رمان گرداب پارت 200

3.7
(3)

 

 

 

به بدن خشک شده ام حرکت دادم و فنجونم رو روی عسلی گذاشتم…

 

بدون حرف و هیچ نگاهی بهشون، از جام بلند شدم و با حرص رفتم سمت اتاقم…

 

بی توجه به صدا کردن سورن، در اتاق رو پشت سرم بستم و شروع کردم به راه رفتن توی اتاق…

 

با حرص و بغض راه می رفتم و با خودم حرف می زدم..

 

حتی یه مشورت کوچک با من نکرد و فقط مامان رو راضی کرد و با هم به توافق رسیدن…

 

یعنی انقدر براش بی ارزشم که توجهی بهم نکنه و نظرم رو نپرسه؟…

 

بغضم رو قورت دادم و روی تختم نشستم و زیر لب غر زدم:

-پسره ی بیشعورِ خودخواه..حتی ناراحتیمم براش مهم نیست..یه نیم نگاهم بهم ننداخت تا حالمو ببینه…

 

بق کرده روی تخت دراز کشیدم و توی خودم جمع شدم..

 

چطوری طاقت بیارم که سورن دیگه اینجا نباشه و هر روز نبینمش…

 

من دلم به همین خوش بود که هرصبح قبل رفتن سرکار میدیدمش و وقتی هم برمی گشتم اینجا بود و ذوق می کردم….

 

دلم گرفته بود و بغضم هرلحظه بزرگتر میشد..

 

با یاده حرف هاش بغضم ترکید و دستم رو محکم روی لب هام فشردم تا صدام بیرون نره…

 

می خواست مستقل بشه و راحت و تنها زندگی کنه که چی بشه…

 

که راحت بره و بیاد و کسی کاری به کارش نداشته باشه و هرکاری هم دلش خواست انجام بده…

 

اگه باز می رفت طرف مواد چی..یا از یکی خوشش می اومد و عاشق میشد چی…

 

 

اونوقت من باید چه غلطی می کردم..حداقل وقتی اینجا باشه می فهمم داره چکار میکنه…

 

جنین وار پاهام رو توی شکمم جمع کردم و بالش رو از زیر سرم برداشت و گذاشتم روی صورتم و گریه ام شدت گرفت….

 

اگه یکی از این دوتا اتفاق می افتاد، من دق می کردم..

 

حالا که بخاطره ما برگشته بود اینجا، حق نداشت تنهامون بذاره…

 

حالا که دل من رو به وجودش خوش کرده بود، حق نداشت به اسم مستقل شدن ولم کنه و بره…

 

من کلی برای خودم خیال بافی کرده بودم..

 

با فکری که یهو تو سرم جرقه زد، مثل برق گرفته ها بالش رو کنار زدم و با وحشت تو جام نشستم…

 

چرا تا حالا به این فکر نکرده بودم..من که هرثانیه کنارش نبودم ببینم چکار میکنه…

 

شاید اینجا عاشق یکی شده بود و برای همین برگشته بود…

 

یعنی واقعا می تونست برای این اومده باشه؟..یعنی انقدر بد بود که مارو بهونه کرده باشه و بخاطره یکی دیگه اومده باشه؟!….

 

سورن می تونست همچین ادمی باشه؟!..

 

چرا تا حالا بهش فکر نکرده بودم..چرا انقدر راحت خر شدم و حرف هاش رو باور کردم…

 

هیچ دلیل دیگه ای نمی تونستم برای رفتنش و تنها خونه گرفتنش پیدا کنم…

 

اشک هام دوباره جاری شد و جفت دست هام رو روی لب هام فشردم و زار زدم…

 

خدایا اگه همچین چیزی باشه من دق میکنم..

 

 

 

برام سخت بود حتی به خودم اعتراف کنم اما دوست داشتن من ساده نبود…

 

حالا که داشتم این فکرهارو می کردم می فهمیدم احساس من به سورن مثل احساسم به البرز و کیان نبود….

 

اعترافش سخت و برام پر از وحشت بود اما من عاشق سورن شده بودم…

 

قلبم داشت می ترکید با این فکرها..جلوی اشک هام رو نمی تونستم بگیرم…

 

چرا بی توجه به احساس سورن، گذاشته بودم محبتش انقدر توی دلم پررنگ بشه که به عشق تبدیل بشه….

 

حالا که دست احساسم پیش خودم رو شده بود و توی دلم به عشقش اعتراف کرده بودم، چطوری باید باهاش روبه رو میشدم….

 

اگه اون متقابلا این احساس رو به من نداشت اونوقت من باید چکار می کردم…

 

شاید حدسم درست بود و سورن اینجا عاشق کسی شده بود و برای همین اومده بود…

 

حالا من چطوری باید تحمل می کردم..چطوری با یکی میدیدمش و دم نمی زدم…

 

انقدر به من محبت کرد و باهام مهربون بود و با احساس رفتار کرد که من گرفتارش شدم…

 

کدوم پسری با یه دختر، مثل سورن با من رفتار می کرد که عاشقش نشم و محبتش رو دوستانه و یا حتی برادرانه تلقی کنم….

 

اونطوری که سورن به من نگاه می کرد، هیچکس تو دنیا بهم نگاه نکرده بود…

 

من حق داشتم عاشقش بشم اما اون چی؟!..

 

اون چرا باید عاشق من میشد..عاشق کسی که به تازگی نامزدیش رو بهم زده و حتی می دونست نامزدش باهاش چکارها کرده…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۳ ۱۷۳۲۵۴۰۸۹

دانلود رمان عقاب بی پر pdf از دریا دلنواز 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:           عقاب داستان دختری به نام دلوینه که با مادر و برادر جوونش زندگی میکنه و با اخراج شدن از شرکتِ بیمه داییش ، با یک کارخانه لاستیک سازی آشنا میشه و تمام تلاشش رو میکنه که برای هندل کردنِ اوضاع سخت زندگیش…
دانلود رمان سودا

دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی 4.1 (53)

بدون دیدگاه
  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۹ ۲۳۲۰۰۱۸۰۷

دانلود رمان آفرودیته pdf از زهرا ارجمندنیا 5 (1)

5 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 4 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240525 135305 737

دانلود رمان ارباب زاده به صورت pdf کامل از الهام فعله گری 3.5 (6)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   صبح یکی از روزهای اواخر تابستان بود. عمارت میان درختان سرسبز مثل یک بنای رویایی در بهشت میماند که در یکی از بزرگترین اتاقهای آن، مرد با ابهت و تنومندی با بیقراری قدم میزد. عاقبت طاقت نیاورد و با صدای بلندی گفت:…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۱۴۰۲۴۳۳۱۴

دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی 5 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره…
IMG 20231120 000803 363

دانلود رمان بخاطر تو pdf از فاطمه برزه کار 4 (2)

1 دیدگاه
    رمان: به خاطر تو   نویسنده: فاطمه برزه‌کار   ژانر: عاشقانه_انتقامی     خلاصه: دلارام خونواده‌اش رو تو یه حادثه از دست داده بعد از مدتی با فردی آشنا میشه و میفهمه که موضوع مرگ خونواده‌اش به این سادگیا نیست از اون موقع کمر همت میبنده که گذشته…
IMG 20230123 235654 617

دانلود رمان التهاب 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…      
10043162 4 Copy

دانلود رمان یکاگیر 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند…
127693 473 1

دانلود رمان راز ماه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mahsa
Mahsa
10 ماه قبل

هی داره مزخرف تر میشه پارتا

‌‌ ناشناس
‌‌ ناشناس
پاسخ به  Mahsa
10 ماه قبل

اره واقعا

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x