رمان دونی

 

 

 

 

 

موهایش را چنگ زد و محکم کشید

 

ارسلان آخی گفت و بی آنکه سرش را بلند کند کمرش را چنگ زد

 

تشنه بود!

تشنه ی آرامش و اشتیاقی که به او داشت و تا به حال برای هیچ زن دیگری حس نکرده بود!

 

انگار فاصله حریصش کرده بود!

 

مثل ببری که روزها گرسنه اش نگه داشته بودند و حالا آهویی لذیذ روبرویش میرقصاندند!

 

دلارای نفس زنان با چشمان بسته لب زد

 

_ ارسلان…

 

ارسلان جوابش را نداد

 

دست هایش روی بدن دخترک می‌گشت و تلاش میکرد آسیبی با او نرساند

 

دلارای ملتمس نالید

 

_ ارسلان

 

سر آلپ‌ارسلان کمی بالا آمد

 

حال خیره دخترک بود که دلارای آرام زمزمه کرد

 

_ نکن

 

دستان آلپ‌ارسلان روی بدنش خشک شد اما دلارای با ناله ادامه داد

 

_ خودتو … کنترل نکن

 

 

موهایش را چنگ زد و سرش را بالا کشید

 

اینبار او بود که با خشونت لب های مردانه اش را می‌بوسید تا نفس کم بیاورد

 

ته ریش روی گونه هایش را نوازش ‌کرد و بوی تنش را نفس کشید

 

آنقدر دلتنگ این مرد بود که انگار با هربار بوسیدنش حفره ای در قلبش پر میشد!

 

چطور نفهمیده بود تا این اندازه وابسته اش است؟

 

چطور تا به امروز خیال میکرد تنها دلبستگی اش در این دنیا هاوژین است؟

 

او هاوژین را دوست داشت…

شاید بخاطر اینکه یادگار این مرد بود!

 

ثمره عشقی که به آلپ‌ارسلان داشت

 

چشمانش را بست و خودش را به ارسلان سپرد

 

این مرد بلدش بود!

 

*

 

خسته بود

خسته اما آرام

دلش می‌خواست بعد از ماه ها چشم هایش را با خیالی آسوده ببندد اما نوازش انگشت های آلپ‌ارسلان میان موهایش اجازه نمی‌داد

 

انگار می‌ترسید بخوابد و همه چیز رویا باشد

 

سرش روی قفسه سینه ی آلپ‌ارسلان بود و صدای تپش های منظم قلبش را می‌توانست تشخیص دهد

 

 

 

ارسلان دود را بیرون فرستاد و همانطور که با یک دست سیگار را بالا نگه داشته بود ، دست دیگرش را میان تارهای موی دخترک چرخاند

 

بی اعصاب پچ زد

 

_ رید به موهات زنیکه احمق

 

دلارای آرام قفسه سینه‌ی برهنه اش را نوازش کرد

 

_ بلند میشه

 

ارسلان سیگار را به لبش چسباند و زمزمه کرد

 

_ میگم یکی بیاد درستش کنه

کج کوتاه کرده

 

دلارای کمرنگ لبخند زد

 

ارسلان بی مقدمه پرسید

 

_ چطور اینجارو پیدا کردی؟

 

متوجه منظورش نشد

 

_ کجارو؟

 

_ دبی! کلاب من

 

دلارای بهت زده جواب داد

 

_ نمی‌دونستم مال توئه

فقط یکی بهم پیشنهاد داد به جای فروختن کلیه بیام اینجا

 

ارسلان زیرلب غر زد

 

_ غلط کرد

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 788

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان لمس تنهایی ماه به صورت pdf کامل از منا امین سرشت

      خلاصه رمان :   همیشه آدم‌ها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همه‌ی چهره‌هایی که می‌بینیم، آدم‌هایی هستن که نمی‌شه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهایی‌هاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوسته‌ی سفت و سخت رو شکوند. این قصه،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زندگی سیگاری pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان : «جلد اول» «جلد دوم انتقام آبی» دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه. دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا هم ازش نا امید شده به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به چالش میکشد و هرکدام به نحوی با این مسئله و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

57 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
kamand
kamand
7 ماه قبل

ای لعنت بهت

delvin
delvin
7 ماه قبل

لعنتتتت

طرفدار دلارای
طرفدار دلارای
7 ماه قبل

باز که‌تو مردی نویسنده

رضا
رضا
7 ماه قبل

ای تو روحت باشه بعد دو هفته هنوز پارت نذاشتی

به تو چه😐
به تو چه😐
7 ماه قبل

کلا نویسنده عادتشه که خب کلا اردیبهشت و خرداد تا اواسط تیر به خاطر امتحانا نمیزاره بعد از اواسط تیر تا اواسط اذر هر موقع عشقش کشید پارت میده بعد از اواسط اذر تقریبا تا اواخر دی ماه دست و دلباز میشه کمییی فقط بعد دوباره اوایل بهمن تا اواخر اسفند هر موقع عشقش کشید پارت میده
هفته اول فروردین به خاطر عید دست و دلباز میشه دیگه بعد از هفته اول غیبش میزنه

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط به تو چه😐
SAMA
SAMA
7 ماه قبل

چرا پس پارت نمیده 😭موندیم تو خماری همینطور

delvin
delvin
7 ماه قبل

لعنت

اسما
اسما
7 ماه قبل

این نویسنده دوقطبیه حتما ببریدش دامپزشکی

اهورا بن آلپ🗿
اهورا بن آلپ🗿
7 ماه قبل

سلام ، من داخل chrome زدم رمان دلارای پی‌دی‌اف اورد اولین سایت که اومد بالا سایته رمان بوک بود دانلود رمان دلارای از حنانه فیضی آخرش هم خوب بود دلی و آلپ کنارهم هستن و خوشحالن کنار هاوژین صاحب اهورا هم میشن

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط Aneyeta
delvin
delvin
پاسخ به  اهورا بن آلپ🗿
7 ماه قبل

آخرش خیلی غیر حرفه ای تموم شده، ذهنمون نمیتونه بپذیره که این نوع نوشته تهشه🤕

لباس حورا که نویسنده روش کراشه
لباس حورا که نویسنده روش کراشه
پاسخ به  delvin
7 ماه قبل

نمی دونم شایدم فیکه

SAMA
SAMA
پاسخ به  delvin
7 ماه قبل

دقیقا نویسنده خیلی از شخصیت آلپ ارسلان دور شد اونجا منم خوندمش اصلا ارسلان یهو ازین رو به اون رو شد مگه میشه اخه ولی دوست دارم پایان اینم ببینم توی سایت اون احتمالا فیک

عالی
عالی
پاسخ به  اهورا بن آلپ🗿
7 ماه قبل

منم خوندمش میگن که فیکه

delvin
delvin
7 ماه قبل

پارت جدید کو؟
دوباره رفت سالی یه بار؟

گانگ گانگ
گانگ گانگ
7 ماه قبل

دوستانی که گیر رمان دلارای هستین هنوز بعد سه سال.. کاملش اومده کافیه یه سرچ کوچیک کنین و پی دی افشو دانلود کنین .. دیگه لازم نیست هردوماه ی پارت بخونین فک کنم اولین سایت نیست دومین سایتیه که میاد واستون

هیچی
هیچی
پاسخ به  گانگ گانگ
7 ماه قبل

برای بار هزارم اون فیکهههه
انگار این همه آدم اینجا به عقلشون نمیرسه اونو برن بخونن

گانگ گانگ
گانگ گانگ
پاسخ به  گانگ گانگ
7 ماه قبل

امیدوارم فیک باشه. پایانش که اصلا خوب نبود

در ب در یه رمان:/
در ب در یه رمان:/
7 ماه قبل

بچه ها یه رمان قشنگ بگین بخونم
بی رمانی فشار آورده…

هیچی
هیچی
پاسخ به  در ب در یه رمان:/
7 ماه قبل

طومار
آمال
داو اول
در همسایگی گودزیلا
طنین افتاده در ثمین (البته تا یه جایی رایگانه بقیش پولی)

بهار
بهار
پاسخ به  هیچی
7 ماه قبل

دمت گرم خدایی

راحیل
راحیل
پاسخ به  در ب در یه رمان:/
7 ماه قبل

رمان های بانوی قصه ، پائیز آغاز زندگیست ، گل سر شکسته پرنیان شب ، انتقام و آبرو ، سه سوت ، عمارت سیاه، رد های ماندگار، اسطوره، فرمیسک ، سفر به دیار عشق ، حسرت تنهایی من، جگوار و شهر بازی رمان‌هایی هستند که خیلی دوستشون دارم

بهار
بهار
پاسخ به  راحیل
7 ماه قبل

عشقی بمولا

Tina
Tina
پاسخ به  در ب در یه رمان:/
7 ماه قبل

پروانه میخواهد تورا. دالاهو. این دوتا خیلی قشنگن و تموم شدن رمانای درحال پارت گذاریم ماتیک و آووکادو

بهار
بهار
پاسخ به  Tina
7 ماه قبل

پروانه میخواهد تورا و ماتیکو خوندم
اون دوتارم ی سر بزنم
دمت گرم ستون

kamand
kamand
7 ماه قبل

وایی ننم من دیگ ی سال شد این رمانو میخونم اقا خسته شدم بیا تمومش کن جان ننت

کیوی خانم🥝
کیوی خانم🥝
پاسخ به  kamand
7 ماه قبل

تو باز خوبه یه ساله
من سه سالههههههههههه
سه سالللللل😐😶

دختر
دختر
7 ماه قبل

کی پارت دارین 🥺🥺

کیوی خانم🥝
کیوی خانم🥝
پاسخ به  دختر
7 ماه قبل

انشالله سال دیگه😂😂

هیچی
هیچی
پاسخ به  کیوی خانم🥝
7 ماه قبل

خوبه دو ماه مونده

کیوی خانم🥝
کیوی خانم🥝
پاسخ به  هیچی
7 ماه قبل

😂😂

دوست دختر علیرضا رفیق ارسلان
دوست دختر علیرضا رفیق ارسلان
7 ماه قبل

عجیب این پارتو دوست داشتم:)

...
...
7 ماه قبل

وقتی همه چیز خوب است، میترسم!
ما به لنگیدن یک جای کار
عادت کرده ایم…!

-هوشنگ ابتهاج

نظرم برای این پارت🤦🏻‍♀️

delvin
delvin
پاسخ به  ...
7 ماه قبل

دقیقا، وقتی همه چیز داره خوب پیش میره یعنی یه جای کار داره میلنگه

neda
عضو
پاسخ به  delvin
7 ماه قبل

قانون زندگی هم همینه
تا یکم خوشی زندگی به گریه میندازتت 🙂

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
7 ماه قبل

جانم خواهر ؟؟

دلی
دلی
پاسخ به  delvin
7 ماه قبل

منتظر مردن همشون باش
از نویسنده بعید نیست همه چیو یهویی بهم بریزه

پا به پای بدبختی های دلی
پا به پای بدبختی های دلی
پاسخ به  ...
7 ماه قبل

😂دیقا ، ولی من اصلا دلم نمیخواد دلی ازگذشته ارس بدونه چون واقعنی نابود میشه 💔

Hani
Hani
پاسخ به  پا به پای بدبختی های دلی
7 ماه قبل

کدوم گذشته؟؟

رهگذر
رهگذر
پاسخ به  Hani
7 ماه قبل

فکر کنم منظورش زمانی که ارسلان دنبال دلارای بود
شاید هم دوران بچگی ارسلان رو میگه که بنظرم دوران بچگی دلارای بدتر هم بود ارسلان به عنوان یه پسر محدودیت هایی کمتری داشت اما دلارای واقعا بچگی یا یهتر بگم کل دوره زندگیش بد بود

هیچی
هیچی
پاسخ به  رهگذر
7 ماه قبل

چی میگی بابا
این ساینا و خواهرش که معلوم نیست چکاره ان تو رمان رو میگه

پا به پای بدبختی های دلی
پا به پای بدبختی های دلی
پاسخ به  هیچی
7 ماه قبل

اهوم اینو منظورمه

Hani
Hani
پاسخ به  هیچی
7 ماه قبل

اوه یس

luna
luna
7 ماه قبل

چند بار خواندم تا باور کنم پارتو

M.h
M.h
7 ماه قبل

عجیب از ارسلان همچنین چیزی انتظار ندارم

بهار
بهار
7 ماه قبل

خوبه انگار کم کم داریم ب یه نتایجی میرسیم اگ گند زده نشه

hadis
hadis
7 ماه قبل

عجب چرا تموم نمیشه

دسته‌ها
57
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x