رمان سکوت تلخ پارت 28 - رمان دونی

 

 

 

 

رو برمیگردانم

 

نمیخواستم لبخندم را ببیند و پررو شود

 

مردک خجالت هم نمی‌کشید

 

میخواست از خودگذشتگی نشان دهد برای من …

 

یک طرف من یک طرف سارا

 

چه کم اشتها…

 

با اینکه از آشنایی من و هاکان زیاد نمیگذشت اما

اگر کار صبحش را نادیده میگرفتم مرد خوبی بود ..

 

هم مهربان بود و هم خوش برخورد و شوخ .

هر چند که به وقتش گنداخلاق میشد اما در اوج عصبانیت و بداخلاقی اش هم احترامت را نگه میداشت

 

هیچ وقت ندیده بودم نگاهش به من از بالا به پایین باشد .

 

دقیقا نقطه مقابلی بود در برابر کیارش که خیال میکرد از دماغ فیل افتاده است …

 

آن روزها طوری رفتار میکرد که انگار که من کل عمرم هلاک اوی عوضی و کثیف مانده ام.‌..

 

– رفتی تو قیافه؟

 

با صدای هاکان سر برمیگردانم …

 

چانه بالا می اندازم و می گویم

 

– گشنمه

 

میخواهد حرفی بزند که کیارش را می بینم که دارد به سمتمان می آید

 

#پارت_صدویک

 

تند نگاه برمیدارم ، انگار که اصلا ندیدمش ..

 

داشت می آمد به سمت ما که چه غلطی کند؟

 

نمیفهمم هاکان چه در جوابم می گوید ، اما بعد از آن متوجه تماس تلفن همراهش و نام سارا میشوم .

 

میخواهد از جا بلند شود که بازویش را میگیرم

 

– میشه بمونی…

 

چشم می چرخاند سمتم

 

اخم میکند ‌

 

اخمی که در تضاد چهره اش در ثانیه های پیش است

 

– چون باهات شوخی کردم داری چراغ میدی؟

 

از واکنشش مات میمانم

 

دستم را پس میکشم و او هم بی حرف دیگری برمی خیزد و فاصله میگیرد

 

حرصم گرفته بود

 

تمام تنم گر گرفته بود

 

من میخواستم در حضور کیارش کنارم باشد و او پیش خود فکری دیگر کرده بود…

 

ناخن هایم را کف دست می فشارم ، از روی صندلی بلند میشوم ..

 

جام قرار گرفته روی میز را برمیدارم

 

یک نگاه به جمعیتی که آن وسط روی پا بند نبودند می اندازم و قلپی از جام دستم را می نوشم ..

 

زهر بود جای آب ..

 

چهره ام کمی درهم فرو می رود و کیارش است که کنارم قرار میگیرد

 

– به نظر نمیاد راضی باشی

 

#پارت_صدودو

 

از گوشه چشم نگاهی به سمتش می اندازم

 

با آن لبخند جا خوش کرده گوشه لبش داشت حالم را بهم میزد

 

– هنوزم نمیتونم باور کنم انقدر احمق باشی که بخوای بخاطر بهم خوردن نامزدیمون سر زندگی خودت قمار کنی …

 

انگشتان دستم لبه میز فشرده میشود

 

هاکان را برای همین میخواستم

 

که کنارم باشد

 

تا دهان کیارش به گزافه باز نشود

 

چه پیش خود خیال کرد که آنطور جبهه گرفت

 

فکر کرد عاشقش شده ام؟ یا قصد تصرف جایگاه سارا جانش را دارم؟

 

– اونم با آدمی که شک ندارم سر ماه نشده فیشتو میکشه برمیگردونه بیخ ریش حاج میرزا …

 

قلپی دیگر از جام میان دستم می نوشم

 

رو برمیگردانم سمت او و میپرسم

 

– تو لازم نیست نگران زندگی من باشی پسر خاله …مطمئن باش من حماقتی که یکبار با انتخاب یکی مثل تو داشتم رو تکرار نمیکنم….هاکان..

 

هنوز ادامه حرف از دهانم بیرون نیامده است که دستی مردانه از‌ پشت دور کمرم میپیچد و تنم را میان آغوش خود میکشد..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 190

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آسمانی به سرم نیست به صورت pdf کامل از نسیم شبانگاه

    خلاصه رمان:   دقیقه های طولانی می گذشت؛ از زمانی که زنگ را زده بودم. از تو خبری نبود. و من کم کم داشتم فکر می کردم که منصرف شده ای و با این جا خالی دادن، داری پیشنهاد عجیب و غریبت را پس می گیری. کم کم داشتم به برگشتن فکر می کردم. تصمیم گرفتم بار دیگر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کی گفته من شیطونم

  دانلود رمان کی گفته من شیطونم خلاصه : من دیـوانه ی آن لـــحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم.عشق من با لـجبازی، بیشتر می چسبــد!همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که عاشق بسرعموش میشه که استاد یکی از درسای دانشگاشه و…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی

  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم
دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی

      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید شونه هم رو خالی کرد و خدای نکرده با رها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات

  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در حالی است که کیامرد از این ماجرا و دختر عطا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شيوا وفا
شيوا وفا
8 ماه قبل

سلام سال نو مبارک
قبل از اشتراکی شدن سایت رمان‌های سال بد،فئودال،رزهای وحشی و آس کور و آووکادو مرتب و در زمان مشخص بارگزاری می شد ولی الان مدتیه هیچ نظم و ترتیب مشخصی ندادن خواهشا رسیدگی کنید

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
8 ماه قبل
پاسخ به  شيوا وفا

سلام همچنین♥
رمان رزهای وحشی و فئودال ک فک کنم هفته ای یه پارته بقیه رو در جریان نیستم

سارا
سارا
8 ماه قبل
پاسخ به  شيوا وفا

من که هنوز موفق به اشتراک نشدم دائم میزنه انقضامشکل دارید طوری که دیگه بیخیال اشتراک گرفتن شدم ،لعنت بهشون با این اشتراک گذاشتنشون خسیسا

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
8 ماه قبل
پاسخ به  سارا

من خودم اشتراک نخریدم و نمیدونم چطوره ولی شاید درست انجام ندادی

سارا
سارا
8 ماه قبل
پاسخ به  ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ

چرا همه چی درست وچندبارامتحان کردم همینطور دیگه بیخیال شدم

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
8 ماه قبل
پاسخ به  سارا

تا الان برا دیگران توی خرید اشتراک مشکلی نبوده برا همین فک کردم شاید درست مشخصات رو وارد نکردین

شيوا
شيوا
8 ماه قبل
پاسخ به  سارا

نه اشتراك كه راحت انجام می شد مشكل اينه كه از زمان اعمال اشتراك نظم در پارت گزاری رمانها بهم ريخته

سارا
سارا
8 ماه قبل
پاسخ به  شيوا

خوب عزیزم ذات بدشون هست دیگه وخساست بیش ازحد

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
8 ماه قبل
پاسخ به  سارا

اگ پارت باشه خب حتما میزارن دیگ
ادمین ها و مدیر ک خودشون رمان ها رو نمی نویسن ک
نویسنده پارت نمیده تا مدیر و ادمین بزارن

سارا
سارا
8 ماه قبل
پاسخ به  شيوا

والبته حتما”شانس آوردی برا اشتراک من که نتونستم اشتراک بگیرم

سارا
سارا
8 ماه قبل

چرا دخترا تو رمانا انقدراحمق وازخودگذشتن مثل مانلی وبقیه

اشک
اشک
8 ماه قبل

مانلی احمقه که از حرفش میخنده؟ شوخیشم جالب نیست ی شب با سارا ی شب با مانلی حتی اگه علاقه نداشته باشن به هم. بعدشم هاکان کجاش خوبه؟ همین الان مانلیو سکه ی پول کرد. بعدم مانلی میگه از بالا منو نمیبینه خب احمق از بالا داره میبینتت که هی فکر میکنه عاشقش شدی و بهت متلک میندازه . وقتی هاکان به مانلی میگه به سارا حسودی میکنی ینی چی؟ ینی منظورش اینه سارا از تو بهتره که تو بهش حسودی میکنی. کسایی حسودن که پایین تر بقین و هاکان اینجوری به مانلی میگه

Royal
Royal
8 ماه قبل
پاسخ به  اشک

احتمالا با لحن شوخ این حرفا رو گفته باشه که شوخی حسابش کرده

اشک
اشک
8 ماه قبل
پاسخ به  Royal

گفتم که شوخیشم قشنگ نیست حتی

دسته‌ها
14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x