رمان دلارای پارت 202

3.5
(6)

 

ارام تشکر کرد و با فکری آشفته سمت حمام راه افتاد

_ ارسلان؟ بگیر شامپو رو

ارسلان در حمام را باز کرد و دلارای لب گزید

حتی سعی نمیکرد پایین تنه اش را پشت در پنهان کند

شامپو را سمتش دراز کرد اما ارسلان آن را نگرفت
سرش را بالا گرفت
نگاه خیره ارسلان روی سینه هایش بود و از موهایش آب می‌کشید

_ به به دخترحاجی
ناپرهیزی کردی

دلارای خودش را عقب کشید و در دل لعنت فرستاد به افکار احمقانه اش

عجب اشتباهی کرده بود!

نگاهش را دزدید

_ غذام سوخت!

غذایی در کار نبود اما فکر دیگری هم به ذهنش نمی‌رسید

ارسلان زیرلب به جهنمی زمزمه کرد و دستش را کشید

پشت سرش در را بست و به دیوار چسباندش

آرام کنار‌ گوشش لب زد

_ تو آسانسور محضر چی ور ور میکردی از اون هومن بی پدر؟

آرام لب زد

_ هیچی
بذار برم اینجا بخار گرفته گرممه

ارسلان دستش را کشید
زیر دوش دخترک را نگه داشت و بعد آب سرد را باز کرد

_ اوکی شد الان؟

دلارای با چشمان گشاد شده سعی کرد کنار برود

_ روانی

ارسلان با خنده آب را تنظیم کرد و خودش هم زیر دوش آمد

با دست چانه ی دخترک را گرفت و لب هایش را به دهان گرفت

با شدت بوسید

زبانش را در دهان دخترک هل داد و لب هایش را میان دندان هایش فشرد

برای ثانیه ای عقب کشید تا دخترک از بی اکسیژنی خفه نشوند و نفس زنان غرید

_ آخرین بار دبیرستانی بودم که یک مدت طولانی دستم به دختر جماعت نخورد
بعد از اون دیگه یادم نمیاد چنین موردی!

لاله گوش دخترک را گاز گرفت و ادامه داد

_ گفتم که بدونی اینبار چوب لای چرخم بذاری وای به حالت

دلارای حرفی نزد

بوسه هایش را کم و بیش جواب داد و حتی زمانی که آلپ‌ارسلان پیراهن ساحلی خیسش را از تنش بیرون کشید در دهانش ناله آرامی‌ کرد

نمی‌توانست او را متوقف کند!
شدنی نبود

اصلا امروز فرار میکرد ، فردا چه؟ پس فردا و روزهای بعد؟
ارسلان کوتاه نمی‌آمد!
او را خوب در این موارد شناخته بود

بهترین راه از نظرش این بود تا همراهی کند
هم ارسلان آرام تر میشد و هم بدن خودش آماده تر

ارسلان شیر آب را بست و کلافه عقب هلش داد

دخترک بدون اعتراض از در بیرون زد و عقب عقب رفت
روی تخت که افتاد زمزمه کرد

_ آروم ارسلان

ارسلان بی توجه به کارش ادامه داد
مثل همیشه او رابطه شان را مدیریت میکرد و دخترک نمی‌توانست اعتراضی کند

قسمت به قسمت بدنش را لمس کرد و بوسید

میان پاهایش که جا گرفت دخترک نفس زنان چشمانش را بست

درد کم کم بیشتر شد
دردی شبیه به رابطه اولشان که دخترانگی‌اش را از دست داده بود!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20231016 191105 492 scaled

دانلود رمان بامداد عاشقی pdf از miss_قرجه لو 5 (2)

3 دیدگاه
  رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو   مقدمه: قهوه‌ها تلخ شد و گره دستهامون باز، اون‌جا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچاره‌وار می‌گردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه…
IMG 20230123 235746 955

دانلود رمان آمیخته به تعصب 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه…
رمان گرگها

رمان گرگها 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان گرگها دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۳۲۳۶۸۷۷

دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری 0 (0)

4 دیدگاه
    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک…
IMG 20240525 135305 737

دانلود رمان ارباب زاده به صورت pdf کامل از الهام فعله گری 3.5 (6)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   صبح یکی از روزهای اواخر تابستان بود. عمارت میان درختان سرسبز مثل یک بنای رویایی در بهشت میماند که در یکی از بزرگترین اتاقهای آن، مرد با ابهت و تنومندی با بیقراری قدم میزد. عاقبت طاقت نیاورد و با صدای بلندی گفت:…
unnamed 22

رمان تژگاه 5 (1)

3 دیدگاه
  دانلود رمان تژگاه خلاصه : داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۶ ۱۰۴۸۲۴۸۹۶

دانلود رمان نشسته در نظر pdf از آزیتا خیری 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم…
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.9 (18)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۴۰۱۳۵

دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش…
IMG ۲۰۲۱۰۸۰۱ ۲۲۲۲۲۸

دانلود رمان مخمصه باران 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند…..

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

552 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Roya
Roya
1 سال قبل

چراپارت جدیدنمیاااد

...
...
1 سال قبل

پارت جدید رو بزارین

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  ...
1 سال قبل

بیا چت روم ۵۶ اعتراض بزار

*_*
*_*
1 سال قبل

کاش بزاری پارتو :/

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  *_*
1 سال قبل

بیاین چت روم ۵۶ اعتراض کنید تا پارت بعد رو بزاره

هستیشونم
هستیشونم
1 سال قبل

پارت جدید امد؟؟

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

بیا چت روم ۵۶ اعتراض کن تا بزاره ادمین جون😂

Tamana
Tamana
1 سال قبل

بیا دیگه فاطمه جونم🥺

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Tamana
1 سال قبل

اینجا پیامتو نمیبینه بیا چت روم ۵۶😂 جدی میگم

Tamana
Tamana
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل

بابا اونجام گفتم🤣

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Tamana
1 سال قبل

بازم بگوووو 🤣 اگر ببینه حجم پیامای چت روم ۵۶ به طرز عجیبی زیاد شده جان تو جان خودم میزاره😂

Tamana
Tamana
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل

😬🤦‍♀️😂😂

Tamana
Tamana
1 سال قبل

آزاده تو جنگل آمازون دیدت😐🤣🤣💔
میگه رفتی حشره بیاری برای چت رومهای بعدی
🤣🤣

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Tamana
1 سال قبل

هعی آره بنده خدا ادمین خیلییییی گلیه🤧😂

Tamana
Tamana
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
1 سال قبل

اره میدونم🥰🤣

Tamana
Tamana
1 سال قبل

فاطمهههه کجاییییییی

ناز
ناز
1 سال قبل

😐😐😐😐😐

Zahra...
Zahra...
1 سال قبل

چرا پارت جدید نیست؟

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Zahra...
1 سال قبل

بیاین چت روم ۵۶ اعتراض بزارین تا پارت بعدی رمانو بزاره 😌💔

Zahra
Zahra
1 سال قبل

اوف چقد کمه خدایی پارتا ایقد انتظار میکشیم تا پارت جدید بیایه اونوقت ب ثانیه نمیکشه تموم میشه
تو رو خدا یکم احترام قائل شو برا ما بیشترش کن 😰😰😰😰😰😰

mehr58
mehr58
1 سال قبل

واویلا ایسو چه کنه اغز دست ارسلانننن

Tamana
Tamana
1 سال قبل

آقای Ali
لطفا بیاین چت روم
از طرف مائده و من😐🤣🤣

Narges
Narges
پاسخ به  Tamana
1 سال قبل

بچه ها شما تو کدوم چت روم هستید

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Narges
1 سال قبل

۵۶ گلی❤️

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

الان علی خان چرا قهریدن😐💔💔🔪🔪

Ali
Ali
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

قهر نیستم بلای جون

Maedeh
پاسخ به  Ali
1 سال قبل

مطمعنی؟😂بیا اونور پس😂

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

کسایی ک میخوان بیان چت روم :
آقا کاری ک نداره ، برید تو لیست رمانا ک این بالاس بعد بالاش نوشته چت روم ، بزنید روش بیاید …

Maedeh
Maedeh
1 سال قبل

فاطمه به نویسنده بگوووووو
پارت جدید بزارم مگر نه به خدا قرص برنج میخورم خودکشی میکنمااااا😑

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

منم خودمو از مبل پرت میکنم پایین 😑🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  دیجی تلما😜
1 سال قبل

نههههه خطرنااکه

Ali
Ali
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

.

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Ali
Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Ali
1 سال قبل

جون؟

soniya babaii
soniya babaii
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

نکن اینکارو بچه دلی فدات بشع😂

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط soniya babaii
Maedeh
Maedeh
پاسخ به  soniya babaii
1 سال قبل

نه دیگه بیاید حلالیت ب تلبید

fati
fati
1 سال قبل

چ خبره ناموصا ۴۹۰ کامنت

هستیشونم
هستیشونم
1 سال قبل

بچه دلی😐💔
این رمان یاکان پارت گذاریش چجوریع، دیدم کامنت گذاشتی

soniya babaii
soniya babaii
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

خودمم نمیدونم 😐

هستیشونم
هستیشونم
1 سال قبل

چت روم کجاست بگین منم بیامممم😐😐😐💔

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

بلو پایین تمنا و علی و دجی تلما
توضیح دادن

fati
fati
پاسخ به  هستیشونم
1 سال قبل

چت روم همون بالا نوشته دسته ها چت روم هم زده یا از گوگل بزن چت روم رمان دونی

هستیشونم
هستیشونم
پاسخ به  fati
1 سال قبل

اوکی

(رویا)
(رویا)
1 سال قبل

چقدر زر زدین من نبودم خخخخ

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  (رویا)
1 سال قبل

ما چهارتاهم دوستت داریم😐شرمندمون نکن

دریا فرهمند
دریا فرهمند
1 سال قبل

بچه ها🙄🙄به مولاچیکار‌میکنین ترکونیدن این کامتارو 😂😂از یه طرف دوبرادری که جدید کارد سایت شدن بد جوری دارن اتیش به ما میکنن از یه طرف هم که مایده بابا بس گنین عه
والا ماهم تو دانشگاهدوتا پسر دیوونه داریم 😂😂بدبختا به خمه میگن ابجی ولی اذیتمون میکنن نکنین بابا نفس و مایده و با امیر علی و علی اقا ول کنید 😂😂

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

من قعلم دریا🥺💔

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  Maedeh
1 سال قبل

بیا اشتی 😂

Ali
Ali
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

چشم

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Ali
1 سال قبل

بیا چت روم🤣

دریا فرهمند
دریا فرهمند
پاسخ به  Ali
1 سال قبل

کاکای حرف گوش کن😂

fati
fati
پاسخ به  دریا فرهمند
1 سال قبل

😂😂😂

دسته‌ها

552
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x