رمان عشق صوری پارت 205 - رمان دونی

 

سرم خم خم بود و نگاهم خیره به زمین.
آقا رهام با ابروهای درهم گره خورده عکسهایی که تو گوشی ژینوس بودن رو یکی یکی نگاه میکرد و هرازگاهی ناباورانه لبهاشو وا میکرد و نفسش رو میداد بیرون.
و مامان …
دست به سینه و صم بکم نشسته بود رو مبل و حتی پلک هم نمیزد!
اولینباری بود که زبون درازش کوتاه شده بود اونم به خاطر خطای من!
ژینوس سکوت رو شکست و پرسید:

-میبینی عمو رهام…میبینی!؟ تمام این مدت این دختر بود که زندگی منو و شهرام رو بهم ریخته بود و نمیذاشت روز خوش داشته باشیم…

اشک ریخت و کی میتونست اشکهای این دخترو باور کنه و نفهمه گریه هاش گریه ی تمساح هست !؟
دستش رو به سمت من دراز کرد و گفت:

-این …این لجن…این سلیطه همون دختری بود که تمام این مدت کاری کرده بود بین من و نامزدم فاصله بیفته!

آقا رهام گوشی ژینوس رو داد دستش و یه نفس عمیق آه مانند کشید و همزمان نگاهی به من انداخت.
نگاهی پر از حرف…
میدونم! میدونم که از چشم آقا رهام افتاده بودم.
اینو از تو چشمهاش میخوندم.
زبونشو توی دهن چرخوند و رو به من پرسید:

-شیوا…چرا !؟ واقعا چرا؟ من چی واست کم گذاشتم هان !؟
چرا اینکارو با زندگی پسرم و نامزدش کردی؟ چرا !؟

جوابی نداشتم…هیچ جوابی….

جوابی نداشتم.هیچ جوابی…
من…من احساس میکردم دست به قتل زدم و حالا تو اتاق بازجویی هستم و دور تا دورمو مامورا احاطه کردن.
کف دستهام عرق کرده بودن و جرات نداشتم سرم رو بالا بگیرم و مستقیم تو چشمهاش نگاه کنم.
مامان لبخندی تصنعی زد و واسه جمع کردن گند من گفت:

-رهام جان…من مطمئنم یه اشتباهی شده!
شیوا اصلا همچین آدمی نیست!

ژینوس سرش رو چرخوند سمت مامان و با عصبانیت گفت:

-چطور میتونین ازش دفاع کنین وقتی خودتون هم خیلی خیلی خوب میدونین همچی واقعیه ؟
دختر سلیطه ات هم که لال شده!

مکث کرد.
سرش رو چرخوند سمت رهام و ادامه داد:

-عمو رهام…هیچ به این فکر کردی که چرا هیچوقت اون تو مهمونی هایی که من بودم اون نبود !؟
چون میدونست که ممکنه بشناسمش…
هزارتا عکس ازش دارم باشهرام.
از خیلی وقت پیش مدام این و اون عکسهاشو واسم میفرستادن.
چنددقت پیش هم که وقتی خودم و خودتون رفتیم اونجا باز این دختره اونجا بود.
کل وسیله هاش هم همونجا بودن.
تو این چند روز شیوا جونتون اینجا بودن!؟
هه…مطمئنم نبوده…دیگه مدرک بیشتر از این !ولی راست میگناااا
راست میگن ماه پشت امر نمی مونه!
دستت رو شد.
دست مار تو آستین…

آقا رهام سرش روبا تاسف تکون داد و آهسته و زمزمه کنان چندین مرتبه پشت سرهم زمزمه و تکرار کرد:

-چرا چرا چرا…شیوا چرا !؟
من واسه تو چی کم گذاشته بودم آخه !؟
من تو رو مثل دختر خودم میدونستم…

سرم رو بیشتر خم کردم تا از فرط خجالت آب نشم و نرم تو زمین.
حس میکردم چیزی ازم باقی نمونده…چیزی جز یه جسم بی روح…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد سوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده

    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به من نگو ببعی

  خلاصه رمان :           استاد شهرزاد فرهمند، که بعد از سالها تلاش و درس خوندن و جهشی زدن های پی در پی ؛ در سن ۲۵ سالگی موفق به کسب ارشد دامپزشکی شده. با ورود به دانشگاه جدیدی برای تدریس و آشنا شدنش با دانشجوی تخس و شیطونش به اسم رادمان ملکی اتفاقاتی براش میوفته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری

  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینو
2 سال قبل

این شهرام گور به گور شده کجاست باو

غزل
غزل
2 سال قبل

چرا انقد کمه آدم میمیره از کنجکاوی🤕

من منم
من منم
2 سال قبل

😐

زری
زری
2 سال قبل

واقعا خیلی داره رو مخ راه میره حداقل ۲ تا ۳ تا بزارید مردیم از کنجکاوی ک تهش چی مشه

𝑆𝑎𝑏𝑎
𝑆𝑎𝑏𝑎
2 سال قبل

اه ریدم برات باو
یعنی چی سه پارت منتظریم شهرام بیاد

آسیه
آسیه
2 سال قبل

سلام مرسی از رمانت زیبات ولی کاش پارتت طولانی تر باشه خیلی کوتاه سه روزه داریم همین یه تیکه رو میخونیم

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط آسیه
دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x