هم دانشگاهی جان پارت ۲۷ - رمان دونی

هم دانشگاهی جان پارت ۲۷

.

 

 

 

گردنبندو از دست مائده گرفتم..گردنبند دلوینو برداشتم و گردنبند خودمو جایگزیش کردم

از ماشین پیاده شدیم قفل مرکزی رو زدم و سوییچو دادم دست مائده

مائده: حالا باشه دستت حتما که نمی‌دونیم الان پرواز داره یا نه

یه نگاه بهش انداختم و بالبخند ممنونی گفتم

وارد سالن فرودگاه شدیم

با مائده رفتیم سمت دفتر هواپیمایی

پس از ده دقیقه با تأسف زیادی برگشتیم سمت ماشین

فرودگاه بلیط فقط برای فردا داشت اونم به کرمون

به رفسنجون نداشت

به ناچار برای فردا بلیط گرفتم

_ خب حالا چیکار باید بکنیم؟

مائده: کاری نباید بکنیم،الان میریم یه هتل دنج تا فردا

_ من دیگه مزاحمت نمیشم مائده..همینکه تا اینجا همرام اومدی ازت خیلی ممنونم

من دیگه خودم میرم قربون دستت

مائده: یه بار دیگه با من از این تعارفا کنی کیفمو پرت میکنم تو صورتت

ما مگه با هم این حرفا رو داریم؟

_ باشه بابا…باشه من تسلیم

بعدم سوییچو پرت کردم سمتش

گرفتش ولی دوباره پرت کرد سمتم

مائده: بخدا حال رانندگی ندارم

شلیک خندم رفت هوا یه جور ملتمسی بهم نگاه میکرد

_ باشه بابا خودم هستم بشین

بعدم قفل مرکزی ماشینو زدم و سوار شدیم ماشینو از پارک در آوردیم و زدیم به دل جاده

گوشی مائده داشت زنگ میخورد نه یه بار چندین بار

_ چرا جواب نمیدی خب؟؟

مائده: مزاحمه..ولش کن

_ اگه مزاحم بود صدات نمیلرزید جواب بده اگه مزاحم بود بده من دهنشو سرویس کنم

یه جوری بهم نگاه میکرد که بگم نه ولش کن

اما میدونستم کسی پشت گوشیه که خیلی براش اهمیت داره

بالاخره تسلیم شد و گوشی رو جواب داد

زد رو اسپیکر

…: الو مائده؟؟؟

چرا جواب نمیدی؟؟؟!

نمیگی نگران بشم؟؟

نمیگی دلم هزار راه بره؟؟

مائده: به درک که نگران بشی

برام مهم نیست اصلا

هر غلطی که میخوای بکنی بکن

دیگه هم به من زنگ نزن

بعدم گوشیشو قطع کرد

صبر کردم تا یکم آروم تر بشه بعد به حرف بگیرمش

همیشه آدم صبوری بودم تو اینجور مسائل و سریع تصمیم نمیگرفتم

یکم آروم تر که شد پرسیدم: _ کی بود مائده؟؟

چرا انقد بهش بد و بیراه گفتی؟

مگه چیکار کرده بود؟

چند تا نفس عمیق کشید تا با خودش یکمی کنار بیاد

بعد از چند لحظه گفت:

_ خواستگارم بود

همین باعث حال بد دلوین شده بود

باعث شده بود که دلوین با من قهر کنه

_ چیکار کرده بود مگه؟

مائده: میشه نگم؟

_ باشه هرطور راحتی ولی اگه این باعث شده حال دلوین اونهمه بد بشه ادرسشو بده تا برم با خاک یکسانش کنم

مائده: کل ماجرا تقصیر این نبود شاید چهل درصد

_ هر چند درصد که هست بگو کدوم گوریه؟؟

مائده: آروم باش آریا داری با عجله تصمیم میگیری یکم نفس عمیق بگیر

راست میگفت داشتم یه تنه به قاضی میرفتم

_ من ارومم اما اگه باز مزاحمت شد بگو پدرشو در بیارم

حالا بگو کدوم وری برم من که نمیشناسم هتلای اینجا رو

از پول هتل وخرجای داخلش اصلا نگران نبودم

تک فرزند بودم و پدرم یکی از پولدارای رفسنجون بود و به حدی گذاشته بود که دیگه شبا زیرمونو میشد پول به جای تشک پهن کرد

هر آدرسی که مائده می‌گفتو میرفتم

گوشیش داشت زنگ میخورد

دلوین بود

از سیوش فهمیدم

مائده سریع جواب داد

+جانم ابجی؟

_!؟؟….

+چشم میام

چیزی بیرون احتیاج نداری؟

_؟؟؟؟!…

+ پس فعلا خداحافظ

کنجکاو بودم بدونم چی گفت اما نپرسیدم

رسیدیم به در هتل

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک

  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی

        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم دراحساسات وگذشته ی اوسبب ساز اتفاقاتی میشه و….    

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستاره های نیمه شب

    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می گذارد.       به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ارتعاش pdf از مرضیه اخوان نژاد

    خلاصه رمان :     روزی شهراد از یه جاده سخت و صعب العبور گذر میکرده که دختری و گوشه جاده و زخمی میبینه.! در حالیکه گروهی در حال تیراندازی بودن. و اون دختر از مهلکه نجات میده.   آیسان دارای گذشته ای عجیب و تلخ است و حالا با برخورد با شهراد و …      

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بی تام
بی تام
2 سال قبل

قبلا دوتا پارت میذاشتی تو ی روز شمام مثل بقیه شدی

Hassti
Hassti
2 سال قبل

وایییییی خیلی خوب بود

Maede.f
Maede.f
2 سال قبل

خیلی خوب بود ممنونم

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x