رمان دلارای پارت 252

 

 

دستش را که به شلوار ارسلان رساند تشخیص داد چه در سر دارد

 

وحشیانه موهایش را چنگ زد با پوزخند گفت

 

_ بخاطر بچه‌ات ناپرهیزی میکنی دخترحاجی!

از این کارا نمی‌کردی

 

دلارای بدون توجه به او به کارش ادامه داد

 

صدای ناله های ارسلان‌ که بلند شد با درد غرید

 

_ ول کن موهامو ارسلان کندیشون

 

آلپ‌ارسلان محلش نداد و او نفس زنان ادامه داد

 

چنددقیقه بعد نفس زنان خودش را روی تخت انداخت و با چندش دستش را دور دهانش کشید

 

_ دیگه … هیچ وقت این کارو نمی‌کنم

 

ارسلان دستش را دور کمرش انداخت و بی حال خندید

 

_ مطمئن نباش!

 

دخترک بی توجه به او از تخت پایین زد و سمت حمام رفت

 

دوش گرفت ، موهایش را دو طرفش خرگوشی بست و بافت سفید رنگی که ارسلان سوغاتی آورده بود را با شلوار چسب مشکی پوشید

 

اگر شکم برآمده اش که به سختی در بافت جا شده بود را فاکتور میگرفت شبیه به دختربچه های شر شده بود!

 

رژ سرخ رنگی به لب زد و بعد از ماه ها خط چشم کشید

 

 

مرغ آلویی که بویش در خانه پیچیده بود خودش را هم به ضعف می انداخت

 

چه برسد به آلپ‌ارسلانی که ساعت یازده ظهر با موهای نامرتب و چشمان ورم کرده از اتاق بیرون زد

 

_ بوی چیه؟

 

دلارای با دیدنش لبخند زد

شبیه به پسربچه ها بود

دوست داشت موهایش را بیشتر بهم بریزد!

 

_ مرغ آلو

 

آلپ‌ارسلان سر قابلمه را برداشت و با لذت بو کشید

 

_ تو مگه از آلو بدت نمیومد؟

 

لبخند دلارای عمیق تر شد

 

روزخوبی را شروع کرده بود و سعی داشت تصویر هایی که دیشب در موبایل دیده بود را فراموش کند

 

_ اهورا دوست داره فکر کنم

این چند وقت همش هوس آلو کردم

 

ارسلان بی توجه به او ملاقه را سمت دهانش برد

 

دلارای شاکی از جا پرید

 

_ دهن نزن … ارسلان

 

ارسلان مرغ آلوی خوش طعم را مزه مزه کرد

 

_ جز خودم و تو قراره کی بخوره که دهن نزنم؟

دیشب دهنم تو دهنت نبود؟

 

دلارای لبش را به دندان گرفت و آلپ‌ارسلان همانطور که از کنارش میگذشت ضربه ای محکم روی باسنش زد

 

_ حتی جاهای دیگه‌ام!

 

 

 

4.6/5 - (123 امتیاز)
پارت های قبلی همین رمان

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
26 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ماهی
ماهی
3 ماه قبل

نویسنده جان فحش خورت ملسه☺ نوش جان

آسیه
آسیه
3 ماه قبل

کاش حداقل روزی دو پارت بذاری واقعا خسته شدم از بس روزی ده بار چک میکنم ببینم پارت گذاشتی یا نه… کسی رمان خوب سراغ داره معرفی کنه ممنون میشم

neda
عضو
پاسخ به  آسیه
3 ماه قبل

پیشنهاد میکنم رمان عصیانگر بخونی…

آسیه
آسیه
پاسخ به  neda
3 ماه قبل

ممنونم

neda
عضو
پاسخ به  آسیه
3 ماه قبل

خاهش می‌کنم عزیزم…
زیاد رمان خوندم ولی این رمان هميشه ملکه ذهنمه 🙋🏻‍♀️♥️😍

Nazgol
نازگل
3 ماه قبل

خسته شدم خستهههـ🙄کی قراره تموم شه

S.Sh
S.Sh
3 ماه قبل

حالم بهم خورد🤮🤮
مگه زنا ابزار جنسین!!!!واقعا که😒

mmmmmmm
mmmmmmm
3 ماه قبل

خداروشکر بالاخره صبح دمید

آذرخش
آذرخش
3 ماه قبل

رمان قشنگیه فقط داره طولش میده کی تموم میشه خدا عالمه

Yasna
Yasna
پاسخ به  آذرخش
3 ماه قبل

تموم شه؟ تازه اولشه! طبق بنر هایی ک داخل تل نویسنده اصلی بخش میکنه تازه این اولشه و روزای خوبشون! ارسلان از خیر بچه میگذره ولی یه جهنم به تمام معنا برای دلی درست میکنه به جرم اینکه پدر دلی مامان ارسلان رو اذیت میکرده و باعث مرگ خواهرش میشه

Sam
Sam
3 ماه قبل

😂 😂 😂 😂 😂 😂

......
......
3 ماه قبل

نگفتم مریضه؟؟؟؟؟

کسایی مریضن و هیچکی از بیماریشون خبرنداره
بلاخره ی جا ی جوری اونو اعتراف می کنند
یکی با کشیدن نقاشی
یکی با تخلیه عقده هاش سر یکی دیگ
یکی هم با نوشتن
اونجوری از کارشون لذت دوچندان می برند!

یه نفری
یه نفری
پاسخ به  ......
3 ماه قبل

چه ربطی به مریض بودن داره?😐پارتارو دق میده تا بنویسه وقتی هم مینویسه چس مثقال بیشتر نیست ولی خب واسم سوال شد چرا دقیقا میگی مریضه?

-_-
-_-
3 ماه قبل

فکر نمی کردم نویسنده انقدر قبیح باشه دیگه این رمان رو نمی خونم واقعا که
کاملا معلومه نویسنده یه منحرفه
بعدشم دلارای تو خانواده ی مذهبی مگه بزرگ نشده بود؟ این کارا رو چه به دلارای؟ گندش بزنن با این “رمانش”

یه نفری
یه نفری
پاسخ به  -_-
3 ماه قبل

حاجی تو دیگه خیلی پاستوریزه ای, رمانای دیگه نخوندی ببینی این نویسنده چقدر با سانسور و ملاحضه نوشته
بعدشم رمان راجب کسیه که انقدر دختر باز و لاشیه دیگه چه انتظاری داری خب, نویسنده هم با توجه به سبک رمانش خوب تونسته هم شخصیت و کارایی که مربوط به ارسلانه رو با ملاحضه و سربسته توضیح بده
فقط پارت گذاری و دق دادنش داغونه که اونم هزاران فوش نسیب نویسنده باد

jemm
jemm
پاسخ به  یه نفری
3 ماه قبل

عرضم به خدمتتون که کسی نگفته که رمانای دیگه خوبن. مشکل از فی کفایتی قلم به دست هاییه که نویسنده نامیده میشن.
من خودم تا الان رمانو میخوندم. ولی از الان به بعد دیگه دلارای تنها رمان دنیا هم که باشه نگاهم بهش نمی ندازم. نویسنده انقدر مهارت نداره که دو تا اتفاق در پیش بیاره تا رمان جذاب بشه.
یعنی انقدر بی خلاقیته و انقدر اتفاق به ذهنش نمیرسه و انقدر نویسنده نبوده و قلم دستش نگرفته که جز شرح وقیحانه و شیرین مسائل جنسی هیچ کاری از دستش بر نمیاد.
متاسفم که برای همچین رمان هایی که متاسفانه زیادم هستن و عشق رو کثیف و وقیح و فقط مسائل جنسی جلوه میدن، حتی سایت هم وجود داره.
متاسفم که در چنین فضا هایی هنر به گند کشیده میشه و تقدس قلم نجس میشه.

آرشیدا
هلنا
پاسخ به  -_-
3 ماه قبل

راست میگی اصلا ما از کی انقد بیکار شدیم رمان اینترنتی می خوانیم🌝🤣

تورو سننه قربونم بری
تورو سننه قربونم بری
پاسخ به  -_-
3 ماه قبل

جووون باباا چهه مثبتی تو افتاب مهتاب ندیده کی بودی ط🤣🤣🤣🤣

Yas
Yas
پاسخ به  -_-
3 ماه قبل

اینکه میگید نویسنده قبیحه درسته اصلاهم کاراهای زشتش مربوط به این پارت نمیشه از قسمت اول رمانش داشت کار دلارای رو توجیح میکرد که داره گناه میکنه چون بی محبتی دیده این اصلا ربطی نداره کسی بی محبتی ببینه دلیل بشه که بره هرزه بشه بگذریم
و اینکه میگید دلارای مگه از خانواده ی مذهبیه اینکارا یعنی چی رو درک نمیکنم چه ربطی داره چون از خانواده ی مذهبیه نمیتونه باشوهرش تو س ک س آزاد باشه؟؟؟ س ک س یعنی بی حد مرز بودن با همسرت کسی که بهت حلاله ومحرمه شما نمیای پارت اول نظر بدی این کارا یعنی چی چرا داره گناه میکنه چرا داره هرزگی میکنه و زنا میکنه به کار زشتش و گناهش اسم عشق میزارید و تمام کاراشو توجیح میکنید ولی حالا که محرم ارسلان شده میگید این کارا یعنی چی درکتون نمیکنم واقعا جای تعجب داره

neda
عضو
پاسخ به  Yas
3 ماه قبل

حرص نخور بچه، پوستت چروک میشه 😂 😂

Yas
Yas
پاسخ به  neda
3 ماه قبل

😂 😂 😂 😂 حرص نمیخورم مامان فقط بعضی از نظرها برام جای تعجب داره 🤔🤔🤔🤔🤔

Wahla
Wahla
3 ماه قبل

حاجی سریع تر ادامشو بزار

آمین
آمین
3 ماه قبل

پیر شدم سر ای رمانو بقران

هله دان دان هله یه دانه
هله دان دان هله یه دانه
پاسخ به  آمین
3 ماه قبل

وای خوب بود این 😂 😂 😂 😂 😂 😂

هستی:)
هستی:)
3 ماه قبل

دیگه داره خیلی مزخرف میشه..

هلنا
هلنا
3 ماه قبل

خجالت

26
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x