رمان عشق صوری پارت 263

 

 

 

 

چون پرده ی پلاستیکی رو از داخل نکشیده بودم وقتی داشتم دوش میگرفتم کاملا در معرض دیدش بودم.

چشمهاش رو وا کرد.

دستهاش رو گذاشت زیر سرش تا کمی سرش رو بالا بگیره و بعد به من خیره شد.

به منی که لخت و عریون زیر آب ایستاده بودم و از فرود اومدن قطره های آب و خیس شدن تنم لذت میبرم و احساس سبکی و راحتی میکردم!

با لذت براندارم کرد و گفت:

 

 

-جووووون…

 

 

به سمت شیشه رفتم.

روش هاه کردم و نفسمو پخش کردم روش تا مات و بخار گرفته بشه و بعد روش خیلی بزرگ نوشتم ” هیز” !

 

خندید و گفت:

 

 

-من هیز نیستم‌..تو کرم داری که جلو من لخت داری حموم میکنی!

 

 

برگشتم ریر دوش و بلند بلند گفتم:

 

 

-خب نیگا نکن…

 

 

نفس عمیقی کشید و پرسید:

 

 

-آخه لامصب وقتی اینجوری لخت جلو من زیر دوش آب وایمیسی توقع داری من دیدت نزنم!؟

 

 

خندیدم و گفتم:

 

 

-باشه مراعات میکنم…

 

 

اینو گفتم و دوباره رفتم سمت شیشه و با کشیدن پرده ای که از جنس پلاستیک بود جلوی دیدش رو گرفتم…

 

 

 

 

 

 

 

4.2/5 - (50 امتیاز)
پارت های قبلی همین رمان

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mehrima
3 ماه قبل

چرا پارت نمیذاری ن خیلی طولانی گذاشته بودی فک میکنی تموم نشده

نفس
نفس
3 ماه قبل

شت حالا ما باید چند شب منتظر باشیم شهرام برع تو حموم دوباره چند شب وایسیم تا باهام حرف زنن دوباره چند شب لب‌و مب بگیرن بعد هیچی تا یک ماه تو حموم هستیم تا با صحنه های……..😐
اصن …..
هیچ ولش😂😐😒

راحله
راحله
3 ماه قبل

واقعا که چرا پارت ها کمه😔😔😔

کیمیا
کیمیا
3 ماه قبل

لطفا یکم پارت ها رو طولانی تر کنید

نیلو
نیلو
4 ماه قبل

ای خدا تا میومدم پایین تموم شد دفعه بعد میگه شهرام اومد پرده رو کشید لخت شد زیر دوش آب تمام😂😂

Z-2373
Z-2373
پاسخ به  نیلو
3 ماه قبل

دقیقا😂

راحله
راحله
پاسخ به  نیلو
3 ماه قبل

ایول زدی تو خال 😂😂😂

مریم
مریم
4 ماه قبل

اووووووف.چقد زیاد بود.تا این پارت رو تموم کنم نفسم گرفت .خخخخخخ

𝑆𝑎𝑏𝑎
𝑆𝑎𝑏𝑎
4 ماه قبل

عجب ‌‌..

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x