رهاموندادیا
😂 😂 😂
منکه دوبار عکس گذاشتم..😂
ی روز تو رمان میذارم برات.
اینجا میتونم.
باشه فردامنتظرم
من کی گفتم فردا؟ 😂
گفتم ی روز ايشالا آینده ای چیزی 😂
خاچ تو سرت🤣🤣