رمان دل دیوانه پسندم پارت 81

4
(4)

 

 

***

از روز سعی کردم به حرف های پدرم بها بدم.

 

و واقعا به خودم و خانوادم و حال و هوام برسم

 

تا مدتی نه کار داشتم نه دانشگاهی بود.

 

وقتم آزاد بود. و می تونستم خیلی کارا کنم

 

کلاس آموزشی برم. دوره روانشناسی برم یا با یه مشاور برای بهتر شدن حالم صحبت کنم.

 

می تونستم کلی چیز جدید یاد بگیرم

 

کلی کار جدید انجام بدم.

 

و اینقدر با خودم حرف زدم تا بالاخره کنار اومدم که منم حق زندگی دارم

 

نباید خودم و وجودم رو پاسوز آدمی کنم که اینقدر اذیتم کرد.

 

هرچند در حد حرف بود و هنوزم ته دلم بهش حس داشتم.

 

اما خب کنترلش می کردم تا به ابعاد دیگه زندگیم هم برسم

 

به اندازه کافی براش عزا گرفته بودم. دیگه بس بود. کافی بود.

 

وقتش نبود. دیگه نمی خواستم اون شکلی ادامه بدم.

 

باید خوب به خودم می رسیدم تا سر وقت یه دکتر خوب و سرزنده توی جامعه بشم.

 

 

 

****

خیلی نتونستم طاقت بیارم و به اون مرکزی که سروش بستری بود سر نزنم.

 

می خواستم ببینم هنوز اونجاست یا نه.

 

به هدفش رسید. اصلا به حرف من رسیدن.

از اون موقع خبری هم از موسوی نشده بود.

 

می شد حدس زد که اگه چیزی شده باشه بهم بگن.

ولی هیچی نگفتن.

 

تصمیم گرفتم برم یه سری بزنم.

استرس داشتم. خیلی هم زیاد.

 

نمی دونستم قراره اصلا چه برخوردی باهام بشه. اونجا رام می دن یا نه.

 

جالب بود که نگهبان که مرد مهربونی بود و اون مدت منو خوب شناخته بود

 

خیلی خوب بدرقم کرد. نفس راحتی کشیدم که حداقل تونستم وارد اونجا بشم.

 

آوردنشون توی حیاط برای هوا خوری.

 

ولی هرچی چشم چرخوندم سروش رو ندیدم. وارد ساختمون شدم.

 

خواستم برم سمت اتاق موسوی ولی داشت با تلفن حرف می زد.

 

و متوجه منم نشد. پشیمون شدم و تصمیم گرفتم خودم برم پیش سروش.

 

 

راه افتادم سمت اتاقش.

احساس کردم داره از توی اتاقش صدا میاد.

 

ولی خب چون اونجا کلا سر و صدا زیاد بود اعتنا نکردم.

 

رفتم جلو در.

اینور اونور رو نگاه کردم و وایسادم پشت در.

 

سرمو چسبوندم به در. واقعا داشت صدا میومد.

 

انگار یکی داشت دعوا می کرد.

 

خیلی برام عجیب شد. چون حس کردم صداهه هم برام آشناست.

 

صدای سروش نبود. با اینکه یک بار بیشتر صداش رو نشنیده بودم

 

ولی خیلی خوب یادم مونده بود.

 

صداهه همینجور آشنا و آشنا تر می شد. دقت کردم ببینم حداقل چی داره میگه.

 

_ خراب کردی سروش. بدم خراب کردی.

قرار نبود اینجوری بری جلو.

 

قرار نبود سرخود تصمیم بگیری و دستور صادر کنی.

 

وقتی مافوقت بهت اجازه نداده بود.

 

اون دختر طفلی هیچی ازش نمونده.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۳۷۶۸۲

دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد 4 (1)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را…
IMG 20230127 013928 0412

دانلود رمان خطاکار 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     درست زمانی که طلا بعداز سالها تلاش و بدست آوردن موفقیتهای مختلف قراره جایگزین رئیس شرکت که( به دلیل پیری تصمیم داره موقعیتش رو به دست جوونترها بسپاره)بشه سرو کله ی رادمان ، نوه ی رئیس و سهامدار بزرگ شرکت پیدا میشه‌. اما…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (10)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر 0 (0)

2 دیدگاه
خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !    
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۵۲۴۵۵

دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080 2 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۹۰۱۶۸۸

دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۱ ۱۳۰۷۵۶۸۷۷

دانلود رمان سیاه سرفه جلد اول pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و… دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره… دختری که همیشه توی…
IMG 20230123 230123 526

دانلود رمان غرور پیچیده 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۹ ۲۳۲۰۰۱۸۰۷

دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا 5 (1)

5 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رویا
رویا
1 سال قبل

خیلی کم بود 😐

رویا
رویا
1 سال قبل

صدای مازیار هست

.......
.......
1 سال قبل

فکر کنم یکی از استاداش یا همین موسوی باشه

دکتر ماما دلی
دکتر ماما دلی
1 سال قبل

چی شد
واقعا این پارت بود الان😐😒

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x