رمان دل دیوانه پسندم پارت 48

3
(4)

 

زل زده بود تو چشمام. اخم غلیظی داشت.

یهو دهنش وا شد. انگار می خواست یه چیز بگه. منتظر بودم که صداش در بیاد و واژه ها رو کنار هم ردیف کنه

ولی هیچی نگفت و باز گرفت خوابید.
دستام مشت شد.
دیگه واقعا حرصم گرفت.

فکر کردم که بهتره دیگه تمومش کنم و برم.

چون قصد حرف زدن نداشت.
باید می رفتم و باز دو سه روزی با دوربین ها کنترلش می کردم.

شاید می فهمیدم که چرا در حضور من پنجره رو می بنده و وقتی که تنهاس و مطمئنه کسی نمیاد بازش می کنه.

از روی صندلی بلند شدم.
آهی کشیدم و به عنوان آخرین جمله بهش گفتم :

من قصدم کمکه. ولی تو حتی حاضر نیستی واسه کمک به من یه کلمه حرف بزنی.

فکر نکنم خیلی کالری نیاز داشته باشی.
اینو گفتم و رفتم بیرون.

موسوی توی راهرو بود. با دیدن قیافم خودش جوابش رو گرفت و گفت :

پس بازم به حرف نیومد.
سر تکون دادم و گفتم : نه.
حتی اگه لال هم بود با زبان اشاره

یا نوشتن حرفش رو می زد. این آدم نمی خواد که حرف بزنه.

_ درسته. اینو خود ما هم می دونیم.
یهو یه فکری به سرم زد.

دو تا دستام رو به هم کوبیدم و گفتم :
فهمیدم دکتر.
با تعجب نگاهم کرد و گفت :

چی رو فهمیدید؟
_ میشه بریم توی دفتر با هم صحبت کنیم؟

_ بله حتما.

معلوم بود خیلی کنجکاو شده.
رفتیم توی دفترش و نشستیم.

وقتی خیالم راحت شد کسی صدامون رو نمی شنوه گفتم :
سروش میلانی فقط داره ادای آدم های روانی رو در میاره درسته.

_ صدق این موضوع هنوز به ما اثبات نشده.
ولی خب قبول دارم که حرف نزدنش کاملا ارادیه

-ولی به من ثابت شده.
و من الان یه پیشنهاد دارم.
_ چه پیشنهادی؟

_ سروش خودش می خواد که اینجا باشه. چون هیچ تلاشی برای بهبودی نمی کنه.

واسه همین باید امتیاز اینجا موندن رو ازش بگیریم.
_ یعنی چی؟ متوجه نمیشم؟ آخه مگه موندن اینجا امتیاز محسوب می شه.

_ برای اون که می خواد بمونه آره.
کسی هم که دلیلش رو نمی دونه

میگید کس و کاری هم نداره که بیاد دنبالش

‌_ نه. هیچ کس رو.
_ خب. پس اگه نذاریم اینجا بمونه شاید بتونیم بفهمیم ماجرا چیه

_ چه جوری؟
_ بیرونش کنیم.
با چشمای گرد شده گفت.
– بیرون کنیم؟ ازمون شکایت میشه خانم.

_ صحنه سازیه. شما که واقعا نمی خواید مریضتون رو بیرون کنید.
فقط واسه اینکه ببینیم چی کار می کنه.

یا کجا می ره.
اصلا اگه بشنوه دیگه نمی تونه اینجا بمونه قراره عکس العملش چی باشه.

معلوم بود تردید داره.
_به من اعتماد کنید آقای دکتر.
یا نم پس نمی ده و بازم برش می گردونیم همینجا.

یا اینکه بالاخره یه واکنش جدید ازش می بینیم

_ الان میگید بریم بگیم باید از اینجا بری؟
همین الان هم نه.

اینم بسپارید به من. امروز که نمیشه.
فردا میام تا نقشه رو عملی کنم.

_ مطمئنید که جواب میده؟
یکم مکث کردم.
_ گفتم که. نهایت اینه که باز بر می گرده همینجا.

یعنی چیزی رو از دست نمی دیم.
_ چی بگم. بهتون اعتماد می کنم.
_ ممنونم.

از موسوی خدافظی کردم و راه افتادم سمت خونه.
باید سریع تر می رفتم و می نشستم پشت سیستم.

تو راه که بودم گوشیم زنگ خورد.
برداشتم دیدم استاد شفیعی پوره

خیلی جدی و بی حوصله جواب دادم.
-الو؟
_ سلام دخترم.
چه دخترمی هم می گفت.

حال بد من تماما تقصیر اونا بود.
_ سلام.
_ خوبی؟
_ به لطف شما بله.

_ معلومه خیلی پری.
چی شده.
_ چیزی نشده. جانم امری داشتید؟

_ زنگ زدم ببینم کارات چطور پیش می ره.
_ کارام خوب پیش می ره خداروشکر.

_ واقعا؟
_ توقع شنیدن چیز دیگه ای رو داشتی.
_ از تو نه.

می دونم از پسش بر میای.
_ اگه می دونستید اینقدر شرایط رو برام سخت نمی کردید.

هوفی کشید
_ به خانواده سلام برسون. کمک نیاز داشتی بگو.
_ ممنون. بله. خدانگهدار

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240606 191033 683

دانلود رمان روح پادشاه به صورت pdf کامل از دل آرا فاضل 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   زمان و تاریخ، مبهم و عجیب است. گاهی یک ساعتش یک ثانیه و گاهی همان یک ساعت یک عمر می‌گذرد!. شنیده‌اید که ارواح در زمان سفر می‌کنند؟ وقتی شخصی میمیرد جسم خود را از دست می‌دهد اما روح او در بدنی دیگر، و در…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۵ ۱۴۰۱۳۷۸۷۶

دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی 3.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل…
InShot ۲۰۲۳۰۷۱۳ ۲۳۵۴۱۴۵۲۰

دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی 5 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۲۴۰۴۴۱۴۷

دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده…
IMG 20240623 195232 003

دانلود رمان بازی های روزگار به صورت pdf کامل از دینا عمر 4.3 (4)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:   زندگی پستی و بلندی های زیادی دارد گاهی انسان ها چنان به عمق چاه پرتاب می شوند که فکر میکنن با تمام تاریکی و دلتنگی همانجا میمانند ولی نمیدانند که روزی خداوند نوری را به عمق این چاه میتاباند چنان نور زیبا…
images 1

رمان هیچکی مثل تو نبود 2.5 (4)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و…
Screenshot ۲۰۲۲۰۴۲۴ ۲۱۲۷۴۷

دانلود رمان این من بی تو 3.5 (2)

12 دیدگاه
    خلاصه رمان :     ترمه و مهراب (پسر کوچک حاج فیضی) پنهانی باهم قرار ازدواج گذاشته اند و در تب و تاب عشق هم میسوزند، ناگهان مهراب بدون هیچ توضیحی ترمه را رها کرده و بی خبر میرود! حالا بعد از دوسال که حاج فیضیِ معروف، ترمه…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۱ ۱۳۰۷۵۶۸۷۷

دانلود رمان سیاه سرفه جلد اول pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و… دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره… دختری که همیشه توی…

رمان بوسه گاه غم 4 (2)

14 دیدگاه
  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده،…
IMG 20230123 225816 116

دانلود رمان تقاص یک رؤیا 2.3 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
nara
nara
1 سال قبل

ی پارت خوب بذارین حداقل اینکه دو خط هم نمیشششههه😒

Maaayaaa
Maaayaaa
1 سال قبل

بابا میمردید یکم پارت می‌ذاشتین خوب کممممهههه

آفرین دلارام تو قوی هستی آفرین👏👏👏

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x