رمان عشق صوری پارت 205

5
(1)

 

سرم خم خم بود و نگاهم خیره به زمین.
آقا رهام با ابروهای درهم گره خورده عکسهایی که تو گوشی ژینوس بودن رو یکی یکی نگاه میکرد و هرازگاهی ناباورانه لبهاشو وا میکرد و نفسش رو میداد بیرون.
و مامان …
دست به سینه و صم بکم نشسته بود رو مبل و حتی پلک هم نمیزد!
اولینباری بود که زبون درازش کوتاه شده بود اونم به خاطر خطای من!
ژینوس سکوت رو شکست و پرسید:

-میبینی عمو رهام…میبینی!؟ تمام این مدت این دختر بود که زندگی منو و شهرام رو بهم ریخته بود و نمیذاشت روز خوش داشته باشیم…

اشک ریخت و کی میتونست اشکهای این دخترو باور کنه و نفهمه گریه هاش گریه ی تمساح هست !؟
دستش رو به سمت من دراز کرد و گفت:

-این …این لجن…این سلیطه همون دختری بود که تمام این مدت کاری کرده بود بین من و نامزدم فاصله بیفته!

آقا رهام گوشی ژینوس رو داد دستش و یه نفس عمیق آه مانند کشید و همزمان نگاهی به من انداخت.
نگاهی پر از حرف…
میدونم! میدونم که از چشم آقا رهام افتاده بودم.
اینو از تو چشمهاش میخوندم.
زبونشو توی دهن چرخوند و رو به من پرسید:

-شیوا…چرا !؟ واقعا چرا؟ من چی واست کم گذاشتم هان !؟
چرا اینکارو با زندگی پسرم و نامزدش کردی؟ چرا !؟

جوابی نداشتم…هیچ جوابی….

جوابی نداشتم.هیچ جوابی…
من…من احساس میکردم دست به قتل زدم و حالا تو اتاق بازجویی هستم و دور تا دورمو مامورا احاطه کردن.
کف دستهام عرق کرده بودن و جرات نداشتم سرم رو بالا بگیرم و مستقیم تو چشمهاش نگاه کنم.
مامان لبخندی تصنعی زد و واسه جمع کردن گند من گفت:

-رهام جان…من مطمئنم یه اشتباهی شده!
شیوا اصلا همچین آدمی نیست!

ژینوس سرش رو چرخوند سمت مامان و با عصبانیت گفت:

-چطور میتونین ازش دفاع کنین وقتی خودتون هم خیلی خیلی خوب میدونین همچی واقعیه ؟
دختر سلیطه ات هم که لال شده!

مکث کرد.
سرش رو چرخوند سمت رهام و ادامه داد:

-عمو رهام…هیچ به این فکر کردی که چرا هیچوقت اون تو مهمونی هایی که من بودم اون نبود !؟
چون میدونست که ممکنه بشناسمش…
هزارتا عکس ازش دارم باشهرام.
از خیلی وقت پیش مدام این و اون عکسهاشو واسم میفرستادن.
چنددقت پیش هم که وقتی خودم و خودتون رفتیم اونجا باز این دختره اونجا بود.
کل وسیله هاش هم همونجا بودن.
تو این چند روز شیوا جونتون اینجا بودن!؟
هه…مطمئنم نبوده…دیگه مدرک بیشتر از این !ولی راست میگناااا
راست میگن ماه پشت امر نمی مونه!
دستت رو شد.
دست مار تو آستین…

آقا رهام سرش روبا تاسف تکون داد و آهسته و زمزمه کنان چندین مرتبه پشت سرهم زمزمه و تکرار کرد:

-چرا چرا چرا…شیوا چرا !؟
من واسه تو چی کم گذاشته بودم آخه !؟
من تو رو مثل دختر خودم میدونستم…

سرم رو بیشتر خم کردم تا از فرط خجالت آب نشم و نرم تو زمین.
حس میکردم چیزی ازم باقی نمونده…چیزی جز یه جسم بی روح…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینو
1 سال قبل

این شهرام گور به گور شده کجاست باو

غزل
غزل
1 سال قبل

چرا انقد کمه آدم میمیره از کنجکاوی🤕

من منم
من منم
1 سال قبل

😐

زری
زری
1 سال قبل

واقعا خیلی داره رو مخ راه میره حداقل ۲ تا ۳ تا بزارید مردیم از کنجکاوی ک تهش چی مشه

𝑆𝑎𝑏𝑎
𝑆𝑎𝑏𝑎
1 سال قبل

اه ریدم برات باو
یعنی چی سه پارت منتظریم شهرام بیاد

آسیه
آسیه
1 سال قبل

سلام مرسی از رمانت زیبات ولی کاش پارتت طولانی تر باشه خیلی کوتاه سه روزه داریم همین یه تیکه رو میخونیم

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط آسیه

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x