رمان سکوت تلخ پارت 16 - رمان دونی

 

 

 

* * *

 

– عمو …

 

نگاهش میخکوب چهره سرخ مرد بود

 

عمو جاویدش…

 

– فکر نمیکردم تا این حد احمق باشی مانلی

 

از لحن تند و خشمگین جاوید سر پایین انداخت و لب گزید

 

او بیش از آنچه فکرش را میکرد عصبی بود..

 

کوته فکر بودن پدرش از یک طرف و حماقت برادر زاده اش از طرف دیگر داشت دیوانه اش میکرد

 

چطور این دختر راضی به ازدواج شده بود؟

 

– انقدر گاوی که زندگیتو کردی ملعبه دست بقیه؟ خیال کردی اگر با این پسره ازدواج کنی چی میشه؟ حال کیارش رو میگیری؟

 

دستانش را لبه تخت فشرد

 

مسئله کیارش نبود

 

مسئله ازاد شدنش بود

 

ازدواج با هاکان مساوی بود خلاص شدنش از این قفس..

 

هر چند که بعد از طلاق معلوم نبود چه بر سرش بیاید اما در هر حال آزاد بود

 

خود هاکان قول داده بود شرایط رفتنش از این کشور را فراهم میکند

 

گفته بود کمک میدهد قبل از طلاق از اینجا برود ..

 

اصلا بعد از طلاق میتوانست پیش جاوید آن سر دنیا زندگی کند

____

 

ادمین : فقط منم ک دلم نمیخواد از هاکان طلاق بگیره؟😞🥲💔

 

#پارت_شصت‌ودو

 

قبل از آنکه جاوید بیش از این حرص و جوش بخورد به حرف می آید

 

-هاکان مرد خوبیه

 

نگاه به خون نشسته جاوید که به سمتش کشیده میشود با خنده می گوید

 

– لبو نشو عمو ، صبر کن ببینیش بخدا خیلی خوشتیپه …تازه خرپولم که هست …

 

– مانلی …

 

خود را نزدیک او میکند و دست دور بازویش می پیچد

 

– اخلاق و رفتارشم خیلی خوبه …اصلا اونقدر باهام خوب رفتار میکنه که با خودم میگم با چه عقلی میخواستم با یکی مثل کیارش ازدواج کنم …

 

سر روی شانه پهن او میگذارد و با خجالت ادامخ میدهد

 

– ازش خوشم اومده …

 

حالش از این دروغ ها بهم میخورد

 

کی تمام میشد این مصیبت؟

 

– ازدواج شوخی نیست مانلی…عاقلانه فکر کن ، از تهدیدای بابا نترس ، اون هر چقدرم بخواد به کاری مجبورت کنه وقتی تو نخوای تسلیم میشه …کنار میاد…

 

لب هایش را روی هم فشرد و پلک بست

نمیخواست گریه اش بگیرد

 

– من نمیدونم چی تو سرت میگذره ، ولی این راهی که داری میری ته حماقته …خریته

 

#پارت_شصت‌وسه

 

جاوید نصیحت میکرد و او اما انگار نمی شنید

 

تا به اینجا جلو آمده بود

 

از اینجا به بعدش را هم میرفت ..

 

برایش مهم نبود چه پیش می آید

 

حتی اگر میخواست به حرف جاوید هم گوش دهد خود ظرفیت مقابله با میرزا را نداشت

 

ترجیح میداد به هاکان پناه ببرد

 

جاوید کنار گوشش حرف میزد و او به قراری که تا چند ساعت دیگر با هاکان داشت فکر میکرد

 

قرار بود با آن دختر آشنا شود

 

دختری که در رابطه با نامزدش بود

 

همان که هاکان دوستش داشت

 

سارا…

 

قطع به یقین دخترک زیبا بود

 

هرگز نمیخواست مقابل او کم بیاورد

 

باید به بهترین شکل ممکن به خود میرسید

 

هر چند که جدال مسخره ای بود

 

او که قصد در دام انداختن هاکان را نداشت

 

فقط با آن مرد ازدواج میکرد

 

به نام او و به کام سارا …

 

—-

 

ببینیم این سارا خانمِ هاکان چه شکلیه🤔

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 170

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روشنایی مثل آیدین pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:   دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم…ع تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین جا تمامش کنیم…. بیا کشش ندهیم… بیا و تو کیش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا

  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم که داریم چیاروازدست می دیم و چه چیزایی را بدست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست

    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می ایستد به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکبار نگاهم کن pdf از baran_amad

  خلاصه رمان : جلد اول     در مورد دختری ۱۵ ساله است به نام ترنج که شیفته دوست برادرش ارشیا میشه اما ارشیا اصلا اونو جز ادم ها حساب نمیکنه … پایان خوش.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

چه دلی داره مانلی هر چند صوری باشه این ازدواج ولی هاکان باید حرمت قائل شه واسش آخه ای چه کاری

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
7 ماه قبل

خدایی کم نیست ؟ چرا نویسنده انقد کم پارت میده ؟ این طوری باشه که یه سه سالی طول میکشه 🤦🏻‍♀️

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

الهی…طفلک مانلی.این هاکانم خیلی خودخواهه چرا میخواد مانلی رو با سارا روبرو کنه

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x