رمان دل دیوانه پسندم پارت 49

3
(2)

 

گوشی رو قطع کردم. سعی کردم با چند تا نفس عمیق خودم رو آروم کنم.
***
تا شب باز هیچ اتفاقی نیفتاد و سروس فقط برای خوردن غذا و سرویس از جاش بلند می شد

دلم می خواست خفش کنم.
یواش یواش داشتم کم می‌آوردم.
شب شد ..

ساعت که از دوازده گذشت من کم کم داشتم می رفتم تو چرت، که بالاخره یه حرکتی کرد.

دو تا چشم داشتم، دو تا دیگه هرم قرض کردم و زل زدم به صفحه مانیتور

دوباره بلند شد رفت سمت پنجره.
دقیق نگاه می کردم ببینم چی کار می کنه.

دریچه رو باز کرد و جلوش وایساد.
حس کردم داره دنبال چیزی می گرده.

ولی خب اینقدر نامحسوس این کارو می کرد که خیلی باید تیز می بودی تا می فهمیدی.

شاید هم داشتم اشتباه می کردم.
چند دقیقه ای همینجوری وایساد وکاری نکرد.

بعد یهو به طرز غیر منتظره ای، صدای زمزمه‌ش رو شنیدم.
_لعنتی!

کم مونده بود دو تا شاخ بزرگ بالای سرم سبز بشه.

دستم رو محکم گرفتم جلوی دهنم. اون حرف زد!
آره حرف زد.

یهو خم شد از دریچه و خیلی سریع هم اومد داخل و بستش.
خوب که به دستاش نگاه کردم، دیدم یه چیزی توی دستشه

یعنی چی بود؟
اونقدر حرفه ای عمل می کرد که نمی شد فهمید .

بازم رفت روی تخت پشت به دوربین دراز کشید و دیگه نتونستم بفهمم چی از اون پشت برداشت

کارش رو خیلی خوب بلد بود. این آقا سروش همه ما رو گذاشته بود سر کار.

حالا که یه مدرکی ازش داشتم یکم خیالم راحت شد و آرامش گرفتم.

فوری رفتم توی فایل هام و فیلم رو سیو کردم

***
_ دکتر بالاخره یه مدرک گیر آوردم.
با کنجکاوی گفت : چی؟

لپ تاپم رو برداشتم و گذاشتم روی میزش.
همون فولدری که توش فیلم سیو شده بود رو باز کردم.

و در کمال ناباوری دیدم خالیه!
دهنم باز موند.
موسوی هم با تعجب و چپ چپ نگاهم کرد.

بعد گفت : خب؟
با بهت گفتم : همین تو ذخیرش کردم.

چند بار رفتم بیرون و اومدم داخل.
فایل های مختلف رو چک کردم ولی هیچی نبود.

باورم نمی شد.
_ امکان نداره.
_ چی امکان نداره؟
_ من سیوش کردم!
چند بار هم بعدش چک کردم ببینم هست یا نه.

و بود
ولی الان نیست
_ مطمئنید که سیو شده بود
_ بله میگم چک کردم.

_ چه عجیب.
حالم خیلی بد شد.
_ حالا چی کار کنم آقای دکتر؟

نفس صداداری کشید و گفت : وافعا نمی دونم.
برای اثبات حرف هاتون باید مدرک هم باشه.

_ خب من چی کار کنم الان؟
_ واقعا نمی دونم.
یهو یاد دوربین های اونجا افتادم و با خوشحالی گفتم :

آهان. دوربین های اینجا.
_ بریم چکشون کنیم.
بلند شدیم رفتیم توی اتاق دوربین ها.

ولی اونجا هم چیزی دستگیرمون نشد.
به طرز عجیبی هیچ فیلمی حتی اونجا سیو نشده بود.

دیگه نزدیک بود دیوونه شم و خودمم اونجا بستری کنن.
آخه یعنی چی؟

چطور چنین چیزی ممکنه؟
با هم برگشتیم توی دفتر موسوی

حالم به قدری بد بود که قابلیت اینو داشتم برم توی اتاق سروش و یه بلایی سرش بیارم.

می دونم به حق نبود. ولی واقعا بهم ریختم.
طوری که موسوی هم متوجه حالم شد.

و با نگرانی گفت : حالتون خوبه خانم یاقوتیان؟

بگم براتون یه چیز بیارن؟

یه زور فقط تونستم سر تکون بدم و بگم نه.
_ عیبی نداره حالا. اتفاقیه که افتاده.

مگه نمی گید دیدید. خب دوباره اتفاق میفته.

با حالی زار برگشتم سمت موسوی و با صدایی تقریبا بلند گفتم :
اگه نیفتاد چی؟

آقای دکتر من اون فیلما رو ضبط کردم.
مگه نباید اینجا هم ذخیره بشن؟

خب چرا نیست؟ چرا هیچی خوب پیش نمی ره.
من شک ندارم یکی داره بازی می کنه.

داره سنگ می ندازه

وگرنه امکان نداره چنین اتفاقی. من همین صبح همه رو چک کردم
بودن.

بدون مدرک هم که میگید نمیشه کاری کرد.

اگه دوباره سروش خان کاری نکردم که بتونم قبل تموم شدن وقتم مدرکی داشته باشم چی.

اونوقت چی میشه؟
هیچی. دیگه نمی تونم ادامه بدم

_ توکلتون به خدا باشه.
منم پیگیری می کنم ببینم به تازگی کسی به اتاق دوربین ها رفته یا نه.

شاید هم بتونیم همه رو برگردونیم
چیزی نگفتم و صورتم رو میون دستام پنهون کردم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
Zhest Akasi zir baran

دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر…
IMG 20230128 233813 8572 scaled

دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل…
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

دانلود رمان بوسه با طعم خون 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
رمان افگار

دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری 4.3 (6)

2 دیدگاه
  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۹ ۲۳۲۳۱۳۸۷۱

دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی 2 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۷ ۱۱۳۲۵۲۳۹۷

دانلود رمان دیوانه و سرگشته pdf از محیا نگهبان 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من…
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری

دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری 3.8 (6)

بدون دیدگاه
    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت…
رمان دل کش

دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی 4.1 (15)

17 دیدگاه
  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
'F'
'F'
1 سال قبل

شاید کار خوده سروشه

یه نفر ....
یه نفر ....
1 سال قبل

لعنت …این رمان هم شد دلارای هی کم وکم تر میشه مسخره شدین دیگه اه😏

nara
nara
1 سال قبل

مطمئنا مازیار رفته دوربین هارو دستکاری کرده

yegane
yegane
1 سال قبل

یا مازیار دوربین ها رو دست کاری کردع
یا
خود سروش از نقششون با خبر شدع و این کار او کردع ک بازم اونجا بمونع او فک کنن دیوونه اس

Maaayaaa
Maaayaaa
1 سال قبل

این که آب رفته چرااااا
بعلهههه مازیار آقا اومده تمام فیلم هارو پاک کرده خدا لعنتت کنه ایشالا سکته کنی بمیری

...
...
1 سال قبل

خیلی کمه

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x