رمان سکوت تلخ پارت 32

4.5
(188)

 

 

 

 

باید به هاکان میگفتم

 

کمی خجالت میکشیدم

 

صبر میکردم تا به داخل اتاق بیاید

 

آن موقع میگفتم

 

دست سمت موهایم میبرم

 

به هر طریقی که بود ، تور را از روی سرم جدا میکنم

 

نفس عمیقی میکشم

 

چند دقیقه ای را تحمل میکنم و وقتی خبری از هاکان‌نمیشود خود از جا برمی خیزم و از اتاق بیرون می آیم

 

همزمان با من هاکان از اتاق ته راهرو در حالی که لباس هایش را کاملا عوض کرده و مشغول بستن چند دکمه آخر پیراهنش است بیرون می آید

 

گیج نگاهش میکنم ، جایی میرفت؟

 

دهان باز میکنم میخواهم بپرسم اما هنوز کلمه ای به زبان نیاورده ام که نگاهش به من می افتد

 

اشاره ای به لباس عروس مانده به تنم میکند

 

– تو که هنوز اینو درنیاوردی…

 

میخواهم‌بگویم نمیشود …

کمکم دهد ، زیپ لباسم را باز کند که مهلتم نمیدهد

 

– من دارم میرم ، سارا منتظره …

 

#پارت_صدوسیزده

 

مات میمانم

 

باورم نمیشود

 

داشت میرفت پیش سارا؟

 

آن هم امشب؟

 

من را در این خانه تنها میگذاشت و میرفت؟

 

جای پرسش نبود

 

چرا که او همین کار کرد

 

که در عین بیخیالی از کنارم گذشت و از خانه بیرون رفت .

 

با صدای بسته شدن در تکانی میخورم ..

 

اشک در چشمانم حلقه زده بود ..

 

دستانم مشت شده بود و دلم میخواست لباس تنم را تکه تکه کنم

 

داخل اتاق برمیگردم

 

بار دیگر تلاش‌میکنم تا زیپ آن لباس لعنتی را باز کنم

 

وقتی نمیتوانم ..

 

وقتی صبر و حوصله ام تمام میشود به سیم اخر میزنم و با قیچی به جان لباسی که فردا باید تحویل مزون داده میشد می افتم …

 

حالا که در یک خانه با این وضعیت تنهایم میگذاشت ، حقش بود بهای آن را هم بپردازد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
IMG 20230129 003542 2342

دانلود رمان تبسم تلخ 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا…
Screenshot 20220919 211339 scaled

دانلود رمان شاپرک تنها 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:             روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته…
IMG 20230123 123948 944

دانلود رمان ضماد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
1676877298840

دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا 1 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم…
IMG 20240529 155741 508 scaled

دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع 4 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه…
1676877296835

دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی 0 (0)

21 دیدگاه
  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا…
IMG 20210815 000728

دانلود رمان عاصی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         در انتهای خیابان نشسته ام … چتری از الیاف انتظار بر سر کشیده ام و … در شوق دیدنت … بسیار گریسته ام …

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رها
رها
3 ماه قبل

اتفاقات مهمی حتما افتاده این وسط سارا خونه هاکان چکار می کند کی به هاکان گفته ماه عسل بروند

رها
رها
3 ماه قبل

چند تا پارت جا افتاده است

فرشته منصوری
فرشته منصوری
3 ماه قبل

اتفاق صبح چی بوده؟؟؟؟؟؟

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
عضو
3 ماه قبل

بچه ها پارت درسته
ادامه پارت قبله، اگ پارت قبل رو چک کنین متومه میشین

1234
1234
3 ماه قبل

پارت قبلی تازه زده پارت صدو یازده این یکی تیکه اخر زده بود پارت صدو سی و سه لطفا درستش کنید . ممنون

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  1234
3 ماه قبل

مرسی ک گفتی گلم درستش میکنم

سارا
سارا
3 ماه قبل

اشتباه شده از سارا یهو اومده بی هیچ توضیحی رو مانلی چندپارت جا افتاده لطفا”به مخاطب احترام بزارید وقت میزاریم میخونیم خب

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
پاسخ به  سارا
3 ماه قبل

عزیزدلم درسته
ادامه پارت قبله، اگ پارت قبلی رو یه نگاهی بندازی متوجه میشی

اشک
اشک
3 ماه قبل

پارت جا نیافتاده پارت قبل میخواست زیپشو باز کنه نتونست حالا اومد به هاکان بگه براش باز کنخ

رهگذر
رهگذر
3 ماه قبل

فک کنم چن تا پارت رو یادت رفته چون اصلا به هم نمیخورن

مریم
مریم
3 ماه قبل

چند پارت جا مونده.

خواننده رمان
خواننده رمان
3 ماه قبل

خیلی بیشعوره هاکان یعنی میخواد سارا رو با مانلی ببره سفر مثلا ماه عسل

نازنین
نازنین
3 ماه قبل

دو سه پارت جا افتاده

غزل
غزل
3 ماه قبل

چرا کامل نیس پارتا رو اشتباه دادین جا انداختین چنتا پارت رو

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x