رمان دلارای پارت 129

5
(3)

 

اشک از چشمش سرازیر شد

صدای زمزمه اش را جز خودش و هومن کسی نشنید :

_خدا من بهت قول دادم

خدایا قرارمون این نبود

خدایا… خدایا… تو رو خدا

زانو هایش لرزید و روی زمین افتاد

صدای فیلم درون گوش او و تمام مهمان ها پیچید :

_قرص میخوری دیگه ؟

_چه قرصی؟

_چه قرصی ؟من باید بگم چه قرصی ؟
از همونا که باید بخوری تا این دو ماه بالا نیاد

_آره ،قرص میخورم

_خلوت شم میبرمت دکتر زنان

داراب با بدنی لرزان سمت صفحه نمایش حمله ور شد

صدای شکستن جام های روی میز و پاره شدن صفحه با هم ادغام شد

مردی روبه رویش ایستاد و بازویش را وحشیانه کشید

با خودش فکر کرد چه کسی می تواند باشد

جز داراب کسی با او اینطور وحشیانه رفتار نمیکرد

سیلی محکم پدرش که روی گونه اش نشست چشمانش را بست

فهمید از این لحظه به بعد رفتار قدیم داراب هم برایش آرزو می شود

دامون آب دهنش را زیر پایش تف کرد :

_از این لحظه به بعد ببینم داری جون میدی هم حتی نگات نمی کنم

دیگه خواهری ندارم

پدرش بازو هایش را گرفت و به شدت تکان داد

صدایش گرفته و بغض دار بود :

_به من نگاه کن

به من نگاه کن بگو تو نیستی

بگو همش الکیه

دهنتو باز کن بی آبرو

سکوتش را که دید دستش را دوباره بالا برد و اینبار با شدت بیشتری کوبید

_بگو دلارای ، بگو تا همینجا نکشتمت

سیلی بعدی را زد

خون با شدت از بینی دلارای بیرون ریخت

هیچکس جلو نمی آمد

انگار همه کتک خوردن را حقش می دانستند

مروارید خانم بی حال روی مبل سلطنتی افتاد
و حاج ملک شاهان با صورت سفید شده به زمین خیره بود

دلارای به پدرش خیره شد

صورت مردانه اش خیس اشک بود

آرام لب زد :

_منو بزن !

چشمان پدرش گشاد شد

دوباره زمزمه کرد:

_منو بزن

پدرش التماس کرد:

_اون تو نیستی …. دختر من همچین کثافتی نیست

_منم … حالا بزن ،بذار بیدار شم

به گریه افتاد

التماس آمیز هق زد:

_منم … من داشتم می رقصیدم واسش

سیلی محکم پدرش لبخند روی لبش آورد

با لب های خونی خندید :

_من بودم … که …. که بوسیدمش

با سیلی بعدی چشمانش سیاهی رفت و روی زمین افتاد

صدای هق هق گریه اش بلند شد

خواب نبود

کابوس نبود

واقعیت محض بود ….

پدرش که دستش را روی قلبش گذاشت

همه چیز وحشتناک تر شد

صدای آژیر آمبولانس آمد

مادر و پدرش را از سالن بیرون بردند

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۹۰۱۶۸۸

دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات…
download

رمان رویای قاصدک 3 (2)

5 دیدگاه
  دانلود رمان رویای قاصدک خلاصه : عشق آتشین و نابی که منجر به جدایی شد و حالا سرنوشت بعد از دوازده سال دوباره مقابل هم قرارشون میده در حالی که احساسات گذشته هنوز فراموش نشده‌!!!تقابل جذاب و دیدنی دو عشق قدیمی…ایلدا دکترای معماری و استاد دانشگاه موفق و زیبایی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۹۲۰۰۷۰

دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه…
IMG 20230123 235654 617

دانلود رمان التهاب 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…      
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۲۲۱۰۴۳۷۲۶

دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی…
رمان ماهرخ

دانلود رمان ماهرخ به صورت pdf کامل از ریحانه نیاکام 4.2 (17)

2 دیدگاه
  خلاصه: -من می تونم اون دکتری که دنبالشی رو بیارم تا خواهرت رو عمل کنه و در عوض تو هم…. ماهرخ با تعجب نگاه مرد رو به رویش کرد که نگاهش در صورت دخترک چرخی خورد.. دخترک عاصی از نگاه مرد،  با حرص گفت: لطفا حرفتون رو کامل کنین…!…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۱۶۶۸۶

دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س 2 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای…
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.9 (18)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۰ ۲۰۴۷۵۲۱۰۲

دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک 4 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

64 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
anisa
anisa
2 سال قبل

عجب

رویا
رویا
2 سال قبل

فاز ارسلان از این کار چی بود خاک تو سر دلارای اگه بخواد بعد باهاش بمونه

آتاناز
آتاناز
2 سال قبل

ددووسستتااااننننننیییییییی که شاکی هستند برای کم گذاری پارت نگید ای بابا نگید بی خودیه نویسنده نمیبینه 😂😂😂😂😂😂

آتاناز
آتاناز
2 سال قبل

ااووففیی دددللممم خنننککککککک راحت شدیما تو دلم عروسیه

مسیحا
مسیحا
2 سال قبل

دختره واقعا اخلاق گوهی دارع کلا ریده و رو مخه😐

𝑆𝑎𝑏𝑎
𝑆𝑎𝑏𝑎
2 سال قبل

آخییی برینم برات الهییی💩🖤

اسما
اسما
2 سال قبل

اوففف بابا یکم بیشتر کن این پارت هارو زابرا شدیم قرار تا ده روز دیگه تو عروسی باشیم

جولیتِ رومیوو
جولیتِ رومیوو
2 سال قبل

سس مااااستتت

Sevili
Sevili
2 سال قبل

فقط یه سوال ارسلان کی میاد😐زد همه چیو نابود کرد خودش نیس

SARA
SARA
2 سال قبل

چ وحشتناک دلم کباب شد

ناهید
ناهید
2 سال قبل

فک کنم دلارای قبل از خوردن عسل بیهوش شد اینارم تو خیالاتش داره میبینه

معصوم
معصوم
پاسخ به  ناهید
2 سال قبل

آره فک کنم چه قدر عجیب شد

یکی
یکی
پاسخ به  ناهید
2 سال قبل

ایشالا که واقعیت داشته باشه 😂

سارا(یکی)😂
سارا(یکی)😂
2 سال قبل

می گما شما تو مدرسه خیلی انشا دوست داشتید دم به دقیقه خلاصه می نویسید .😂😂
من که فراری بودم

آتاناز
آتاناز
پاسخ به  سارا(یکی)😂
2 سال قبل

😂😂😂😂 از ما یاد بگیر 😎😂

Kati
Kati
2 سال قبل

چقدر دیگه مونده تموم شه این رمان؟😑💔

ارام
ارام
2 سال قبل

حقشه
میخواست انقد عشق عشق نکنه گوهی ک خورده باید پاش وایسه

معصومه
معصومه
پاسخ به  ارام
2 سال قبل

👍👍👍

آتاناز
آتاناز
پاسخ به  ارام
2 سال قبل

ااففرریییییینننننننننن خوشم اومد ازت😂👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

Zahra
Zahra
2 سال قبل

ارس کجایییی دقیقا کجایی
فردا نیای من میام عروسیتونو کلا میزنم داغون میکنم
بدبخت وسایلا داراب مگه پول مفت داری میزنی میشکونی😂

آتاناز
آتاناز
پاسخ به  Zahra
2 سال قبل

حداقل دلارای رو میزد که به خودشون و مردم آسیب پولی نزنه برای چی خسارت میاری بی صاب؟

Mehrimah
2 سال قبل

پارت ۱۳۰

آمبولانس اومد و حاجی را برد دلارای گریه کرد هومن سرشو پایین انداخت و تامام

سپیده
سپیده
2 سال قبل

ارسلان کجایی دقیقا کجایی😢😂😭

سارا(یکی)😂
سارا(یکی)😂
پاسخ به  سپیده
2 سال قبل

آدرس بده سپیده بیاد پیشت تکلیف تو رو روشن کنه 😂

Nikoo
2 سال قبل

یه سه چهار پارتی شاهد بزن بزن و خون و خونریزی
بعدشم فکر کنم ب مدت یه هفته درمانگاه و بیمارستان باشیم

آتاناز
آتاناز
پاسخ به  Nikoo
2 سال قبل

فک نکن مطمئن باش

......
......
2 سال قبل

تموم کن این بی صاحابو
مردم بابا از این سردرگمی😒

فاطمه نویسنده نظراتی ک در مورد رمانش میدیم میخونه🤔؟

گندم
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

خداروشکر وگرنه تیک تیکمون میکرد انقدر پشت سرش حرف میزنیم 😂😂

گندم
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

خداروشکر وگرنه تیک تیکمون میکرد انقدر پشت سرش حرف پیزنسم 😂😂

Zari
Zari
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

بگو بیاد بخونه😁

آتاناز
آتاناز
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
2 سال قبل

للططففااا بگو بیاد ببببببخخخوونننهه
من فکر میکردم میخونه😂😂😂

paeez
paeez
پاسخ به  ......
2 سال قبل

واسه رمان گلادیاتور که میخونه
من رمانو از اول نخوندم آخراش جذاب تره😂😂

zohre
zohre
2 سال قبل

چند پارت آینده را در بیمارستان سپری میکنیم عزیزان 😷😷🤕🤕🤒🤒

سپیده
سپیده
پاسخ به  zohre
2 سال قبل

اره دیگه همه مردن
حاج آقا ، حاج فرهمند ، مروارید خانم ، حاج خانم جان به جان آفرین تسلیم کردن 🤣🤣فقط هنگامه؛هومن؛ارسلان؛دلارای؛داراب و دامون زندن

دسته‌ها

64
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x