رمان دونی

رمان مانلی پارت 15

#پارت_15

•┄┄┄┄┄┅•🦋•┅┄┄┄┄┄•

 

زیبایی‌اش را از زنداییم که هیچوقت نفهمیدم چرا با آن چهره زن عمو خسرو شده بود به ارث برده بود هم چشمان آبی و هم پوست سفید و هم لب‌های سرخش را…

 

در هر جمعی که حضور داشتیم بی‌شک یک سر و گردن از همه خوش قیافه‌تر به‌نظر می‌رسید.

 

بی‌خیال خندید و پرتقالی که خودش پوست کرده بود را به سمتم گرفت.

 

پرتقال را از دستش گرفتم و آرام پچ زدم: حاضرم یه دست و پام رو بدم بفهمم امروز چی بینتون گذشت.

 

خنده‌اش بیشتر شد و کمی مکث کرد.

_رید به قد و بالای رعنام. گفت واسه‌ش خیلی بچه‌م برم و هروقت بزرگ شدم برگردم.

 

لب‌هایم از هم باز ماند.

_حالا چرا می‌خندی سبک مغز؟

تنها موقعیت زندگی کوفتیت رسما پَسِت زده عقلت رو از دست دادی؟

 

شانه‌ای بالا انداخت.

_به هرحال اون بود که منو از دست داد!

 

چشم‌هایم را ریز کردم و به صورت بیخیالش خیره شدم که پوفی کشید.

_باشه بابا انقدر حرص نخور اصلا از دست من کجا می‌خواد فرار کنه؟ صبح‌ها که تو دانشگاه همدیگه رو می‌بینیم غروب‌ها هم تو آموزشگاه زبان…

 

چشمکی به صورت کنجکاوم زد.

_خیال کرده نمی‌دونم از همین بچه بازیامه که خوشش اومده.

 

چانه‌ام را میان دستم گرفتم.

_این اعتماد به نفس متعلق به یه انسان عادی نیست باربد تو اگه کاج بودی هرسال کیلو کیلو هلو می‌دادی.

 

چهره‌اش را جلوی صورتم کشید.

_من خودم هلو بپر تو گلوعم یه نگاه به این چهره بنداز… باید ثبت جهانی بشه.

 

صورتم را درهم کشیدم.

 

خواستم حرفی بزنم که حس کردم لبخندش جمع شده.

_ولی این یارو چرا از وقتی اومده یه جوری نگاه می‌کنه؟ تنم مور مور شد.

 

نگاهم را چرخاندم و به چشمان خیره و پر اخم نامی رسیدم.

 

جرئت جدا کردن نگاهم را نداشتم با این حال زیر لب زمزمه کردم: شاید این یکی هم عاشقت شده. هوم؟

 

کمی از من فاصله گرفت.

_بی‌خیال مانی. احمق که نیستم باور کن فرق نگاه پر عشق رو از نگاهی که می‌خواد سرم رو از تنم جدا کنه تشخیص میدم!

 

نگاهم را از چشمان خیره نامی جدا کردم و ابرویی برایش بالا انداختم.

_واقعا؟ عجیبه!

 

چپ چپی نگاهم کرد.

_جدی چشه این؟

بعد از این همه وقت اومده انگار افسارش رو ول کردن.

 

شانه‌ای بالا انداختم.

_مشکلات بین پسر عمه و دخترداییه امروز پاچه‌ی منم زیاد پاره کرده.

 

نیشخندی زد و نگاهی به پیراهنم انداخت.

_می‌گم چه پاهات لخت شده، حاج خسرو می‌دونه؟

 

سریع نگاهم را دور تا دور باغ چرخاندم.

_بخدا چیزی بگی دست می‌ندازم دهنت رو جر میدم.

 

بی‌هوا زیر خنده زد.

_من اصلا می‌تونم مستقیم تو چشماش نگاه کنم که بخوام چغلی تورو بکنم سلیطه؟

 

دوباره نگاهم را به سمت نامی که رنگش به سرخی گراییده بود سر دادم.

_به هرحال می‌تونستی هم باید در جریان باشی که ب.. ا..سن خودت رنگی‌تر از واسه منه.

 

شانه‌هایش از خنده تکان خورد.

 

‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎

‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎

‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌•𝗚𝗢𝗜𝗡•࿐l🦋‌⃤

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 23

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان

  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد و با مردی درد کشیده و زخم خورده آشنا می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 /

جهت دانلود کلیک کنید
رمان جاوید در من

  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به پشت سرشون هم نگاه نکردن… اما تعداد انگشت‌شماری بودن که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو همیشه بودی pdf از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان :     مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد،

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Fateme
Fateme
1 سال قبل

خیلی قشنگه وای لطفا همینجوری که زبونش پیش اینا درازه پیش نامی هم دراز باشه و بی دست و پاش نکن

Anya
Anya
1 سال قبل

باربد گی ه؟

هیامین
هیامین
پاسخ به  Anya
1 سال قبل

فک کنم
راستی نویسنده خیلی پارتهات کوتاهننن ! 15 پارته این مهمونیه تموم نمیشه وای به اون موقعی که بخوان اعتراف عشقی کنن
فک کنم پارت 137438 باشه

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
1 سال قبل

ندا در اون وامونده رو باز کن کارت دارم😂

Fateme
Fateme
پاسخ به  Anya
1 سال قبل

برای چی به این نتیجه رسیدی که شاید گی باشه؟ 😐

بانو
بانو
1 سال قبل

🤣 🤣 🤣 خیلی رمان باحالی 🤣 خواهش میکنم پارت طولانی بده

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x