رمان دل دیوانه پسندم پارت 80

2.8
(5)

 

 

نمی دونستم بگم از پیش اون میام یا نه.

 

دعوام می کرد یا نه. ولی خب تقصیر من که نبود.

 

خودش سر و کلش پیدا شد و دیگه ولم نکرد.

 

_ آره بابا خبر دارم

نفس صدا داری کشید و گفت :

خب؟

 

یکم مکث کردم.

_ امروز اون منو رسوند خونه.

 

چشماش گرد شد و با صدای نسبتا بلندی گفت :

 

چی؟!

 

_ بابا آروم. چیزی نشده که.

_ اون رسوندت؟ چه دلیلی داره اون تو رو برسونه

 

اصلا چرا سوار ماشینش شدی.

 

_ بذارید براتون تعریف می کنم

رفته بودم همون پارک همیشگی قدم بزنم، که سر و کلش پیدا شد.

 

با خواهش و زاری و التماس نگهم داشت که باهام حرف بزنه.

 

همون حرفای تکراری و همیشگی. بعدشم گفت یه چیزایی این وسط هست که من نمی دونم

 

و فعلا نمی تونه بهم حرفی بزنه.

 

خواستم بیام که دستم رو گرفت و وقتی خواستم دستمو ازدستش در بیارم، در رفت

 

 

 

 

_ مازیار در رفت؟

خندم گرفت و گفتم :

نه بابا. مچ دستم در رفت.

 

اخماش رو باز کشید تو هم

 

_ دستت رو کشیده در رفته؟

نگران گفتم :

 

بله.

_ من باید خودم شخصا با این بشر تسویه حساب کنم

 

_ بابا آروم باشید

خوبم الان.

 

_ خب خوب باشی. یعنی چی که هر چند وقت یه بار میاد یه زهری می ریزه و گورش رو گم می کنه؟

 

شما دو تا مگه بهم نزدید؟ الان اصلا چه معنی داره بیاد سراغ تو.

 

_ می دونم بابا. چشم. دیگه نمی ذارم

 

_ تو تا حالا چند بار اینو گفتی دلارام. ولی انگار حریفش نمی شی.

 

خودم باید با این بچه حساب کتاب کنم

بچه هم که نیست. خرس گندس

 

منم درس می ده الان.

ولی از هیکلش خجالت نمی کشه

 

عین بچها افتاده سر دنده لج. اونم به ناحق.

 

_ حالا این دفعه هم بگذرین.دفعه بعد اگه باز خواست تکرار کنه اونوقت خودتون باهاش طرف حساب شین.

 

_ بذارم یه جای دیگتو ناکار کنه بعد دست به کار شم؟ غیرتم کجا رفته؟

 

 

نفس صدا داری کشیدم.

حرفی نداشتم بزنم.

 

به عنوان پدر حق داشت

گفتم :

آروم باشید بابا

 

به هر حال منم یه سن و سالی الان دارم. بچه نیستم.

 

این بار هم آروم باشید. گذشت کنید.

 

من دیگه نمی ذارم از شیش فرسخی منم رد شه

 

خیالتون راحت.

 

اگه این بار کاری کرد هر کار دلتون خواست باهاش بکنید.

 

سکوت کرد. انگار داشت قانع می شد.

 

چند بارنفس عمیق کشید و استغفرالله گفت.

 

وقتی یکم آروم شد بلند شد وگفت :

 

استراحت کن. چند روزی سعی کن بیرون نری. یا اگه رفتی برا تفریح باشه

 

به خودت برس یکم جون بگیری.

 

مامان طفلیت چه گناهی کرده که هر بار تو رو این شکلی می بینه حالش بد میشه

 

بیشتر مراعات کن. یه زندگی جدید شروع کن

 

_ چشم.

_ بی بلا.

یکم نگاهم کرد و از اتاق رفت بیرون

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.8 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20210725 110243

دانلود رمان دلشوره 1.5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با…
nody عکس شخصیت های رمان کی گفته من شیطونم 1629705138

رمان کی گفته من شیطونم 5 (1)

4 دیدگاه
  دانلود رمان کی گفته من شیطونم خلاصه : من دیـوانه ی آن لـــحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم.عشق من با لـجبازی، بیشتر می چسبــد!همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۴ ۲۳۱۴۳۵۵۹۹

دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی 2.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید……
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۲۴۰۴۴۱۴۷

دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۸ ۱۱۳۰۳۲۵۲۱

دانلود رمان دامینیک pdf، مترجم marya mkh 5 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :     جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار می‌ده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزه‌ای میشه برای دامینیک تا با و شیطنت‌ها و گذشتن از خط‌قرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۵ ۲۲۲۸۱۵۶۲۸

دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۱۴۰۲۴۳۳۱۴

دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی 5 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره…
IMG 20230128 233633 5352

دانلود رمان کابوک 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 4.5 (6)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۲۵۸۳۸۵

دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x